کودتا در ترکیه
علی کالیراد
پژوهشگر تاریخ ترکیه
در ساعت سه بامداد ۲۷ ماه مه ۱۹۶۰ (۱۳۳۹ شمسی)، برای نخستین بار در تاریخ جمهوری ترکیه، نیروهای نظامی دست به کودتا زدند. در حالی که هنوز خورشید روز ۲۷ ماه مه بر دشتهای آناتولی نتابیده بود، سرهنگ آلپ ارسلان تورکش ـ رهبر آتی جریان ملیگرایی افراطی در ترکیه ـ اعلامیه کودتاچیان را قرائت کرد: این اعلامیه عنوان میکرد که ارتش به منظور جلوگیری از «برادرکشی» و «خارج کردن احزاب سیاسی از بنبستی که در آن گرفتار آمده بودند» وارد عمل شده است.
![کودتا در ترکیه](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/MTk1NWI1ZTBh/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RaYbvKjk1h5fJUt7TZyzEhnm/.jpg)
علی کالیراد
پژوهشگر تاریخ ترکیه
در ساعت سه بامداد 27 ماه مه 1960 (1339 شمسی)، برای نخستین بار در تاریخ جمهوری ترکیه، نیروهای نظامی دست به کودتا زدند. در حالی که هنوز خورشید روز 27 ماه مه بر دشتهای آناتولی نتابیده بود، سرهنگ آلپ ارسلان تورکش ـ رهبر آتی جریان ملیگرایی افراطی در ترکیه ـ اعلامیه کودتاچیان را قرائت کرد: این اعلامیه عنوان میکرد که ارتش به منظور جلوگیری از «برادرکشی» و «خارج کردن احزاب سیاسی از بنبستی که در آن گرفتار آمده بودند» وارد عمل شده است. با عنایت به موقعیت خاص تاریخی و سیاسی ترکیه، وقوع کودتای 1960، ناظران را به مداقه در باب نسبت میان ارتش و فرآیند نوسازی در این کشور و منطقه خاورمیانه بر انگیخت. گروهی دخالت نیروهای مسلح در سیاست را نشانه ابتر ماندن تکاپوهای دموکراسیخواهی در خاورمیانه و بازگشت به سنتهای اقتدارگرایانه میدانستند و در سوی دیگر، برخی بر نقش ارتش در پیشبرد اصلاحات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تاکید میورزیدند. البته با تکرار دخالتهای نظامیان در حیات سیاسی ترکیه در سالهای 1971، 1980، 1997 و 2007، پرسشهایی از این دست، بارها و بارها مطرح شدند.
یک دهه پس از کودتای 1960، پژوهشگر برجسته تاریخ ترکیه، کمال کارپات، در مقالهای به بررسی نقش ارتش در آنچه که وی «انقلاب 1960» قلمداد کرد، پرداخت. او با ترسیم خطی لاینقطع در درازنای تاریخ، از گذشته پیشا اسلامی اقوام ترک در آسیای میانه تا دوران خلافت اسلامی و حکومت عثمانی، ارتش را کهنترین نهاد اجتماعی در نزد ترکان برشمرد. جالب آنکه ارجاع به گذشته، ترجیع بند نوشتههای تمام کسانی بوده است که به دفاع از نقش ارتش در نوسازی جامعه ترکیه پرداختهاند. چنانکه ریچارد رابینسون، پژوهشگر تاریخ ترکیه، و دانیل لرنر، جامعهشناس، در مقالهای که اندکی پس از وقوع کودتای 1960 به رشته تحریر درآوردند و عنوان «ارتش ترکیه به مثابه نیرویی در راستای نوسازی» بر آن نهادند، نوشته خود را با این عبارت آغاز میکنند که تسلط ارتش بر حیات اجتماعی در ترکیه، سنتی دیرپا و استوار است و سپس در تایید این مدعا، نقل قولی از [امام محمد] غزالی آوردهاند حاکی از پیوستگی اقتدار سیاسی و اقتدار نظامی در دوران حکومت سلسله سلجوقی در سده پنجم هجریقمری. بیگمان کشف پیوستگیها در ژرفنای اعصار و دورانها، برای تاریخ پژوهان همواره موجد لذتی عمیق بوده است؛ ولی کم نیستند پیوستگیهایی که موجودیتشان حاصل اعوجاج مفاهیم و نابهنگامیهای تاریخی (anachronism) است. به واقع، تاریخ اگر این چنین در چنبره زنجیرهای ناگسستنی گذشته گرفتار آمده است، لاجرم حال و آینده نیز چیزی جز تکرار الگوهای پیشین نخواهند بود.
ارسال نظر