جایگاه خوارزم در جغرافیای اقتصادی جهان اسلام
گذرگاه کاروانها
کوروش صالحی
محرم قلیزاده
منطقه خوارزم واقع در شمالیترین نقطه ماوراءالنهر، در قرون نخست اسلامی، از نقاط تاثیرگذار در تاریخ منطقه مذکور بهشمار میرود. خوارزم محل تجمع کاروانهای تجاری بوده که از نواحی اغز، خزر و بهویژه روس میآمدند و تجار خوارزمی نیز متقابلا در نقاط دیگر دنیا به فعالیتهای بازرگانی میپرداختند. تجارت این ناحیه از طریق آرال با روسیه و از آن طریق با کشورهای اروپایی جریان داشت. ویژگی جغرافیایی و جمعیت تجارتپیشه خوارزم ادوار پرشکوه اقتصادی و بازرگانی را برای آن رقم زده است.
کوروش صالحی
محرم قلیزاده
منطقه خوارزم واقع در شمالیترین نقطه ماوراءالنهر، در قرون نخست اسلامی، از نقاط تاثیرگذار در تاریخ منطقه مذکور بهشمار میرود. خوارزم محل تجمع کاروانهای تجاری بوده که از نواحی اغز، خزر و بهویژه روس میآمدند و تجار خوارزمی نیز متقابلا در نقاط دیگر دنیا به فعالیتهای بازرگانی میپرداختند. تجارت این ناحیه از طریق آرال با روسیه و از آن طریق با کشورهای اروپایی جریان داشت. ویژگی جغرافیایی و جمعیت تجارتپیشه خوارزم ادوار پرشکوه اقتصادی و بازرگانی را برای آن رقم زده است. خوارزم در گذر از دوران باستان به دوران اسلامی نیز این نقش خود را حفظ کرد و بازرگانی و تجارت مناطق ماوراءالنهر و خراسان در کف اختیار تجار خوارزمی بود؛ اعتبار آنان بهحدی بود که در نقاط گوناگون ماوراءالنهر، خراسان، هندوستان، بلغار و سواحل ولگا دارای تجارتخانه و انبارهای بزرگ کالا بودند. خوارزم به لحاظ سیاسی دارای نوعی نظام فرمانروایی مستقل بود که در عصر باستان ریشه داشت و خاندان آل افریغ منشأ شکلگیری نظام خوارزمشاهی در آن ناحیه بود. با ورود خوارزم به دوران اسلامی، حکام باستانی آن دستنشانده عمال خلیفه اسلامی شدند و نوعی نظام دوقطبی بر ساختار سیاسی خوارزم حاکم شد. خوارزم در دوره فرمانروایی حکومتهای مستقل محلی ایرانی در ماوراءالنهر به شکلی موثر در مناسبات قدرتگیری میان این سلسلهها نقش داشت. در این مقاله با نگاهی به اوضاع اقتصادی و سیاسی خوارزم به بررسی الگوی توسعه خوارزم در این دو زمینه پرداخته شده است.
در بررسی توسعه اقتصادی- سیاسی منطقه خوارزم، شناخت اوضاع سیاسی و اقتصادی حائز اهمیت بسیار است. در دوران ورود اسلام و چهار قرن آغازین اسلام تغییرات فراوانی در تاریخ خوارزم به وقوع پیوست و این دوران از ادوار تاریخی مهم این ناحیه است. نکته شایان ذکر دیگر وضعیت جغرافیایی بهخصوص این منطقه است. قرار گرفتن خوارزم بر سر جاده ابریشم و کشمکش قدرتهای منطقه برای در اختیار گرفتن سود تجاری حاصل از این راه بر اهمیت این ناحیه افزود. خوارزم در دوران باستان بر پایه نوعی نظام خوارزمشاهی محلی و چهبسا مستقل اداره میشد؛ اما در برهههای زمانی چندی سلطه هخامنشیان، سلوکیان، پارتیان و ساسانیان را به خود دیده است. با سلطه اعراب، حکومت نیمهمستقل خوارزم تابع آنها شد و استقلال خود را تا حدودی از دست داد و سپس تابع طاهریان، سامانیان و غزنویان شد. بازرگانی و تجارت پیشه اصلی اهالی خوارزم بهشمار میرفت که ناشی از وضعیت جغرافیایی خاص خوارزم بود. خوارزمیان به سایر نقاط کالا حمل میکردند و دو شهر «کاث» و «گرگانج»، از مهمترین شهرهای خوارزم، دو مرکز بازرگانی برای تبادل کالا با نواحی شرقی (ترکستان و چین) و نواحی غربی (خراسان و عراق) بهشمار میرفتند.
