تراژدی اقتصادی اروپا
سرعت گرفتن بدون افتادن به پرتگاه
مترجم: مجید اعزازی
منبع: بیزینس ویک
طی زمان برگزاری المپیک، این آگهی به طور مستمر پخش میشد: یک کادیلاک قرمز ای.تی.اس در پیچ و خمهای تند کوههای اطلس مراکش با سرعت میراند و سرنشین دوم به عنوان راهنما با چشمانی باز فریاد میزند:
مترجم: مجید اعزازی
منبع: بیزینس ویک
طی زمان برگزاری المپیک، این آگهی به طور مستمر پخش میشد: یک کادیلاک قرمز ای.تی.اس در پیچ و خمهای تند کوههای اطلس مراکش با سرعت میراند و سرنشین دوم به عنوان راهنما با چشمانی باز فریاد میزند:
«ما با همان سرعتی که شما احتمالا میتوانید بدون فروغلتیدن به پرتگاه برانید، میرانیم.» لنتهای ترمزی که این شیرینکاری را ممکن میکند متعلق به شرکت «برِمبو» (بی.آر. اِی) است که در منطقه لومباردی در شمال ایتالیا واقع شده است. شرکت برمبو آن چیزی نیست که شما به هنگام شنیدن پرت و پلاهای مردم درباره ایتالیا مثل «ولخرج» و «سردرگم» میشنوید. بلکه شرکتی محوری و پیشرو در زمینه صادرات است با 703 میلیون پوند (871 میلیون دلار) درآمد در شش ماهه نخست 2012 که نسبت به مدت مشابه در سال گذشته 11 درصد رشد داشته است. در آلمان- بزرگترین بازار برمبو- «دایملر» جایزه سال 2011 را به این شرکت داد. «آلبرتو بام باسی» رییس این شرکت در 31 جولای به هنگام اعلام درآمد و سود شرکت در نیمه نخست سال گفت: «کفایت موجودیهای ما در انبار به ما اجازه میدهد تا با اعتماد به نفس از رسیدن ماههای پیش رو استقبال کنیم.»
آنچه که به بحران مالی اروپا اشراف دارد، این است که برخی از کشورهایی که در دهشتناکترین شرایط قرار دارند، به آرامی و از آغاز این بحران در سال 2008 رقابتپذیری بینالمللی خود را بهبود دادند. آنها واردات را کاهش و صادرات را افزایش دادند. رکود تجاری اسپانیا، هشداری قبل از این بحران بود. ایتالیا در ماه مه - آخرین ماهی که اطلاعاتش در دسترس بود- یک میلیارد پوند مازاد تجاری را تجربه کرد. ایرلند به شدت هزینههای تولید خود را کاهش داده است. آن طور که صندوق بینالمللی پول در ماه گذشته گزارش داد، حتی وابستگی پرتغال به سرمایه خارجی کمتر شده است.
تراژدی بزرگ اروپا این است که اعضای این قاره در آستانه همکاری با یکدیگر، شاید هنوز به اندازه کافی به هم نزدیک نیستند. وامدهندگان بینالمللی کم کم اعتماد به توانایی ملتهای مقروض در خلاصی از بدهکاری را از دست میدهند. آنها سودهای بیشتری را برای جبران ریسکهای بزرگتر مطالبه میکنند. در صورتی که وامدهندگان بتوانند به هر میزانی هزینههای وام گرفتن را بالاتر ببرند، کشورهایی که ممکن است بتوانند شرایط اقتصادی خود را به اعتبار گذشته در جامعه بینالمللی بازگردانند، به همان میزان تحت فشار چرخه بینظمی تنزیل ارزش پول قرار خواهند گرفت.
برای این که کشورهایی مانند اسپانیا و ایتالیا نظر سرمایهگذاران را تغییر دهند، آنها باید موقعیتی پذیرفتنی را ایجاد کنند که بتوانند در طولانی مدت به اندازه کافی از محل صادرات عایدی داشته باشند تا هزینههای کل وارداتشان را بپردازند. البته به شرطی که مبلغی از این عایدی برای بازپرداخت سود وامهای فوقالعاده باقی بماند. از این رو، در نهایت نه دیپلماتها و مدیران بانکی که شرکتهایی مانند برمبو درباره سرنوشت یورو و اتحادیه اروپا تصمیم میگیرند.
