«نوروز» در سفرنامه گاسپار دروویل فرانسوی
هدایای شاه به شاهزاده
گروه تاریخ و اقتصاد: گاسپار دروویل، سرهنگی فرانسوی بود که در سالهای ۱۲۲۸-۱۲۲۷ هـ. ق / ۱۸۱۳-۱۸۱۲ م. همراه گروه ژنرال گاردان (براساس عهدنامه فین کن اشتاین) وارد ایران شد، اما پس از ناکام ماندن تلاشهای گاردان، بهطور خصوصی به استخدام ارتش ایران درآمد. گاسپار دروویل که در پانزدهمین سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار و ولایتعهدی عباس میرزا در ایران اقامت داشته است خاطراتش را در دو جلد به نام «سفر در ایران» در سال ۱۸۲۸م منتشر کرد.
سفرنامه گاسپار دروویل بازنمای ایران اوایل دوره قاجار است، شرح زندگی مردمانی که آنها را نیکبختترین و ملایمترین مردمان مشرق زمین مینامد.
گروه تاریخ و اقتصاد: گاسپار دروویل، سرهنگی فرانسوی بود که در سالهای ۱۲۲۸-۱۲۲۷ هـ. ق / ۱۸۱۳-۱۸۱۲ م. همراه گروه ژنرال گاردان (براساس عهدنامه فین کن اشتاین) وارد ایران شد، اما پس از ناکام ماندن تلاشهای گاردان، بهطور خصوصی به استخدام ارتش ایران درآمد. گاسپار دروویل که در پانزدهمین سال سلطنت فتحعلی شاه قاجار و ولایتعهدی عباس میرزا در ایران اقامت داشته است خاطراتش را در دو جلد به نام «سفر در ایران» در سال ۱۸۲۸م منتشر کرد.
سفرنامه گاسپار دروویل بازنمای ایران اوایل دوره قاجار است، شرح زندگی مردمانی که آنها را نیکبختترین و ملایمترین مردمان مشرق زمین مینامد. تنها چند فصل از سفرنامه دروویل شرح اوضاع نظامی و سیاسی ایران و دربار فتحعلی شاه و اقدامات عباس میرزا است. بقیه بخشهای این سفرنامه توصیف زندگی، فرهنگ، باورها و آیینها، نوع غذاها و زندگی روزمره مردمان این سرزمین شگفتانگیز است. یکی از آیینهای قابلتوجه در این سفرنامه، جشن باستانی و ملی ایرانزمین، نوروز است. دروویل در بخشی از یادداشتهایش آیین بزرگداشت نوروز در دربار قاجار را اینگونه به تصویر میکشد:
نوروز یا سال نو ایرانیان که مطابق ۲۱ مارس است روز تحویل آفتاب به برج حمل است. مراسمی که به این مناسبت برگزار میشود از زمان زردشتیان باستان تاکنون حفظ شده است و به گمان من نظیر چنین عیدی در تمام مشرقزمین وجود ندارد.در بعضی شهرها این مراسم پانزده روز ادامه دارد که در تمام این مدت بازارها بسته است و هیچ کارگری تن به کار نمیدهد.روز عید و دو روز بعد در دربار جشن رسمی برپا است. در این مراسم پادشاه، وزرا و نجبا و سپس طبقات پایینتر ازجمله بازرگانان را به حضور میپذیرد. پس از اجرای این تشریفات، پادشاه در پایتخت و شاهزادهها در حوزه فرمانروایی خود بر تخت مینشینند و به اشخاصی که افتخار معرفی به حضورشان را پیدا میکنند هدایایی میدهند یا از آنها هدایایی میپذیرند. هدایایی که معمولا به پادشاه و شاهزادگان تقدیم میشود، عبارت است از اسبهای اصیل، سلاحهای زیبا، پارچههای زربفت و انواع پارچههای گرانبها، شال کشمیر، پوستهای اعلا، قند، قهوه، چای، مربا، شربت و غیره. مجموع هدایایی که به پادشاه داده میشود، دو میلیون فرانک ارزش دارد و این سوای هدایایی است که استانداران غایب از فرستادن آنها هرگز کوتاهی نمیکنند تا در این روز پرشکوه به حضور پادشاه تقدیم گردد. اما هدایایی که شاهزادهها دریافت کنند، به نسبت اهمیت آنها است. هنگامی که با اشاره شاه یا شاهزادگان معلوم شد که هدایا مورد قبول واقع شده است تقدیمکنندگان سه بار تعظیم میکنند، از تالار خارج میشوند و در انتهای حیاط یا باغی که مشرف به تالار است صف میکشند. تا به حال دیده نشده است که پادشاه هدیهای را رد کرده باشد، زیرا کلیه هدایا قبلا مورد بررسی پیشکش نووی (بازرس هدایا) قرار گرفته، شایستگی آنها برای تقدیم به حضور پادشاه مورد تصویب وی واقع شده است.