برخلاف استنباط بسیاری از پژوهشگران خوارزم در سالهای قبل از ۹۳ ق فتح شد که در ادامه نوشتار علل و جزئیات آن ذکر شده است. این فتح روند فعالیتهای تجاری را کند نکرد؛ هرچند حکام و والیان عرب مالیاتهای سنگینی را بر اهالی تحمیل کردند. خوارزم به دست عمال منصوب از طرف خلفای اموی و سپس عباسی اداره میشد و در جریانی دیگر فرمانروایان بومی خوارزم (خوارزمشاه) نیز، به پایتختی شهر کاث، به حیات خود در دوران اسلامی ادامه دادند. خوارزم به سبب نزدیکی به نواحی روسیه و حوضه ولگا مناسبات تجاری و همچنین تبادلات فرهنگی با نواحی مذکور داشت. از فعالیت بازرگانان خوارزمی در نواحی خراسان، هندوستان و بلغار باخبریم و شهرهای کاث، گرگانج و «هزار اسب» نیز پذیرای کالاها و بازرگانان سایر نواحی بودهاند. خوارزم همچنین به سبب دوری از جغرافیای سیاسی خلافت، پذیرای شورشیان و عناصر ضدخلافت بود و زمینه مناسبی را برای قیامهای خلیفهستیز داشت. مقارن قرنهای سوم و چهارم هجری قمری، قدرت خلفا از طریق حکومتهای مستقل محلی ایرانی، چون سامانیان و غزنویان، در خوارزم اعمال میشد و ما برآمدن خاندانهای حکومتگری، چون مامونیان و آلتونتاشیان (دست نشانده محمود غزنوی)، در خوارزم را شاهدیم.
تجارت خوارزم بر پایه نظام پولی خوارزمی استوار بود که در کلیه مبادلات بازرگانی و اقتصادی نواحی همسایه (سُغد و خراسان) تاثیر داشت و رونق هرچه بیشتر تجارت خوارزم و کسادی اقتصادی و پولی نواحی دیگر را در پی داشت؛ به گونهای که به درخواست اهالی بخارا در منطقه سغد، حاکم آن ولایت به ضرب سکههایی با عنوان «غطریفی»، برای جلوگیری از رواج روزافزون پول خوارزمی، مبادرت ورزید. نکته دیگر استفاده خوارزمیان از قابلیتهای استراتژیک رودخانههای «آمودریا» و «سیردریا» و دریاچه خوارزم (آرال) در راه بازرگانی با سایر نواحی است. کالاهای فراوانی که از طریق ناحیه خوارزم صادر یا وارد میشد نشاندهنده رونق تجارت بازرگانی خوارزم در قرون نخستین اسلامی است. با در نظر داشتن این مقدمه، مساله اینجاست که چه بستری و چه مجموعه عواملی ممکن بود موجبات توسعه خوارزم را در این سالها فراهم سازد یا خوارزم با تکیه بر چه ویژگیهایی الگوی توسعه اقتصادی- سیاسی در قرون نخستین اسلامی است.
موقعیت طبیعی و جغرافیایی خوارزم
خوارزم در مغرب ماوراءالنهر است (حدودالعالم، ۱۳۵۲: ۱۲۲)؛ سرزمینی است جدا از خراسان و ماوراءالنهر (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۲۰۶). این در حالی است که برخی از منابع جغرافیای تاریخی آن را سرزمینی جزو منطقه ماوراءالنهر و نزدیکترین ناحیه آن به خراسان دانستهاند (اصطخری، ۱۳۷۳: ۳۰۷). این تلقیات به سبب آن است که ناحیه خوارزم، از لحاظ موقعیت جغرافیایی، به هر دو ناحیه خراسان و ماوراءالنهر نزدیک است و در واقع میتوان آن را نقطه اتصال این نواحی دانست. خوارزم در انتهای آمودریا (جیحون یا اکسوس) واقع است و خاک آن ادامه مییابد تا جایی که رودخانه آمودریا به دریاچه خوارزم (آرال) میریزد (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۲۰۶). پس سرزمینی است در جنوب دریاچه خوارزم و در مصب ریزش آب آمودریا که از کوههای شمال افغانستان (هندوکش) سرچشمه میگیرد و قبل از ریختن به آرال آخرین نقطهای که آمودریا از آن میگذرد ناحیه خوارزم است. خوارزم از شمال و غرب به سرزمین غُزها و از جنوب و شرق به نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر منتهی میشود (همان). خوارزم که نام عمومی یک ناحیه است و نه نام یک شهر، در قرون نخستین اسلامی دو مرکز داشت: یکی در جانب غربی یا ایرانی رود جیحون که «جرجانیه» یا گرگانج نام داشت و دیگری در سمت شرقی یا جانب ترکی (سمت هیطل) جیحون با نام کاث که آبادتر و مترقیتر از جرجانیه بود (مقدسی، ۱۳۸۵: ۴۱۲). گرگانج در دوره تسلط اعراب نام جرجانیه و در دوره استیلای مغولان نام «اورگنج» به خود گرفت (بارتولد، ۱۳۵۲: ۱/ ۳۳۳) کاث پایتخت باستانی خوارزم بهشمار میرفت.
