حاجیبابای جیمز موریه
گروه تاریخ و اقتصاد: از سال ۱۸۲۴ که جیمز موریه منشی و کاردار انگلیس در ایران، کتاب «حاجیبابای اصفهانی» را نوشت، حاجیبابا بهعنوان نماینده شخصیت ایرانی شناخته شد. سیاحانی که پس از آن به ایران آمدند، در همه جا نشان از حاجیبابا یافتند (برای نمونه دوبد، فرد ریچاردز، سکویل-وست)، همچنین برخی دیگر (از جمله گوبینو در داستانهای آسیایی) تلاش کردند تا داستانی مانند حاجیبابا بنویسند. نگاهی به محتویات کتاب موریه نشان میدهد که این شخصیت مرکزی (و آنچه در پیرامون او رخ میدهد) تماما نشاندهنده جهالت و شرارت حاجیبابا است و نگاه موریه به ایرانیان، در میان تمام مصححان و کارگزارانی که به ایران سفر کردهاند، یکی از منفیترین نگاهها است و جز معدودی صاحب منصب روس، دیگر نمیتوان نظیری برای آن یافت.
گروه تاریخ و اقتصاد: از سال ۱۸۲۴ که جیمز موریه منشی و کاردار انگلیس در ایران، کتاب «حاجیبابای اصفهانی» را نوشت، حاجیبابا بهعنوان نماینده شخصیت ایرانی شناخته شد. سیاحانی که پس از آن به ایران آمدند، در همه جا نشان از حاجیبابا یافتند (برای نمونه دوبد، فرد ریچاردز، سکویل-وست)، همچنین برخی دیگر (از جمله گوبینو در داستانهای آسیایی) تلاش کردند تا داستانی مانند حاجیبابا بنویسند. نگاهی به محتویات کتاب موریه نشان میدهد که این شخصیت مرکزی (و آنچه در پیرامون او رخ میدهد) تماما نشاندهنده جهالت و شرارت حاجیبابا است و نگاه موریه به ایرانیان، در میان تمام مصححان و کارگزارانی که به ایران سفر کردهاند، یکی از منفیترین نگاهها است و جز معدودی صاحب منصب روس، دیگر نمیتوان نظیری برای آن یافت.
اما این داستان سراپا نقد (وحتی توهین) به ایران و ایرانی، از همان ابتدای انتشار نزد ایرانیان با استقبال زیاد روبهرو شد، تا آنجا که برخی موریه را فقط یک مترجم دانستند که نوشته یک ایرانی را به نام خود منتشر کرده است. و مهمتر اینکه ایرانیان در دورههای بعد که به نقد خویش و بررسی شخصیت و خلقیات ایرانی پرداختند، این کتاب را بهعنوان یک متن مهم پذیرفتند و آن را بهعنوان توهین تلقی نکردند. صاحبنظران ایرانی، مانند یک کتاب ادبی برجسته، انواع تحقیقات درباره اینکه اولین مترجم کتاب کیست صورت گرفته و انواع صنایع ادبی بهکار رفته در آن را بررسی کردند. جالب اینکه حاجیبابا توسط ادیبان برجستهای چون جمالزاده و مدرس صادقی تصحیح شده است. وجود جمالزاده در میان مصححان از این نظر اهمیت دارد که وی نویسنده یکی از مهمترین متون خودانتقادی ایرانیان است. چرا ایرانیان، از این کتاب توهینآمیز نرنجیدهاند و آن را به خود نگرفتهاند. نظر ما این است که این کتاب، از نظر جامعه ایران، نقد جامعه ایران نیست، بلکه نقد سیاسیون و حاکمان جامعه ایران است و بنابراین به جای رنجش از آن، از آن استقبال هم کردهاند. از اینرو، میتوان حاجیبابا را نماد درخشان کارگزاران دولت ایران در دوره قاجار (بهویژه میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ملقب به ایلچی) دانست. در سطح دیگری، میتوان این کتاب را معرف رفتارهای همه ایرانیان در حوزههای اقتصادی و سیاسی دانست. ایلچی، اولین وزیرخارجه ایران، گنجینهای از انواع مفاسد بوده است و ۳۵ سال از انگلستان رشوه میگرفته است. معاشرت مداوم موریه با ایلچی در سفر از ایران به انگلستان، اقامت در انگلستان و بازگشت به ایران از طریق ینگه دنیا و هند، تصویری جاندار از سیاسیون ایرانی در موریه ایجاد کرده است. مشابه این تصویر را هم صادق هدایت در «حاجی آقا» زنده کرده است با نامی بسیار شبیه به حاجیبابا. حاجیبابای موریه و حاجی آقای هدایت، ترکیب سیاستمدار-تاجری است که در هر دو، دستش آلوده است و این صنف است که مورد طعن جامعه ایرانی بوده است.
- چکیده مقاله ارائه شده به همایش «خویش کاوی ایرانیان در دوران مدرن»، دکتر محمدرضا جوادییگانه
ارسال نظر