کارل منگر و مکتب اتریش

فرهاد نوع‌پرست
پژوهشگر اقتصاد سیاسی

کتاب «اصول علم اقتصاد»‌کارل منگر، از بسیاری جهات نماینده و جوهره مکتب اتریش به شمار می‏آید. در واقع مکتب اتریش با انتشار این‌کتاب در سال 1871 میلادی در وین شکل‌گرفت. هر چند این‌کتاب در ابتدای انتشارش با استقبال مواجه نشد، اما امروزه از آن به‌عنوان یک اثر جاویدان از مکتب اتریش یاد می‌شود. این کتاب پایه بسیاری از مفاهیم مهم در علم اقتصاد مثل نیازها، مطلوبیت نهایی، مختصات‌کالایی، ارزش، مبادله، قیمت و پول است. باید اذعان نمود مطالعه این نوع آثار به آگاهی از روند شکل‏گیری تفکرات و مفاهیم رایج در علم اقتصاد متعارف کمک می‏کند. با این حال ترجمه انگلیسی آن پس از‌گذشت هشتاد سال از نگارش این‌کتاب به زبان آلمانی، در سال 1950 میلادی در دسترس علاقه‌مندان قرار‌گرفت و هم اکنون نیز در ایران برای اولین بار با توجه به اینکه دسترسی به‌کتاب فارسی «اصول علم اقتصاد» منگر می‏تواند بسیار مثمر ثمر واقع شود، ترجمه سلیس و روان این کتاب توسط فرهاد نوع‌پرست و حسین فلاحی توسط نشر آماره روانه بازار شده است.

 

کارل منگر با انتشار کتاب اصول علم اقتصاد تحول بزرگی در روند تفکرات علم اقتصاد به‌وجود آورد و با این اثر خود در تشکیل و تبیین تئوری‌های بعدی نقش موثری ایفا کرد. اولین نسل طرفدار مکتب اتریش مرکب بود از دو استاد اتریشی به نام‏های فریدریش فون وایزر(1926ـ1851.م) و یوگن فون بوم‏ ـ باورک (1914ـ1851.م). این دو اگر چه شاگرد مستقیم کارل منگر نبودند، ولی متاثر از افکار و اندیشه‏های او بودند و توانستند روح مکتب اتریش را‌گسترش دهند و دو نسل بعدی همچون لودویگ فون میزز (1973ـ1881)، شومپیتر (1950ـ1883) و فردریش فون‌هایک (1992ـ1889) را تعلیم دادند. نسلی که تسلط مکتب اتریش بر مباحث تئوریک اقتصاد را با ارائه آثار بی‏بدیل اقتصادی مسلم ساختند. مکتب اتریش پایه‏های خود را تا دهه سی قرن بیستم میلادی مستحکم ساخت تا اینکه بعد از این تاریخ اکثر اعضای آن به مقصد انگلستان و آمریکا مهاجرت کردند.

بین صاحب‏نظران متدولوژی اقتصاد، اجماع قابل‌توجهی وجود دارد که کارل منگر (1921-1840 میلادی) اولین جدال‏های جدی و اساسی روش‏شناسی را آغاز‌کرده است. منگر از یک طرف از بنیان‏گذاران مکتب نهایی‏گرایی (مارجینالیسم) و در واقع از طراحان یک تئوری جدید در اقتصاد است. از طرف دیگر به همراه والراس و جونز پایه‏های اولیه مکتب نئوکلاسیک را ریخته است. علاوه‏ بر ‏این، منگر بنیان‏های مکتب اتریش را مستحکم ساخته است. وانگهی جدال وی با اقتصاددانان مکتب تاریخی آلمان به رهبری اشمولر یکسری ابعاد متدولوژی اقتصاد را احیا کرد. بخشی از نوآوری‏های مکتب نئوکلاسیک نسبت به مکتب کلاسیک را نیز می‏توان مرهون تلاش منگر دانست، زیرا در واقع او با طراحی مکتب اتریش ضمن تکامل بخشیدن ابعادی از علم اقتصاد به پر کردن خلأ‏ها و پاسخ دادن به دشواری‏های مکتب کلاسیک نیز مبادرت ورزید. در ضمن یک تئوری با عظمت را بنیان‏گذاری کرد که با وجودی که نقد‏های مربوط به آن نیز عظیم بود، اما از اعتبار کارش کاسته نخواهد شد.

