نگاهی به زندگی تونی هوانسیان
تونی هوانسیان در فریدن به دنیا آمد. وی در سه سالگی یتیم شد و به همراه مادرش به اصفهان آمد. زندگی او در منتهای فقر و محرومیت سپری شد و هرگز نتوانست به مدرسه برود، به ناچار از کودکی به کار مشغول شد. کارفرمای او بازرگانی آلمانی به نام گایر بود. تا زمانی که گایر در ایران بود، هوانسیان با او کار میکرد. گایر هنگام رفتن از ایران، دوربین عکاسی خود را به رسم یادگار به او بخشید. هوانسیان که مردی با پشتکار و خستگیناپذیر بود، کوشید تا همه آنچه را که از گایر آموخته بود به کار بندد تا بتواند از این یادگار دوست، وسیلهای برای گذران زندگی بسازد.
تونی هوانسیان در فریدن به دنیا آمد. وی در سه سالگی یتیم شد و به همراه مادرش به اصفهان آمد. زندگی او در منتهای فقر و محرومیت سپری شد و هرگز نتوانست به مدرسه برود، به ناچار از کودکی به کار مشغول شد. کارفرمای او بازرگانی آلمانی به نام گایر بود. تا زمانی که گایر در ایران بود، هوانسیان با او کار میکرد. گایر هنگام رفتن از ایران، دوربین عکاسی خود را به رسم یادگار به او بخشید. هوانسیان که مردی با پشتکار و خستگیناپذیر بود، کوشید تا همه آنچه را که از گایر آموخته بود به کار بندد تا بتواند از این یادگار دوست، وسیلهای برای گذران زندگی بسازد. هوش و استعداد و تلاش او به زودی نتیجه داد و توانست با مهارت تمام، عکس های خوبی بگیرد. ظلالسلطان او را به دربار فراخواند و هوانسیان بارها از او و خانوادهاش عکس گرفت. همزمان با این دوران، وی عکاسخانه کوچکی دایر کرد و با گشایش آن عکاسی از پستوی خانههای افراد برگزیده و طبقات مرفه جامعه، پای بیرون گذاشت و مردم عادی نیز توانستند تصاویر خود را در تاریکخانه او به ثبت برسانند.
از آنجا که تاریخ دقیقی از تاسیس این عکاسخانه در دست نیست، با حدس قریب به یقین میتوان گفت این محل که مردم آن را با نام کوچک صاحبش به اسم عکاسخانه تونیخان میشناختند، اولین مکانی است در اصفهان که بهعنوان مغازه عکاسی دایر شده است. تجربیات فراوان تونیخان او را وادار میکرد، در رشتههای مختلف تجاری همواره بهعنوان یک پیشتاز عمل کند. در زمان حیات تونی مردم برای عبور و مرور به منطقه ارمنینشین جلفا در طرف شمال رودخانه که به وسیله چندین پل به بخش جنوب آن و مرکز شهر مرتبط میشد، ناچار بودند مسافتی طولانی را پیاده طی کنند. او در همین زمان، یعنی حدود سال ۱۹۰۹م. (۱۲۸۷) درشکه خانهای در جلفا راه انداخته بود و به مردمی که میخواستند به مرکز شهر بروند درشکه کرایه میداد. زمانی دیگر نیز یک کارخانه لیمونادسازی در جلفا تاسیس کرد. به یقین میتوان گفت اولین واردکننده دوچرخه در اصفهان وی بوده است. تونی در سال ۱۳۰۷ شمسی از وضع مالی خوبی برخوردار شده بود و اولین مهمانخانه به سبک جدید را به نام هتل امریک، در خیابان چهارباغ اصفهان تاسیس کرد. بعدها این مکان تغییر نام یافت و اول به هتل فردوسی و سپس به هتل جهان شهرت یافت. هنوز این ساختمان در محل سابق خود بهصورت متروک به چشم میخورد. از دیگر اقدامات او تاسیس یک سینمای کوچک در اصفهان بود(روزنامه الیک، ۱۱ژوئن ۱۹۸۸م برابر با ۱۳۶۷).تونی در بیمارستان بغوزخانیان جلفا، به یادگار همسرش عمارتی شامل سه اتاق برای استفاده ارامنه ساخت. وی سه فرش بزرگ نیز به کلیسای حضرت مریم بیتاللحم بخشید. (مظاهری، ۱۳۸۱: ۶۱-۶۲).
از آنجا که تاریخ دقیقی از تاسیس این عکاسخانه در دست نیست، با حدس قریب به یقین میتوان گفت این محل که مردم آن را با نام کوچک صاحبش به اسم عکاسخانه تونیخان میشناختند، اولین مکانی است در اصفهان که بهعنوان مغازه عکاسی دایر شده است. تجربیات فراوان تونیخان او را وادار میکرد، در رشتههای مختلف تجاری همواره بهعنوان یک پیشتاز عمل کند. در زمان حیات تونی مردم برای عبور و مرور به منطقه ارمنینشین جلفا در طرف شمال رودخانه که به وسیله چندین پل به بخش جنوب آن و مرکز شهر مرتبط میشد، ناچار بودند مسافتی طولانی را پیاده طی کنند. او در همین زمان، یعنی حدود سال ۱۹۰۹م. (۱۲۸۷) درشکه خانهای در جلفا راه انداخته بود و به مردمی که میخواستند به مرکز شهر بروند درشکه کرایه میداد. زمانی دیگر نیز یک کارخانه لیمونادسازی در جلفا تاسیس کرد. به یقین میتوان گفت اولین واردکننده دوچرخه در اصفهان وی بوده است. تونی در سال ۱۳۰۷ شمسی از وضع مالی خوبی برخوردار شده بود و اولین مهمانخانه به سبک جدید را به نام هتل امریک، در خیابان چهارباغ اصفهان تاسیس کرد. بعدها این مکان تغییر نام یافت و اول به هتل فردوسی و سپس به هتل جهان شهرت یافت. هنوز این ساختمان در محل سابق خود بهصورت متروک به چشم میخورد. از دیگر اقدامات او تاسیس یک سینمای کوچک در اصفهان بود(روزنامه الیک، ۱۱ژوئن ۱۹۸۸م برابر با ۱۳۶۷).تونی در بیمارستان بغوزخانیان جلفا، به یادگار همسرش عمارتی شامل سه اتاق برای استفاده ارامنه ساخت. وی سه فرش بزرگ نیز به کلیسای حضرت مریم بیتاللحم بخشید. (مظاهری، ۱۳۸۱: ۶۱-۶۲).
- معصومه گودرزی- دانشجوی دکترای تاریخ محلی در دانشگاه اصفهان
ارسال نظر