از کارکردهای تاریخ‌نگاری محلی، آشنایی با اوضاع اجتماعی و اقتصادی منطقه مورد مطالعه و تغییراتی است که به مرور زمان و گاه با توسعه صنعت و تکنولوژی در این دو بعد ایجاد می‌شود. محمدمهدی اصفهانی از جمله تاریخ‌نگاران محلی در دوره ناصرالدین شاه قاجار است که تا حدودی اوضاع اقتصادی اصفهان و تغییر الگوی مصرف مردم اصفهان و ایرانیان زمان ناصرالدین شاه- دوره خویش- را در کتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» بیان کرده است. «بنایی و نجاری آن به کمال و از سایر بلاد ایران ممتاز است، عمل نقاشی و تذهیب اصفهان نیز بی‌نظیر و مخصوصا تذهیبش که در هیچ شهر مثل این بلاد نیست.

ریسمان‌بافی و زری‌بافی و حریربافی آن سابق به کمال بوده و نهایت ترقی را داشت و نامی بلکه در ایران منحصر بوده است. اما این زمان به جهت وفور مال فرنگ تنزل زیاد نموده است، بلکه اسمی از آن باقی نمانده است و پیش از این به‌کمال خوبی و امتیاز اسلحه مانند تفنگ و طپانچه و کارد و خنجر و شمشیر و چاقو و مقراض و سایر امتعه معروف به خرازی در اینجا به کمال ساخته می‌شد و از اصفهان به‌سایر بلاد ایران می‌بردند، الحال ارزانی مال فرنگی همه را درهم شکسته و قلیلی از عمل آن باقی مانده است. شیشه‌سازی کمی به‌قدر حاجت خود دارد و تعریفی ندارد. آهنگری و مسگری و برنج‌سازی اصفهان خوب و به کمال است و به‌قدر کار‌سازی خود است و چیزی که الحال ترقی و رواج دارد قلمکار‌سازی است که به‌کمال صفا و خوبی ساخته می‌شود و چنان خوب و رواج شده است که قلمکار صدرس و مچلی بندر هند را شکسته و بازار آن را کاسد نموده است. صباغی (رنگرزی) اصفهان سابق خوب بوده، الحال به‌سبب منسوخ شدن اکثر پارچه‌های ریسمانی اصفهان که چون صباغی بسته به‌آن است و او از میان رفته آن نیز تنزل نموده بلکه عمل آن هم بد شده، بهبهان و بوشهر و کاشان همه بهتر از اصفهان رنگ می‌کنند.

اکنون تجارت مال فرنگ از قبیل چیت و پارچه‌ای سفید و ریسمان و قند و مس و بعض صنایع دیگر آنها است و نیز تجارت با هند و چین و جزایر ماچین است از قبیل شکر و نیل و شال و قلمکار و چای و ادویه و ظرف چینی که همه اینها را از آن ممالک می‌آورند و از اینجا هم تریاک و ریناس و گاهی اوقات هم پنبه و گل رنگ و میوه خشک به آنجا می‌برند. تجارت پنبه بالندن در سال‌ها به‌جهت ترقی و تنزل پنبه هند و آمریکا تفاوت می‌کند و قدر و عمل و خرج آن نیز مثل سایر تجارت‌ها کم و منسوخ و نارواج نگردد، بلکه اگر هر سال یک کرور خروار از آن به‌ عمل آید همه به‌خرج آنجا رفته و جزئی بر زمین نماند. از دیگر تجارت‌های معتبر اصفهان تنباکو است که آن را به مملکت عثمانی می‌برند و تا سالی ده هزار خروار دیوانی عمل آمده و به آن مملکت برده‌اند اما چند سالی که به سبب اجحاف و تعدی دولت عثمانی در گمرک آن قدری استعمالش در آنجا کمتر شده و زراعت و تجارتش نیز در اینجا تنزل نموده است. دیگر اشیای صناعی اصفهان را از قبیل قلمکار و چیت‌و زری و بعض پارچه‌های ریسمانی و مال خرازی به‌اکثر بلاد ایران می‌برند و تجارت آن را می‌نمایند و به‌جهت تقلب بعض از این امتعه ایضا صنعت و تجارتش تنزل و روی به‌کمی آورده و عوض آن مال فرنگ رواج یافته است و این فقره نیز پیوسته در اوج است.

- الاصفهانی، محمدمهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، تهران، 1368: 126- 123/ به قلم: سمیه‌سادات سجادی، دانشجوی دکترای تاریخ محلی دانشگاه اصفهان