پاورقی- مقدمهای بر حقوق و اقتصاد(۶)
خانه جهانی وکلا - ۹ مهر ۸۷
ترجمه و تلخیص: علی سرزعیم
فصل سوم: مباحثی در اقتصاد مالکیت
۱. چه منابعی را باید از طریق حقوق مالکیت مورد حمایت قرار داد؟
کوتر و یولن
ترجمه و تلخیص: علی سرزعیم
فصل سوم: مباحثی در اقتصاد مالکیت
۱. چه منابعی را باید از طریق حقوق مالکیت مورد حمایت قرار داد؟ الف. اموال فرار
یک مخزن طبیعی گاز در زیر یک سرزمین قرار دارد. یک شرکت حفاری گاز بخشی از این زمینها را خریده و بخش دیگر متعلق به شخص دیگری است. شرکت گاز شروع به حفاری و استخراج گاز کرده است. شخص دیگر شکایت کرده که این گاز متعلق به اوست. در این موارد چه باید کرد؟ دو گزینه پیشرو است:
۱ - هر کس نفت و گاز را استخراج کند، مالک آن خواهد بود.
۲ - نفت و گاز زیر یک سرزمین متعلق به فردی است که آن سرزمین را خریده است.
بر اساس قانون اول هر کس که زودتر منبعی را کشف، استخراج یا استحصال کند، مالک آن نیز خواهد بود. هم اکنون برخی کشورها مالکیت خود بر برخی اقیانوسها و جزایر را به این شکل ادعا میکنند. مهمترین حسن این روش آن است که به شکلی ساده و کم دردسر و کم هزینه مالکیت را مشخص میکند. مساله فقط تشخیص این است که چه کسی اول بار منبعی را استخراج کرده است. مشکل این روش این است که این انگیزه را ایجاد میکند تا افراد برای پیشدستی نسبت به دیگران در مالک شدن، سرمایهگذاریهای غیراقتصادی نمایند تا مالکیت را از آن خود نمایند. همین امر یک ناکارآیی در سیستم ایجاد میکند؛ چرا که پیش از موقع و بیش از مقدار بهینه سرمایهگذاری انجام میشود.
(البته گاه این واقعیت میتواند برای برخی سیاستگذاریها مورد استفاده واقع شود. مثلا یک زمان برای اینکه بازار یک سرزمین داغ شود این قانون تصویب شد که هر کس که بالاتر از ۲۱ سال باشد یا سرپرست خانوادهای باشد و حداقل سرمایهگذاری در یک سرزمین کند، مالک آن خواهد شد. این امر باعث شد به سرعت تقاضا برای آنها رشد کند و بازار آن داغ شود.) معمولا اثرات منفی و نامطلوب سرمایهگذاری زیادی معمولا گستردهتر است. مثلا ماهیگیری بیش از حد و شکار بیش از حد موجب تهدید انقراض نسل این حیوانات میشود.
روش دوم مشکل سرمایهگذاری بیش از حد را ندارد، اما مشکل تشخیص و تعیین مصداق دارد. مثلا بهدلیل فراریت گاز به سختی میتوان حجم گازی که در زیر یک سرزمین هست را تخمین زد. همین مشکل هزینه تشخیص مصداق موجب گردیده که تا وقتی که منافع تعیین مالکیت بیشتر از هزینههای تشخیص مصداق نباشد، نسبت به این کار اقدام نشود.
ب. حقوق معنوی
در کشورهای توسعه یافته برای حمایت از نوآوری روشهای مختلفی تدارک دیده شده است. براساس این روشها انحصاری به یک نوآور داده میشود تا بتواند با درآمد انحصاری هزینههای خود را جبران کرده و انگیزه نوآوری و تلاش برای یافتن نوآوری داشته باشد. اشکال آن این است که وقتی عرضه چیزی انحصاری شد، میزان استفاده از آن کم خواهد شد.
Patent
در آمریکا به دارندگان حق لیسانس، ۱۷ سال امتیاز انحصاری استفاده داده میشود. روندهای موجود نشان میدهد که بیشترین حجم نوآوریها توسط شرکتها صورت گرفته نه افراد (۵۱درصد شرکتهای داخلی، ۲۳درصد شرکتهای خارجی و ۲۳درصد افراد.) اشکال دیگر این حق لیسانسها این است که افراد برای گریز از آن تلاش میکنند شبیه این نوآوریها انجام دهند، ولی به نحوی که تحت شمول آن حمایت قرار نگیرد تا بتوانند از آن استفاده کنند. تمام این تلاشها جزو هزینههای اجتماعی حمایت از نوآوری است. نرخ بهینه حمایت از نوآوریها از محل تلاقی منحنی هزینههای اجتماعی حاشیه انحصار نوآوری و منحنی منافع اجتماعی حاشیهای فعالیتهای نوآورانه مشخص میشود که نشاندهنده نرخ بهینه سالهای حمایت از نوآوری است.
