نگاه
جهانی شدن و مزایای تجارت - ۲۳ شهریور ۸۷
بخش پایانی
بخش نخست این مطلب در شماره پنجشنبه به چاپ رسید. اینک بخش پایانی آن را می خوانید:
به هر حال حتی با یک بازار نیروی کار با عملکرد خوب، تغییرات میتواند در زمینهها و موارد پولی و هیجانی، هزینهبر باشد. تغییر در یکی از خطوط کاری نیاز به تعلیم و آموزش دوباره دارد که ممکن است هزینه و مخارج بزرگی را به دنبال داشته باشد.
مترجم: پروین گودرزی
بخش پایانی
بخش نخست این مطلب در شماره پنجشنبه به چاپ رسید. اینک بخش پایانی آن را می خوانید:
به هر حال حتی با یک بازار نیروی کار با عملکرد خوب، تغییرات میتواند در زمینهها و موارد پولی و هیجانی، هزینهبر باشد. تغییر در یکی از خطوط کاری نیاز به تعلیم و آموزش دوباره دارد که ممکن است هزینه و مخارج بزرگی را به دنبال داشته باشد. همچنین موضوع تامین درآمد و امرار معاش خانواده طول دوره آموزش را نیز در بر میگیرد. تغییر مشاغل ممکن است نیاز به جابهجایی فیزیکی داشته باشد که شامل هزینههای مالی و هزینه احساسی ترک خانواده و دوستان و شروع زندگی در یک جامعه جدید میشود. افراد مسنتر و قدیمیتر شاید به سادگی احساس نمیکردند که شروع کار در مکانها و شغلهای دیگر برای آنها دارای هزینه باشد. شرکتهایی که توان رقابتی خود را از دست دادهاند احتمالا باید تجهیزات سرمایهای خود که هنوز مستهلک نشده و دارای عمر مفید هستند را از حسابهای خود خارج نموده و به عنوان یک زیان از دفاتر خود حذف نمایند. سرمایهگذاران در زمینه بازرگانی و تجارت دچار زیانهای سرمایهای میشوند. در بخش کشاورزی اگر رقابت از دست برود به سرعت ارزش زمین سقوط میکند. این طبیعی است مردمی که در موقعیت فعلی خود راحت هستند ـ چه کارگران و چه سرمایهگذاران ـ از هرگونه تعدیل اجتناب کنند. مردمی که در این موقعیت هستند اینگونه میبینند که با آنان غیرمنصفانه برخورد شده است و از آنان انتظار میرود که از سرمایهگذاری و مهارتشان صرفنظر نمایند. در سیستم دموکراتیک ما این برای یک سیاستمدار طبیعی است که از شغلهایی در اجتماعات حمایت کنند که آنها نماینده آن هستند، بالاخص قبل از انتخابات. همان طور که تیپ انیل یکی از اعضای پیشین کنگره نمایندگان سنای آمریکا میگوید: چند سال قبل «تمام سیاستهای ما محلی بودند» به علاوه، هیچ سیاستمداری نمیخواست کاهش رای دهندگان منطقه خود را ببیند.
هزینههای حمایتگرایی، مکتب حمایت اقتصادی
وقتی واردات از کشورهایی که با هزینه کمتری تولید میکنند با مانع روبهرو شود، کشورهای مصرفکننده مجبور به پرداخت بیشتری هستند. در واقع آنها مالیات بر مصرف آن کالا و خدمات را میدهند. از ساکنان کشور خواسته میشود سرانه تولید ناخالص ملی کمتری را، به دلیل هدر رفتن و ضایع شدن منابع تولیدی کشور بپذیرند، زیرا کشور دیگری میتواند با هزینه کمتر، تولید کند. در حالی که منافع حاصله برای یک گروه نسبتا کوچک است، هزینههای حمایتی بین تمام مصرفکنندگان محصولات توزیع میشود.
خلاقیت زیادی که در مذاکرات طرفداران اصل حمایت نشان داده شد توسط رهبران و مدافعان صنایعی که قدرت رقابتشان را از دست داده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. به عنوان آخرین چاره، بسیاری از شاکیان حمایت از واردات کم هزینه، این موضوع را مطرح نمودند که ما نیازمند حمایت از صنعت میباشیم، زیرا در زمان جنگ، برخورداری از ظرفیت تولید در آن بخش در داخل کشور ضروری است.