گرمی و نشاط موجود در اروپا طی دهه نخست هزاره سوم بر برخی قدرتهای واقعی استوار بود. حتی الان، با افزایش هزینههای دریافت وام و کوچک شدن بازارهای داخلی، بسیاری از قهرمانان صادرات اروپا عملکردی ستودنی دارند. به تازگی یک کنسرسیوم اسپانیایی قرارداد ساخت جاده مخصوص سرعت بالا در عربستان سعودی - میان مدینه و مکه - را برد.
امپراتوری لباس «زارا»ی اسپانیا نیز به اندازهای در سطح بینالمللی موفق است که «آمانسیو اورتگا» که پایه این شرکت - ایندیتکس (ای،تی، ایکس) - را بنیان نهاد، شرکت وارن بافت را به جایگاه چهارم در شاخص میلیاردرهای بلومبرگ فروغلتاند. «فین کانتیئری»، شرکت کشتیسازی ایتالیا مزایده ساخت یک جفت کشتی مسافربری برای «ویکینگ اُشن کروز» را برد. «آگاستا وست لند» یک شرکت ایتالیایی دیگر چندین هلیکوپتر را به الجزیره میفروشد. این فهرست همچنان ادامه دارد.
البته روشن است که این همه داستان اروپا نیست. کارخانههای کمتر کارآمد و بخش خدمات متصلب که هزینههای بالای آن صادرکنندگان را مایوس میکند به اروپای جنوبی تحمیل میشوند. کارکنان صادرکنندگان باید حقوقهای بالایی را دریافت کنند، چرا که آنها باید برای خرید شیر و [پرداخت دستمزد] آرایشگرها و حقوقدانان پول زیادی بپردازند.
انتظار میرفت ارز اتحادیه همه اروپا را به سوی کارآمدی بیشتر و سالنهای آرایش موی ارزانتر سوق دهد، اما در عین حال این ارز درون خود بذر تخریب خود را نیز داشت. افزایش قیمتها تا مرزهای غیرقابل رقابت در ملتهای پیرامونی مانند یونان، پرتغال و اسپانیا شروع شد.
«موری مکفرسون»، یکی از اقتصاددانان بلومبرگ گاورمنت میگوید: کدام یک از کشورهای یادشده بدون بانکهای مرکزی خود میتوانستند قیمتها را برای تسکین تورم پایین بیاورند؟ این کشورها برای انجام هر کاری در این زمینه ناتوان بودند. کشورهای با هزینههای بالا قدرت رقابتی خود را از دست دادند و کسری تراز تجاری را آغاز کردند. سایر ملتهای اروپا مانند آلمان، هلند و فنلاند نیز تمایل داشتند تا متعهد به این کسریها بشوند تا این که ناگهان فرصتی باقی نماند و بحران این قاره شروع شد.
خروج اضطراری از منطقه یورو راهحلی سریع است و احتمالا سرانجام بهترین راه برای یونان باشد، کشوری که مشکلات عمیقتری حتی از گرفتاری در میزان دستمزدها دارد. کاهش ارزش پول شوک درمانی است. شوکی که شکاف تجارت را با قیمتگذاری بسیار پایین کالاهای یک کشور میبندد و واردات را به طور غیرممکنی بسیار گران میکند. اما کاهش ارزش پول حتی کالاهای اساسی را از دسترس خارج میکند و باعث فقر فوری میشود، همزمان عدم پرداخت بدهیها را هم از سوی دولت و هم از سوی شرکتهای خصوصی تحریک کرده و سیستم بانکی را حذف میکند.
به همین دلیل، برای اغلب کشورهای بزرگتر اروپا و اقتصادهای سالمتر راهحل ترجیح داده شده تحمل یورو و در عین حال کم کردن شکاف بزرگ رقابت است که باعث بروز مشکلاتشان در مرحله اول شد. این موضوع مستلزم «کاهش ارزش پول داخلی» است: فرآیندی فرسایشی برای کاهش دستمزد کارگران در حالی که برای بهبود بهره وری آنها تلاش میشود.
بر اساس یک گزارش ماهانه از بانک مرکزی اروپا، کاهش پول داخلی آغاز تصحیح - البته تدریجی - عدم تعادل در [اقتصاد] اروپا است. آلمان قهرمان رقابت در طولانی مدت است به گونهای که بر اساس «شاخص رقابت» بانک مرکزی از سال ۱۹۹۹ تاکنون هزینههایش را ۱۴ درصد کاهش داده است. اما در طی سال گذشته، بزرگترین پیشرفت - ۷درصد کاهش هزینهها - به ایرلند تعلق داشت.
