زادروز ایده‌پرداز فقرزدایی

گروه تاریخ و اقتصاد: ۲۸ ژوئن، زادروز محمد یونس، اقتصاددان بنگلادشی و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۶ است. محمد یونس، سال ۱۹۴۰، در دهکده باثوآ، واقع در منطقه بریتیش راج (بنگلادش مدرن) و در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در سال ۱۹۵۷، در گروه اقتصاد دانشگاه داکا شروع کرد و پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، در سال ۱۹۶۱ به‌عنوان مدرس در اقتصاد در کالج چیتا کونگ مشغول به فعالیت شد که طی آن دوران یک کارخانه بسته‌بندی راه‌اندازی کرد که سوددهی مناسبی هم داشت. در سال ۱۹۶۵ با دریافت بورسیه تحصیلی کامل، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و ۵ سال بعد، موفق به اخذ مدرک دکترا از دانشگاه وندربیلت شد. یونس در زمان جنگ آزادی‌خواهانه بنگلادش در سال ۱۹۷۱، کمیته شهروندی موثری را بنیان‌گذاری کرد.

شاید بتوان نقطه عطف زندگی محمد یونس را بعد از بازگشت به بنگلادش دانست. او از آمریکا به بنگلادش آمد و با مشاهده قحطی حاصل از جنگ، خود را درگیر فعالیت‌های کاهش فقر کرد و به‌عنوان پروژه‌ای تحقیقاتی، یک برنامه اقتصادی روستایی را طراحی کرد. در سال ۱۹۷۵ طرحی تحت عنوان «مزرعه سه شراکتی عصر جدید» ارائه داد که دولت نیز این طرح را اقتباس و اجرایی کرد. در سال ۱۹۸۳، این پروژه آزمایشی به‌عنوان یک بانک، برای فقرای بنگلادش شروع به کار کرد که به نام بانک گرامین (بانک روستایی) تغییر کرد. در اینجا بخشی از گفت‌وگوی او با سایت آکادمی نوبل را به نقل از نشریه «تجارت فردا» می‌خوانید:

شما را آغاز‌گر برخی برنامه‌های خلاقانه دیگر در بنگلادش می‌دانند مثل «گرام سارکر» (دولت روستایی) که من در مورد آن چیزی نمی‌دانم یا راه‌اندازی بانک گرامین که برای همه شناخته‌شده است. ریشه این طرح‌ها کجاست؟ در آموزه‌های علم اقتصاد در آمریکا یا در علایق سوسیالیستی محمد‌ یونس؟

ایده‌های من بیشتر از آنکه ریشه در سرمایه‌داری یا سوسیالیسم داشته باشد، ریشه در واقعیت دارد. مردم کشور من فقیر هستند و این بالاترین و بزرگ‌ترین حقیقت موجود است، بنابراین همه مساله‌هایی که در ذهن من شکل گرفته معطوف به حل مساله فقر بوده است. مثلا نظریه گرام سارکر (دولت روستایی) را به این دلیل مطرح کردم که بر مبنای آن دولتی محلی با مشارکت اهالی روستاها تشکیل شود. این برنامه موفقیت خود را در فاصله‌ای کوتاه نشان داد و دولت بنگلادش خیلی از این ایده استفاده کرد. در سال ۱۹۷۸ جایزه ریاست‌جمهوری بنگلادش را به دلیل طراحی نظامی متشکل از زراعت تعاونی سه‌بخشی، دریافت کردم که این برنامه را نیز دولت بنگلادش با نام برنامه مشارکت یکجا به کار گرفت. بانک گرامین هم در سال ۱۹۷۶ تاسیس شد که مبنای اصلی کار آن، وام خرد و اعتبار خرد بود. در ابتدای راه که بودیم، فکر نمی‌کردیم این ایده‌ها که در بسیاری از کشورها آرمان‌گرایانه‌ و غیر‌قابل اجرا به نظر می‌رسد، در بنگلادش به خوبی عمل کند و این نشان می‌دهد که دو ویژگی در پیشبرد چنین طرح‌هایی اهمیت دارد. نخست ایده‌های خوب و دوم پافشاری بر اجرای آن. من هم فردی سر‌سخت و خستگی‌نا‌پذیر هستم و مطمئن باشید اگر به این نتیجه برسم که فکر و ایده‌ام درست است، با تمام توان برای تحقق آن حرکت می‌کنم و تا زمانی که آن کار را انجام ندهم، دست از تلاش برنمی‌دارم.