گروههای نیروی کار، بحثی که اغلب دارند این است که داشتن رقابت با نیروی کار ارزان در کشورهای کمتر توسعه یافته ناعادلانه میباشد، اما نکته اصلی همین است. در صنایعی که فینفسه کاربر هستند، ما راهی برای رقابت کردن نداریم و بالا بردن نرخ دستمزد (کاهش فقر) در کشورهای کم درآمد فعلی، تمام چیزی است که توسعه اقتصادی به دنبال آن است. مگر آنان بتوانند محصولاتی را به ما بفروشند که فراوانی و وفور بسیاری در آن دارند و بنابراین هزینهها پایین میماند و دستمزدها بالا نمیرود و آنان هرگز در محصولاتی که ما مزیت رقابتی در آن داریم، صاحب بازار خوبی نمیشوند.
بعضی اوقات صنعتی که در رقابت شکست میخورد یک حمایت موقتی از طریق واردات با هزینه کمتر به آن داده میشود تا زمان لازم برای به روز کردن فنآوری یا مدرنیزه کردن امکانات را به دست آورد.
به هر حال یکی از بزرگترین مشکلات، پیدا کردن نمونههایی از صنایعی میباشد که مشتاقانه این حمایت را ارائه دهند. بیشتر اوقات، بدون اعمال هیچ تعدیل و تغییری، کمکی وجود ندارد تا به عنوان یارانه برای حفظ تولید در یک روش یکسان و همیشگی استفاده شود. این تعدیلات اگر با تاخیر همراه شود باعث افزایش هزینهها میشود. این در بسیاری از بخشهای صنعت نساجی و فولاد ایالات متحده آمریکا دیده شده است. این موقعیت در بعضی از بخشهای کشاورزی مانند شکر، برنج و پنبه که بزرگترین یارانههای تولید یا بالاترین حمایت وارداتی را دریافت کردهاند، دیده شده است. این برای رهبران صنایع غیرمعمول نیست که در مورد هزینه سرانه مصرفکننده آمریکایی در حمایت از تولید داخلی یک کالای معین در حجم کوچک بحث کنند. این برای یک محصول واحد و خاص ممکن است درست باشد. به هر حال اگر حمایت برای یک صنعت فراهم شود، دیگران متقاضی آن خواهند بود. اگر یک کشور حمایت گستردهای از یک سری کالاها و خدمات را فراهم نماید، شهروندان دو برابر ضرر مینمایند. درآمدشان پایینتر میرود، زیرا منابع به نحو غیرکارآمدی تخصیص مییابد. با این درآمد قدرت خرید کمتری به آنها میرسد و مجبورند برای کالا و خدماتی که میتوانند با هزینه کمتری به دست بیاورند بهای بیشتری بپردازند.
کمک حرفهای تطبیقی
با شناخت اینکه در آزادسازی تجارت سودی که سود برنده میبرد از ضرری که زیان دهنده میدهد بیشتر است. کنگره ایالات متحده، کمک حرفهای تطبیقی را به مفهوم جبران ضرر بازندهها تثبیت کرد. جبران ضرر بازندهها در آزادسازی تجارت، مفهوم و احساس عدالت یا برابری را برای سهولت تعدیل نیروی کار یا سرمایهگذاری به صنایع در حال زوال میدهد.
این ممکن است نیاز به آموزش مجدد نیروی کار شود که شغلشان را از دست دادهاند و همچنین خرید ارزش مستهلک نشده سرمایهگذاریها در ماشینآلات تخصصی و تجهیزاتی که نمیتوانند برای هدف دیگری استفاده شوند. اگر واردات کالاهای ارزان پیش از این اتفاق نیفتاده بود، جبران خسارت میتوانست قانعکننده باشد، چرا که ممکن است به عوض آن، یک صنعت غیرقابل رقابت از ارتباطات سیاسی خودش برای تضمین یارانههای دولتی و حمایت از واردات استفاده نماید. در چنین موردی ممکن است به خرید سهم یا نوع دیگری از جبران خسارت نیاز باشد تا مقابله سیاسی آن صنعت بیاثر شود، چرا که ممکن است از وقوع تجارت آزاد جلوگیری کند و بقیه افراد کشور را نیز از کسب مزایای تجارت آزاد محروم کند.
ماخذ: فدرال رزرو شیکاگو
ارسال نظر