عیدی پادشاه و شاهزادگان عبارت است از سکههای طلا و نقره که به تازگی برای سال نو ضرب شده و به دست خودشان به اشخاص میدهند. دریافتکنندگان به هنگام دریافت عیدی زانو میزنند، آن را دودستی گرفته به پیشانی خود میگذارند، سپس بلند میشوند و تعظیمکنان دور میشوند.شاهزاده ولیعهد که عنوان نایبالسلطنه آذربایجان را دارد به همین ترتیب رفتار میکند و به هریک از افسران قشون که در تبریز حضور دارند، عیدی میدهد و برای آنهایی هم که در ماموریت هستند به همان اندازه منظور میدارد.پادشاه در این روز برای فرزندان خود و استاندارهایی که خدمات آنها مورد رضایت او است لباس افتخار میفرستد که معمولا قبای زربفت یا نقرهبافی است که برحسب اهمیت آنهایی که آن را دریافت میکنند، ارزش بیشتر یا کمتری دارد.لباس افتخار با تشریفات خاصی بستهبندی میشود و به دست اشخاصی که در دربار مقام والایی دارند سپرده میشود. این اشخاص همراه با عده کثیری از ملتزمین آن را به شخص مورد نظر در هرکجا که باشد میرسانند. این لباسها خلعت نامیده میشوند. کسی که به دریافت خلعت مفتخر شد سه روز پیاپی آن را دربر میکند و در این مدت میهمانیهای بزرگی میدهد که کلیه محترمین در آن شرکت دارند. دعوت از کلیه اشخاص از این جهت است که علاوه بر رونق بخشیدن به ضیافت درجه تقرب خود را نزد پادشاه بهصورت گویایی به آنها بشناسانند.هنگام دریافت خلعت از طرف شاهزادگان نیز تشریفات پرزرقوبرقی انجام میگیرد که شرح آن به اختصار در زیر میآید.
حامل خلعت شخص گیرنده را قبلا از روز ورودش آگاه میکند. شاهزاده در دو یا سه فرسخی محل اقامت خود چادر وسیع و مجللی برپا میکند و در روز معین همراه با تمام درباریانش که جملگی با سلاحها و لباسهای عالی بر اسبهای اصیل سوارند به سوی محل برگزاری تشریفات میراند. شاهزاده پس از ورود بر تخت مینشیند و پیامآور والامقام را به حضور میپذیرد. شخص اخیر پس از اظهار تعارفات خلعت را که بر بالش مخمل زردوزی قرار داده شده است، عرضه میکند.شاهزاده بر پا میخیزد و خلعت را در حال تعظیم دودستی میگیرد و بر پیشانی میگذارد. آنگاه به خلوت میرود و لباس را دربر میکند و کلاه شاهزادگی بر سر میگذارد و با صدای موزیک و شلیک توپخانه به چادر برمیگردد. سپس با غذاهای بسیار لذیذ از حضار پذیرایی میشود. در موقعی که میهمانان مشغول صرف غذا هستند شاهزاده با زنهایی که همراه خود آورده است خلوت میکند. برای زنها هم چاشت بسیار خوبی فراهم میآورند. چند لحظه بعد به همان ترتیبی که آمده بودند به شهر بازمیگردند. بازگشت شاهزاده به شهر به وسیله شلیک توپ اعلام میشود. این شلیک تا زمانی که شاهزاده وارد قصر میشود ادامه دارد. در آنجا کلیه افراد دربارش به او تبریک میگویند. سپس وارد حرمسرا میشود و در آنجا پس از شنیدن تبریکات زنهایش بقیه روز را با آنها میگذراند. مراسم جشن با آتشبازی که در محوطه کاخ به عمل میآید، پایان میپذیرد.بیگلربیگیها یا حکامی که از طرف پادشاه یا شاهزادگان به شرح تشریفاتی که در فوق ذکر شد به دریافت خلعت نایل میشوند از فرصت استفاده میکنند و آنچه لازمه تجمل است به کار میبرند تا به مردم نشان دهند که تا چه اندازه مورد عنایات شاه یا شاهزادگان قرار دارند.
منبع: سفر در ایران، نویسنده: گاسپار دروویل، مترجم: منوچهر اعتمادمقدم
تهران: شباویز، چاپ سوم: آذر ۱۳۶۷
ارسال نظر