وصف شهر «بدلیس» و مردمانش
گروه تاریخ و اقتصاد: این شهر بدلیس نه بسیار بزرگ است و نه بارویی بر گرد آن کشیدهاند؛ اما در وسط شهر دژی نیکو بر فراز تپهای ساختهاند که وسیع و خوشساخت است و بنا به اخبار و سنن آن دیار بنیانگذارش اسکندر بزرگ بوده است. این قلعه کوشکها و برجهای بلند دارد و بر گردش حصاری رفیع برافراشتهاند. کردی به نام سراج بیگ هم بر شهر حکومت میکند و هم بر دژ. مردی است در برابر سلطان شیخ اسماعیل نیمهیاغی و در ایران او را فرمانروای این دژ عالی میدانند. تمام کردان مسلمانانی کاملعیارند.
گروه تاریخ و اقتصاد: این شهر بدلیس نه بسیار بزرگ است و نه بارویی بر گرد آن کشیدهاند؛ اما در وسط شهر دژی نیکو بر فراز تپهای ساختهاند که وسیع و خوشساخت است و بنا به اخبار و سنن آن دیار بنیانگذارش اسکندر بزرگ بوده است. این قلعه کوشکها و برجهای بلند دارد و بر گردش حصاری رفیع برافراشتهاند. کردی به نام سراج بیگ هم بر شهر حکومت میکند و هم بر دژ. مردی است در برابر سلطان شیخ اسماعیل نیمهیاغی و در ایران او را فرمانروای این دژ عالی میدانند. تمام کردان مسلمانانی کاملعیارند.
این شهر در درهای در میان کوههای بلند نهاده شده است، چنان که از انظار مسافران مخفی بوده و هست و تا کسی به آن نزدیک نشود، نمیتواند آن را ببیند. تمام آن ناحیه در حکم منبع و مخزن برف است؛ زیرا بهجز چند ماه در سال پیوسته در آن سامان برف میبارد و مردم نمیتوانند پیش از پانزدهم یا بیستم آوریل در زمین بذر بکارند. بسیاری از بازرگانان این شهر را ترک میگویند و برای دادوستد به حلب و تبریز و بصره میروند؛ زیرا چیزی ندارد که خریدنی باشد و کالایی برای خردهفروشی عرضه نمیشود. مسیحیان ارمنی نیز در آنجا فراوانند. از میان این شهر رودی میگذرد و به همین سبب شهری پرآب است. دژ نیز چشمهای دارد که اگرچه کمآب است، دژنشینان را بسنده است. در زمستان هرکس مقداری برف فراهم و در آبانبار ذخیره میکند و در تابستان بهکار میبرد. این کرد، یعنی سراج بیگ حاکم شهر، اعتنایی به سلطان شیخ اسماعیل ندارد. بهیاد دارم، هنگامی که در تبریز بودم، شاه چندبار او را به دربار احضار کرد؛ اما وی هرگز اعتماد نکرد که به حضور شاه رود. ازاینرو شیخ اسماعیل یکی از سرداران خود را به نام زمان محمد بیگ با قریب ۶ هزار سوار به پیکار با او فرستاد. این سپاه چون به مسافت دو روز راه از بدلیس رسید پیکی از پیش نزد حاکم فرستاده شده بود و فرمان آورده بود که زمان محمد بیگ بیدرنگ به تبریز بازگردد. کرد نیز با کسان خود عنان بگردانید و نزد شیخ اسماعیل رفت و وی را سخت پریشان یافت؛ زیرا ازبکان به کشورش تاخته و سرزمین یزد را به باد غارت گرفته بودند. اسماعیل درصدد مقابله برآمد و همه سواران و پیادگان خود را گرد کرد و به جنگ شیبک خان رفت که از خویشاوندان تیمور لنگ بزرگ و فرمانروای تاتارستان و خراسان تا حدود سمرقند بود.
- سفرنامههای ونیزیانی که در زمان اوزون حسن آققویونلو به ایران آمدهاند/ [نوشته] جوزافا باربارو... [و دیگران]؛ ترجمه منوچهر امیری. مشخصات نشر: تهران: خوارزمی، ۱۳۴۹.
ارسال نظر