در زمان فتح کاث به دست اعراب، کهن دژ آن فیل یا فیر نام داشت که در منابع به نام فیل برمیخوریم. امواج آمودریا نخست فیل (کهن دژ کاث) را ویران ساخت و گویا به مرور زمان همه شهر بر اثر طغیان این رودخانه به زیر آب رفت. ویرانههای کاث اکنون به «شیخ عباس ولی» مشهور است (حدود العالم، ۱۳۵۲، ۱۲۳؛ اصطخری، ۱۳۷۳: ۳۲۲).
به غیر از این دو شهر مهم سایر شهرهای تابعه خوارزم از این قرار بود: درغان، هزار اسب، خیوه، خشمیثن، اردخشمیثن، سافردز، نوزوار، کردان خواش، کردر، براتگین، مذمینیه، مردا جقان، ممینهاد، حاس (همان؛ ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۲۰۶).
پس از طغیان آمودریا در اوایل قرن چهارم هجری قمری، کاث رو به ویرانی نهاد و اعتبار گذشته خود را از دست داد و گرگانج، شهر ناحیه غربی، جای کاث را از لحاظ مرکزیت سیاسی گرفت. زین پس گرگانج یگانه کرسی خوارزم شد و بهطور کلی به شهر خوارزم معروف شد (همان: ۲۰۷؛ رودگر، ۱۳۷۶: ۲۳۸) و در سالنامههای روسی «اورناچ» ذکر شده است (بارتولد، ۱۳۵۱: ۲۰۶). موقعیت تجاری برتر کاث، با وجود ویرانی، کماکان حفظ شد. این شهر مرکز تجمع کاروانهایی بود که از دیار غُز به خراسان میرفتند (بیات، ۱۳۶۳: ۱۹۸). جرجانیه که جای کاث را گرفته بود، به لحاظ آنکه کاروانهای بازرگانی از این شهر به سوی ناحیه گرگان در حرکت بودند، حائز اهمیت است (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۳۲۱). کاث در ترکستان غُز بوده و بازرگانان غُز به قصد تجارت به این شهر میرفتند و شهر مذکور گذرگاه عبور کاروانهای تجاری است (اصطخری، ۱۳۷۳: ۳۲۱). اهمیت دیگر شهر کاث به لحاظ مرکزیت آن برای پیکار با غُزان و ترکان بوده به گونهای که مردم آن غازیپیشه و جنگی بودهاند (حدودالعالم، ۱۳۵۲: ۱۲). قرارگیری بر سر راههای تجاری و دسترسی آسان به نواحی شمال ماوراءالنهر و جنوب روسیه از مزایای موقعیت جغرافیایی خاص منطقه خوارزم در قرون نخست اسلامی است و این موقعیت خاص بر توان منطقه در مسیر توسعه هرچه بیشتر افزود.
اقتصاد، تجارت و بازرگانی خوارزم در دوران اسلامی
ورود اسلام به خوارزم تغییراتی را در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن ایجاد کرد و این ورود توام با ویرانیهایی بود اما با این همه، داد و ستد خوارزم با شمال غرب یعنی نواحی روسیه و حوضه ولگا ادامه یافت (فرای، ۱۳۸۲: ۸۶). این روند تداوم جریانی بود که از دوران قبل از اسلام در منطقه رواج داشته است.
