ﻫﻮﺍﺭﺩ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ، مشروطهخواه آمریکایی
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی
«لافایت آمریکایی ایران» و «شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران» هوارد باسکرویل؛ ﻣﻌﻠﻢ ۲۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻤﻮﺭﯾﺎﻝ ﺗﺒﺮﯾﺰ برای ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ. ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺩﻭﺭﻩﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽﺷﺎﻩ قاجار ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﻣﺠﻠﺲ را ﺑﻪ ﺗﻮﭖ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﭼﯿﺪ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺻﻐﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻞ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ.
«لافایت آمریکایی ایران» و «شهید آمریکایی جنبش مشروطه ایران» هوارد باسکرویل؛ ﻣﻌﻠﻢ ۲۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﻤﻮﺭﯾﺎﻝ ﺗﺒﺮﯾﺰ برای ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ. ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺩﻭﺭﻩﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽﺷﺎﻩ قاجار ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﻣﺠﻠﺲ را ﺑﻪ ﺗﻮﭖ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﭼﯿﺪ ﻭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﺻﻐﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻞ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ.
ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺳﺘﺎﺭﺧﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻗﺮﺧﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺩﺳﺘﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻓﻮﺝ ﻧﺠﺎﺕ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪ. ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘﺎﻟﯽ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺸﻖ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ. ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺳﯿﺪ ﺣﺴﻦ ﺷﺮﯾﻒﺯﺍﺩﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﯾﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻨﻘﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﺴﺮ ﮐﻨﺴﻮﻝ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﻒ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ، ﺿﻤﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺗﺶ ﮔﻔﺖ: ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﺍﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ۳۰ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ۱۲۸۸ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻭ ﻓﻮﺝ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺭ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺷﻠﯿﮏ ﮔﻠﻮﻟﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ. ﻣﺮﮒ ﺑﺎﺳﮑﺮﻭﯾﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼﻫﺎ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺑﻮﺩ، تشییع ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﺭﻣﻨﯽﻫﺎﯼ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ. مشهور است که این رباعی برای او سروده شده است:
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی/ ما را ز سر بریده میترسانی/ ما گر ز سر بریده میترسیدیم/ در مجلس عاشقان نمیرقصیدیم
گزارش نیویورکتایمز از آمریکایی مشروطهخواه
آمریکاییهای اندکی هستند که چیزی در مورد «هوارد کانکلین باسکرویل» شنیده باشند، اما بیشتر ایرانیها او را میشناسند. باسکرویل اهل ایالت نبراسکا بود، از مدرسه الهیات پرینستون فارغالتحصیل شد و بهعنوان یک مبلغ «پرزبیتری» به ایران رفت. او در سال ۱۹۰۷، بیست و سه سال داشت. باسکرویل فرد ایدهآلگرایی بود که در دوران ایدهآلگرایی میزیست. یک سال پیش از ورود باسکرویل به ایران، مظفرالدینشاه که بیمار بود تسلیم خواست عموم برای برقراری مشروطیت شده بود و ایرانیها پیشنویس نخستین قانون اساسی در تاریخ ۲۵ قرنی خود را تدوین کرده بودند. پارلمانی به نام «مجلس» تشکیل شد و هر شهر برای خود یک انجمن انتخاب کرد. تبریز که باسکرویل در آنجا بهعنوان معلم کار میکرد، مرکز مشروطهخواهان بود و انجمن این شهر نقش هدایت ملی جنبش را برعهده گرفت. بسیاری از ایرانیان مطمئن بودند که دیگر زمان تغییر فرارسیده است. اما شاه در ژانویه ۱۹۰۷ (دی ۱۲۸۵) فوت کرد و فرزندش محمدعلی شاه طرفدار روسیه و فرد مستبدی بود که به مخالفت با انقلاب مشروطه برخاست. قزاقهای او که تحت فرمان افسران روس بودند به مجلس حمله کرده و آن را به توپ بستند. مشروطه ملغی اعلام شد و سیاستمداران، روزنامهنگاران و رهبران مشروطه به دار آویخته شدند. مردم تبریز که توسط نیروهای سلطنتی محاصره شده بودند دست به مقاومت زدند. باسکرویل به جای اینکه امنیت کنسولگری آمریکا را انتخاب کند، به مشروطهخواهانی پیوست که از لحاظ نفرات و تجهیزات در موضع ضعف بودند. باسکرویل فرماندهی ۱۵۰ سرباز را برعهده گرفت که وظیفهشان دفاع از استحکامات شهر بود. پس از ۳ هفته در ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ (۳۰ فروردین ۱۲۸۸) زمانی که در حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آوردن غذا به درون شهر بود، گلولهای به قلبش اصابت کرد و در دم جان سپرد. در آن زمان ۲۴ سال و ۹ روز داشت.
ارسال نظر