در برخی کشورها، نزدیکی به مردم و طبقه فرودست و گفتن این نکته که «من نوکر مردم هستم» یا «آمده‌ام تا از ثروتمندان بگیرم و به فقرا بدهم» بیشتر با هدف جلب رای صورت می‌گیرد. همان سیاستی که به آن «پوپولیسم» می‌گوییم. هدف محمد‌ یونس از نزدیکی به مردم فقیر بنگلادش چه بوده است؟

بدترین نوع فریب، فریب مردم فرو‌دست جامعه است. فرودستان دارایی و ثروت ندارند که به واسطه از دست دادن‌شان غصه بخورند. فریب آنها، فریب باور آنهاست. فریب اعتماد آنهاست. من هیچ‌گاه درصدد فریب آنها نبوده‌ام. هیچ‌گاه از دوستی آنها برای اهداف سیاسی و نمایشی استفاده نکرده‌ام. من حتی به سیاست‌های رابین هودی هم علاقه ندارم و معتقد نیستم باید از فردی گرفت و به فرد دیگری داد. هر کس برای هر کاری که می‌کند، انگیزه‌ای دارد. مثلا افرادی هستند که متحمل زحمت زیادی می‌شوند تا بلندترین کوه‌های جهان را فتح کنند. چنین کاری از عهده هرکس بر‌نمی‌آید و در عین حال احتمال زیادی وجود دارد که فرد از چنین حرکت خیره‌کننده‌ای به دنبال کسب درآمد باشد. البته کسب پول یک انگیزه عمومی برای انجام دادن بسیاری از کارهاست. اما شادی و غرور مردمان دیگر نیز یک انگیزه محکم است. ما معمولا چنین نقش‌ها و علایقی را در نظر نمی‌گیریم. فعالیت‌های من هم چنین حالتی دارد. برای من بسیار شیرین است که به افراد انگیزه و امکان کارآفرینی بدهم. من از شما دعوت می‌کنم که این حس را امتحان کنید. خیلی شیرین است. اگر دوست داشتید، تصمیم خود را بگیرید. من آن را چشیده‌ام و دریافتم کار هیجان‌انگیزی است، هیجان‌انگیزتر از پول درآوردن.

ایده اولیه شما در مورد وام خرد از کجا به وجود آمد؟

من این داستان را بارها گفته‌ام و باز هم دوست دارم بارها و بارها تکرار کنم. همه اینها یک اتفاق است. ممکن است شما فرد پولداری باشید و از دنیای خود لذت ببرید. اما یک اتفاق می‌تواند دنیای جدیدی پیش روی شما ایجاد کند. شما در دنیای جدید واقعیت‌های زیادی می‌بینید. مثل اینکه در اطراف شما افراد فقیر زیادی وجود دارند که شب‌ها گرسنه می‌خوابند. این خوب نیست که در دنیای بزرگ حتی یک گرسنه وجود داشته باشد. رسالت ما زمانی تمام می‌شود که حتی یک فقیر در دنیا وجود نداشته باشد. ممکن است بگویید غیر‌ممکن است که ریشه فقر خشکانده شود اما من می‌گویم حتی کم کردن فقرا هم یک اتفاق خیلی خوب است. باید به این فکر کنید که در زندگی به چند انسان فقیر کمک کرده‌اید تا کار کند و سهم خود را از طبیعت و زندگی بگیرد. درجه خوب بودن شما اینجا مشخص می‌شود.

- منبع: سایت آکادمی نوبل

مجله تجارت فردا، 7 اردیبهشت 1392، شماره 38