از زمان قتیبه بن مسلم کوچنشین یهودی با نفوذی در خوارزم سکونت داشت که بخش عمدهای از بازرگانی خوارزم را در دست داشت. مصادف با قرن چهارم هجری قمری آنان از سلطاننشین مسلمان بلغار در حکم پایگاهی برای تجارت با سیبری غربی و اروپای شرقی استفاده میکردند (باسورث، ۱۳۸۱: ۱/ ۲۱۰). خوارزمیان در تجارت با اروپای شرقی نقش اول را داشتند. تعداد زیادی از آنان در مملکت خزران، نواحی جنوبی روسیه و در میان بلغارهای ولگا فعالیت داشتند و در دوران فعالیت خزران در حکم تابعی از آنها عمل میکردند. این مبادلات تا آنجا گسترش داشت که روسها لفظ بر زمان را که تلفظ خوارزمی «مسلمان» است در مورد همه ساکنان آسیای مرکزی امروزی به کار بردند و حتی این عنوان تا مدتی پس از یورش مغولان نیز رواج داشته است (فرای، ۱۳۸۲: ۵۶۴؛ بیات، ۱۳۶۳: ۱۹۸). از نواحی دیگری که تجار خوارزمی در آنجا فعالیت داشتهاند، شهر بغداد است. بازاری به نام بازار «بابالشام» در بغداد قرون اولیه اسلامی فعال بود که هر گذری از این بازار به مردی از ناحیهای تعلق داشت که بخش اعظم آنها اهل ماوراءالنهر بودند و بازرگانان خوارزمی نیز در آن بازار به خرید و فروش اشتغال داشتند. (یعقوبی، ۱۳۸۱: ۱۶). همچنین در آن زمان در بغداد محلهای با نام محله «خوارزمیه» بود که وابستگان شخصی به نام «حارث بن رقاد خوارزمی» در آن سکونت داشتند، شغل و حرفه آنان تجارت بود (همان: ۱۴). تجار خوارزمی به ولایت چاچ (شاش) نیز تردد داشتند به گونهای که کشتیهای بزرگ با اقسام کالا از دیار خوارزم به سوی ولایت چاچ میرفتند و مسیر این کشتیها از رود سیحون به رود چاچ میگذشت (مسعودی، ۱۳۶۵: ۱۶۲-۱۶۳). دریاچه خوارزم (جرجانیه یا آرال) هم، با دریچه اتصالی خود به آمودریا، مبدا کشتیهای کالایی بود که از طریق جیحون به سوی ولایت خوارزم در حال عبور بودند (همان: ۶۳). روابط گسترده تجاری بازرگانان خوارزمی با نقاط اطراف خود یا حتی نقاط دور از خوارزم حائز اهمیت بسیار است، مثلا برخی از این بازرگانان علاوه بر آنکه انبار کالایی بزرگ در خود خوارزم داشتند، انبارهای کالای دیگری در بلغار، ساحل ولگا و حتی انبار دیگری در گجرات هند داشتند (بیات، ۱۳۶۳: ۱۹۹). پس خوارزم با منطقه هندوستان نیز روابط تجاری داشت و روابط تجاری آن با چین هم در مقدمه به آن اشاره شد. از سکونت تجار خوارزمی در شهرهای خراسان و همچنین سکونت تجار خراسانی در خوارزم اطلاعاتی در دست است (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۲۰۹). شهرت تجار خوارزمی بیشتر از تجار اهل خراسان بود و حوزههای فعالیتشان چه بسا گستردگی بیشتری داشته است (اصطخری، ۱۳۷۳: ۳۲۶). از سفرهای تجاری خوارزمیان به نواحی یاجوج و ماجوج به منظور به دست آوردن پوستینها و خز حیوانات در منابع سخن به میان آمده است (ابن حوقل، ۱۳۴۵: ۲۱۰) نواحی مذکور منطبق با نواحی چین است که نشاندهنده وسعت حوزه تجارت و بازرگانی تجار خوارزمی است همچنین ارتباط تجاری مذکور برای نفوذ در جاده ابریشم و کسب سود هر چه بیشتر از این راه بازرگانی بوده که خوارزم از مهمترین مناطق واقع شده بر سر راه این جاده است. کالاهای خوارزم به نواحی دیگر نیز صادر میشد و بخش اعظم آن را جامههای پنبهای و پشمی تولید خوارزم تشکیل میداد. محصولاتی چون پوستینهای حیوانات و بردگان صقلاب، خزر و ترک به دست آنان خریداری و به نواحی دیگر فروخته میشد (همان: ۲۱۰).