سازمانهای خصوصی نیز پیشرفتهای رقابتی را در ملتهای پیرامونی اروپا کشف کردهاند. یک نهاد پژوهشی بینالمللی به نام «کنفرانس بورد» مطالعهای را در 7 جولای انجام داده که طی آن به ایرلند به دلیل کاهش بیش از 6 درصدی هزینههای کار خود از آغاز 2008 تا پایان 2011 نمره بالایی داده است. (مجارستان با کاهش 12 درصدی هزینههای کار خود از طریق یک کاهش بزرگ ارزش پول در صدر همه کشورهای مورد مطالعه قرار گرفته است). در میان سایر کشورهای منطقه یورو که در این شاخص نسبت به سایرین عملکرد بهتری داشتهاند، آلمان قرار دارد که در کاهش هزینههای یادشده از سال 2008 نسبت به اسپانیا، پرتغال، یونان و ایتالیا عملکرد بهتری داشته است.
براساس تحلیل «بارت ون برت» و «کولجین» اقتصاددانان «کنفرانس بورد»، آلمان که در دهه اول شکل گیری منطقه یورو به طرزی بیرحمانه هزینههای خود را کاهش داد، با پذیرش افزایش حدود ۹ درصدی هزینههای کار خود از آغاز سال ۲۰۰۸، لطفی در حق سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا کرد. با پایین بودن نرخ بیکاری آلمان طی دو دهه، اتحادیههای کارگری برای افزایش دستمزدها به سطحی بالاتر از نرخ تورم فشار وارد آوردهاند.
متاسفانه برای اتحادیه اروپا هر دو نیمه این راهحل - کاهش ارزش پول جنوبیها و قیمتگذاری دوباره پول شمالیها- محدودیتهای خود را دارند. در ملتهای کمتر رقابتی، هزینهها سقوط میکند، فقط به خاطر این که نرخ بیکاری بالا قدرت چانیزنی کارگران را از بین برده است. این داروی خوبی نیست. در صورتی که شرکتها دستمزدها را به شدت کاهش دهند، شاغلان نمیتوانند وامهای خودرو، رهن منزل و سایر دیون خود را بپردازند. به تازگی والاستریت ژورنال درباره وضعیت بغرنج یک کارخانه تولید لباس زیر در یونان گزارش داده است که طی آن مالک این کارخانه گفته است: «اگر دستمزد کارگران را کاهش دهم، آنها زنده نمیمانند.»
در حالی که یونان نمیتواند برای کاهش دستمزدها [به کارگران] فشار بیاورد، آلمان در برابر زیاد شدن هزینههای کارش از ترس واگذاری میدان به حریفهای سرسخت خود در خارج از منطقه یورو مقاومت میکند. «مکفرسون» درباره آلمان استدلال میکند که اجازه دادن به رشد تورم بیشتر در هسته مرکزی منطقه یورو برای اصلاح نابرابری رقابت «بهترین گزینه بد» است.
این منطق به برمبو و شرکتهای هم خانواده جهانیاش بازمیگردد که نوآوری و نظم را برای گشودن راهشان در جهان بدون استفاده از یارانهها یا حمایت دیپلماتیک به کار گرفتهاند. برمبو به عنوان یک مغازه کوچک ماشین در 1961 تاسیس شد و تولید لنت ترمز برای «آلفا رومئو» را شروع کرد، سپس این کار را به موتور سیکلتها و ماشینهای مسابقهای فرمول یک نیز تسری داد. اینک این شرکت بدون داشتن یک همتای فعال به صورت بینالمللی در پارک علم و فنآوری «کیلومترو روسو» واقع در «استیزانو» فعالیت
میکند.
برای احیای یورو، همه کشورها باید مانند برمبو و زارا سریعتر، قویتر و ارزانتر باشند. این کشورها این مسیر را آغاز کردهاند. اینک اما سوال این است که آیا احیای یورو میتواند با سرعت کافی اتفاق بیفتد تا این بحران را متوقف کند، و همانطور که سرنشین دوم کادیلاک قرمز به عنوان راهنمایی بینا میگوید، از فروغلتیدن به پرتگاه جلوگیری کند؟
ارسال نظر