منگر را می‏توان از اولین اقتصاددانانی دانست که مقوله «کمیابی» را وارد اقتصاد‌کرده است؛ طوری که جایگاه محوری در این علم را دارا است و در عین حال بار نظری و متدولوژیکی مهمی دارد. نکته‏ای که ذکر آن حائز اهمیت است آن است که منگر با وجودی که با ریاضیات آشنایی کافی داشت، هیچ‏گاه از ریاضیات در نوشته‏های خود از جمله در کتاب اصول علم اقتصاد (به‌جز مواردی عام و ابتدایی)، استفاده نکرد. البته‌گروهی وی را به ریاضی‏زدایی متهم می‏کنند، اما به نظر نمی‏رسد این صفت درستی برای او باشد. زیرا منگر مخالفتی با ریاضیات نداشت، اما به هر دلیل علاقه‏ای به کاربرد آن در اقتصاد نداشت. وی با وجودی‌که نظریه خود را بر قیاس استوار می‏دانست، فرد را محور تحلیل قرار می‏داد و بنابراین شاید بتوان وی را از مدافعان و احیاکنندگان فردگرایی روش‏شناختی نیز بر‏شمرد. دغدغه اصلی منگر ایجاد یک چارچوب نظام‏مند در علوم اقتصادی و ارائه یک تز جامع از روش‏های علوم اجتماعی بود.

در اینجا چند نکته در مورد کتاب اصول علم اقتصاد به‌صورتی فهرست‏وار ذکر می‌شود:

1.‏ کتاب اصول علم اقتصاد وی که در سال 1871 میلادی منتشر شد، نقطه عطفی در مقطع جنجال‏آفرینی در عصر اقتصاد محسوب می‏شود. این کتاب هم تئوری نوینی را در علم اقتصاد مطرح کرد، هم بر نوعی متدولوژی شفاف در آن تاکید کرد و هم عناصری مختلف را در علم و عمل با هم سازگار نمود. از یک طرف بر فرد، به‌عنوان محور تحلیل اقتصادی اصرار ورزید که بنیان‏های اقتصادی خردی را مستحکم ساخت. از سویی دیگر مبادله را برای رفع نیازهای انسانی، امری مولد تلقی کرد و نهایتا تئوری خود را بر محوری ذهن‏گرایانه استوار ساخت.

2. طراحی دو عنصر کلیدی باعث شد که وی را بتوان بنیان‏گذار مکتب جدیدی در اقتصاد (مکتب اتریش) قلمداد کرد. یکی تدوین یک نظریه ذهنی از ارزش بود و دیگری کارآمدی روش قیاس در شکل‏گیری هر نوع نظریه اقتصادی. به عبارت دیگر به عقیده منگر، دانش اقتصاد را تنها می‏توان از استنباط نتایج مربوط به یک سلسله فروض استخراج نمود (با مرور کتاب اصول علم اقتصاد، این موضوع را می‏توان به خوبی دریافت).