یک اشکال سیستم آمریکا این است که برای نوآوریهای بزرگ و کوچک هر دو به یک میزان حمایت (۱۷ سال) ارائه میکند، در حالی که برای نوآوریهای کوچک هزینه کمتری صورت میگیرد. در آلمان میان حمایت از نوآوریهای کوچک و بزرگ تفکیک قائل میشوند. گاه این حق انحصاری میتواند زیانهای اجتماعی - اقتصادی داشته باشد. مثلا کسی که نوآوری را در اختیار دارد و میداند که عرضه این نوآوری میتواند زمینه دیگر نوآوریها را فراهم کند از عرضه آن خودداری کند، نظیر مایکروچیپها که برای نوآوریهای بعدی ضروری هستند. یک راه جلوگیری از این امر، مالیات گرفتن از درآمد ناشی از این انحصارها است. مقدار این مالیاتها به اندازه هزینه اجتماعی آنها خواهد بود. روش دیگر که در کشورهای اروپایی رایج است این است که مصرفکنندگان نوآوری میتوانند به دادگاه شکایت کنند که چرا فرد نوآور، نوآوری خود را به بازار عرضه نمیکند. در این حالت احتمال لغو نوآوری وجود دارد.
copyrights
کپی رایت برای حمایت از تالیفات، نقاشیها، موزیکها و مسائلی از این دست طراحی شده است. منطق این حمایت هم همان منطق گذشته است. در برابر این دیدگاه دو دیدگاه معارض هم مطرح شده است: ۱)برخی معتقدند که در برخی زمینهها عدم تنظیم بازار و رقابت نه تنها موجب عرضه کم اطلاعات نمیشود، بلکه عرضه آنها را زیاد میکند. ۲)برخی اطلاعات فی ذاته کالای خصوصی هستند نه کالای عمومی و دیگران نمیتوانند از آن استفاده کنند مثل تکنیکهای پیشبینی هوا.
یک دیدگاه دیگر نیز این است که معتقد است این نوع صنعت به شکلی است که نیازی به حمایت وجود ندارد. مثلا در نگاه اول چنین به نظر میرسد که هزینههای ناشرین کتابهای جدید به دلیل ویرایش و تایپ و مسائلی از این دست بیشتر از کپیکنندگان باشد، لذا نیازمند حمایت باشند اما در واقع امر لزوما این گونه نیست. مثلا در مورد برخی کتابها، فروش چند ماه اول میزان سودآوری را تعیین میکند. لذا تا زمانی که دیگر ناشرین بخواهند کپیبرداری کنند ناشر اول سود خود را به جیب زده است. در همین راستا برخی معتقدند سوبسید به ناشران اصیل و اول دادن راه بهتری برای حمایت از آنها در برابر کپیکنندگان است تا ایجاد انحصار.
Trademark and service mark
نامهای تجاری از دید شرکتها اهمیت زیادی دارند؛ چرا که هزینه جستجو را برای مصرفکنندگان کاهش میدهد. مصرفکنندگان به صرف دیدن این سمبل، محصول و تولید کننده را شناسایی میکنند. این مساله که چه رابطه ای میان کیفیت محصولات و نام تجاری وجود دارد، مقوله ای چالش برانگیز تلقی میشود. برخی اقتصاددانان وجود این سمبلهای تجاری را امر مفیدی نمیدانند؛ چرا که باعث تمایز میان چیزهایی میشود که شاید ضرورتی نداشته باشد، اما برای این تمایز ایجاد شدن هزینههای سنگینی پرداخت میشود که نوعی اسراف است، اما از جهاتی دیگر وقتی دو محصول شبیه هم هستند (نظیر برخی نوشیدنیها) اما یکی از آنها چنان اعتباری یافته که نشانه تشخص به شمار میرود، مصرف آن میتواند موجب افزایش مطلوبیت مصرفکنندگان گردد؛ چرا که به آنها اعتبار میبخشد.
در مورد مارکهای معروف این خطر وجود دارد که یک محصول چنان با نام آنها شناخته شود که این مارک تبدیل به اسم عام آن محصول گردد. مثلا زیراکس اسم شرکتی است، اما فتوکپی گرفتن به اسم زیراکس گرفتن شناخته میشود. از سوی دیگر امکان اینکه شخصی اسمهای عام را نام تجاری خود قرار دهد وجود ندارد. مثلا کسی نمیتواند اسم شرکت خود را دوربین بگذارد تا وقتی افراد از این کلمه عام استفاده میکنند ناخودآگاه آن محصول را هم تشویق کنند.
ادامه دارد
ارسال نظر