بنابراین خوارزم نقش منطقهای واسطه را در صدور و ورود کالا داشته است. از دیگر صادرات خوارزم «ماهی» بود که منبع تامینکننده آن رودخانه جیحون و مرکز اصلی آن قریهای در پاییندست جرجانیه به نام «برابیض» بود (ابن رسته، ۱۳۸۰: ۱۰۴).
خوارزم علاوه بر آنکه مرکزی برای خرید و فروش بردگان بود، مرکزی برای تربیت بردگان نیز به شمار میرفت که عمدتا صقلابی، ترک یا خزری بودند (زیدان، ۱۳۸۴: ۹۰۲).
از دیگر صادرات ناحیه، سنگ ساختمانی بود که از قریهای به نام «قراتگین»، واقع در اطراف دریاچه خوارزم، استخراج میشد (بار تولد، ۱۳۵۲: ۱/ ۳۳۳). صادرات سنگ لاجورد خوارزم به شوش، در دوره داریوش هخامنشی، در کتیبهای ثبت شده که به آن اشاره کردیم.
پوستینها و پوشاکهای کرکی از سمور، فنک، قاقم و سنجاب از دیگر تولیدات خوارزم بود که به سایر نواحی صادر میشد و مویزی که از تاکستانهای شهر درغان، دومین شهر کرانه چپ آمودریا پس از گرگانج، به دست میآمد غالبا صادر میشد (یعقوبی، ۱۳۸۱: ۴۴؛ بار تولد، ۱۳۵۲: ۱/ ۳۲۶).
از کارگاههای روغنکشی، کشتزارها و درختان میوه به منظور بازرگانی در ناحیه سخن گفته شده است (مقدسی، ۱۳۸۵: ۴۱۳) و هندوانه خوارزمی در ظروف سربی محاط به دربار خلفای عباسی حمل میشد (بار تولد؛ ۱۳۵۲: ۱/ ۵۰۸).
از مراکز دیگری که مناسبات بازرگانی چندی را با ناحیه خوارزم داشت میتوان به «مصر» اشاره کرد که منسوجاتی به نام «دبیقی» که تولید شهر دبیق بود، به بازارهای خوارزم وارد میکرد و رواج فراوانی را داشت (همان: ۵۰۷). فعالیت گسترده و حوزه کاری وسیع تجار خوارزمی نوعی نظام اقتصادی و سیستم پولی، براساس پول خوارزمی، به وجود آورده بود که حاصلش رواج روزافزون سکههای خوارزمی در ماوراءالنهر بود. سیستم اقتصاد پولی خوارزم روزبهروز شکوفا میشد و تاثیراتی منفی را در اقتصادهای پولی و روند گردش سرمایه در نواحی همسایه خود داشت. در پی فراگیری گسترده سکههای خوارزمی، اهالی ناحیه سغد و بالاخص بخارا برای جلوگیری از کسادی بازرگانی خویش «غطریف بنعطا»، حاکم وقت خراسان و بخارا، را بر آن داشتند تا سکههایی با عنوان «غطریفی» ضرب کند و نظام مبادلات و بازرگانی خویش را از پول خوارزمی به واحد پول غطریفی تغییر دهند (نرشخی، ۱۳۵۱: ۵۰-۵۱). رخداد مذکور به سال ۱۸۵ ق و خلافت هارونالرشید برمیگردد. خوارزمیان بهای درهم را چهار دانق نهادند تا برای بازرگانان غیرخوارزمی بردن درهم سود نکند و درهم پیوسته به خوارزم وارد شده و از آنجا خارج نشود (مقدسی، ۱۳۸۵: ۴۱۵).
این تدابیر رشد روزافزون تجارت ناحیه خوارزم و رونق کار بازرگانان خوارزمی و متعاقبا دشواری کار بازرگانی و کسادی برای تاجران سایر نواحی را، در پی داشت. درهم رایج در خوارزم «طازجه» نامیده میشد، که در مفهوم پاک و خالص بود، هر چند درمهای تقلبی نیز با نام زیوف (جمع زایفه) در بازار صرافان خوارزم رواج داشت (ابن فضلان، ۱۳۴۵: ۶۵).
پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سال اول، شماره اول، بهار و تابستان 1391، صص 63-77
ارسال نظر