3. جدال منگر با طرفداران مکتب تاریخی به‌ویژه اشمولر خود نقطه عطفی در تولید و طرح محورهای بحث‏انگیزی از متدولوژی اقتصاد محسوب می‌شود. منگر بر وجود نظریه اقتصادی جهان‏شمول اصرار می‏ورزید ولی براساس دیدگاه مکتب تاریخی قوانین اقتصادی باید از درون حقایق تاریخی و اجتماعی استخراج‌ شود. به عبارت دیگر مکتب تاریخی‏ها روش‏های انتزاعی ـ قیاسی را که در آن اصول اقتصادی براساس خصوصیات مفروض در مورد انسان‏ها و بازارها استخراج می‏شود، رد می‏کردند. آنها عقیده داشتند که عناصر مختلف جهان در مکان‏ها و زمان‏های مختلف به‌صورت متفاوت جلوه‏گر می‏شوند و بنابراین برخلاف منگر به جهان‏شمولی نظریه اقتصادی عقیده نداشتند. پیوند مکتب اتریش و به‌ویژه اندیشه منگر را می‏توان به اندیشه‏های کانت و هگل (متاثر از ارسطو) مربوط دانست که براساس آن می‏توان قوانینی را بدون نیاز به استقرا صورت‌بندی کرد.

4. منگر و پیروان اولیه وی از یکسو به نقد کلاسیک‏ها مبادرت می‏کردند و نظریه‏های کلاسیک را کارآمد نمی‏دانستند و از سوی دیگر در جدال با مکتب تاریخی بودند. بنابراین منگر هم در جدال نظری اقتصاد حضور داشت و هم در بحث‏های متدولوژیک آن.

5. با وجودی که منگر توانست مکتب جدیدی را به ادبیات اقتصادی بیفزاید و از لحاظ تئوریک به تکامل اقتصادسیاسی کمک کند، اما اندیشه و کارکرد وی دشواری‏هایی نیز به همراه داشت. اصرار بر جهان‏شمولی نظریه اقتصاد، انحصار تولید نظریه علمی بر روش قیاس، تلاش برای یافتن تئوری خالص اقتصادی و غیرکارآمد دانستن روش استقرا و بی‏توجهی به ریاضیات به‌عنوان یک زبان کارساز کمکی در تحلیل اقتصاد، از جمله این دشواری‏ها است. در عین حال رویکرد منگر و به‌ویژه پیروان جدید مکتب اتریش از جمله میزز و هایک با تعدیل برخی دیدگاه‏های بنیان‏گذاران اولیه این مکتب، متعادل‏تر و کاربردی‏تر بوده که مکتب اتریش را از دیگر شعبه‏های نئوکلاسیکی متمایز می‏سازد. در نتیجه می‏توان این اندیشه کلاسیکی را متفاوت از رویکرد نئوکلاسیک‏های ارتدوکس دانست.

6. کتابی که ترجمه آن در دسترس دانش‏دوستان و سایر علاقه‌مندان اقتصاد قرار دارد با محوریت حداقل پنج عنوان از ریشه‏دارترین و مستحکم‏ترین موضوعات علم اقتصاد، یعنی کالا، ارزش، مبادله، قیمت و پول در واقع به مهم‏ترین مباحث پایه‏ای در علم اقتصاد می‏پردازد. ابعادی از این عناصر نوعی اصلاحیه اندیشه کلاسیک است و از طرفی پردازش تئوری جدید در اقتصاد؛ بنابراین مشارکت منگر و این اثر او در کنار کارهای مکمل والراس و جونز این قابلیت را به خوبی دارد که از بنیان‏گذاران انقلاب نهایی‏گرایی محسوب‌ شود.

کتاب با دو مقدمه آغاز می‌شود: مقدمه اول به مقاله‏ای از فردریش.‌آی فون هایک مزین شده است. هایک خود در زمره نمایندگان برجسته مکتب اتریش بوده و یکی از برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال 1974 میلادی و صاحب‌کتاب «راه بردگی» است. با دریافت جایزه نوبل توسط هایک بار دیگر توجه جهانیان به مکتب اتریش جلب شد. مقدمه دوم از دکتر یدالله دادگر استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی است. او از صاحب‌نظران در عرصه متدولوژی علم اقتصاد محسوب می‌شود و در این زمینه مقالات و ‌کتاب‌های قابل‌توجهی نوشته است.

کارل منگر و مکتب اتریش