مدیران چگونه تصمیم می‌گیرند؟
کنکاش در شیوه‌های تصمیم‌گیری مدیران و آثار عملی انتخاب روش‌های متفاوت.

کنکاشی در شیوه‌های تصمیم‌گیری مدیران و آثار عملی انتخاب روش‌های متفاوت از تصور عمومی تا واقعیت علمی
مدیران چگونه تصمیم می‌گیرند
فاطمه هاشمی
تصمیم‌گیری را می‌توان نتیجه فرآیندهای ذهنی( فرآیند شناختی) به حساب آورد که به انتخاب مسیر اقدامات در میان مجموعه‌ای از گزینه‌ها منجر می‌شود. هر روند تصمیم‌گیری، نتیجه نهایی را ایجاد می‌کند. این نتیجه می‌تواند اقدام یا نظر باشد.
عملکرد انسان در حوزه تصمیم‌گیری، موضوع تحقیقات فعالانه از جنبه‌های مختلف بوده‌است. از منظر روانشناختی لازم است که هر یک از تصمیمات را در چارچوب مجموعه‌ای از نیازها، ترجیحات هر فرد و ارزش‌هایی که او به‌دنبال آن است، بررسی کرد. از منظر شناختی، فرآیند تصمیم‌گیری را باید یک فرآیند مداوم و وابسته به ارتباط و تعامل با محیط به شمار آورد. از منظر هنجاری، تحلیل تصمیمات افراد به منطق تصمیم‌گیری و انتخاب‌های آنها بستگی دارد.
از منظری دیگر، تصمیم‌گیری یک فعالیت حل مشکل به حساب می‌آید که وقتی راه‌حل راضی کننده به دست می‌آید، این فرآیند هم پایان می‌یابد. بنابراین، تصمیم‌گیری یک روند استدلالی یا احساسی است که می‌تواند منطقی یا غیرمنطقی باشد و می‌تواند بر فرضیات روشن و آشکار مبتنی باشد یا بر فرضیات تاکتیکی.
تصمیم‌گیری منطقی بخش مهمی از همه حرفه‌های مبتنی بر علوم است که متخصصان دانش خود را در حوزه‌‌ای خاص برای گرفتن تصمیم به کار می‌گیرند. مثلا تصمیم‌گیری در حوزه پزشکی اغلب شامل نشانه‌شناسی و انتخاب درمان مناسب است. در بعضی تحقیقات از شیوه‌های طبیعی استفاده می‌شود، اما در موقعیت‌هایی با فشار زمانی بالا، حساسیت زیاد یا ابهامات فراوان، کارشناسان از تصمیم‌گیری حسی و شهودی استفاده می کنند تا رویکردهای ساختاری و در این راستا بدون درنظر گرفتن گزینه‌های دیگر به تصمیم می‌رسند. تحقیقات اخیر در این زمینه، عدم‌اطمینان را هم در این روند تصمیم‌گیری وارد کرده‌است.
به گفته ایزابل بریگز میرز که از طرفداران مکتب رفتاری است، فرآیند تصمیم‌گیری یک نفر تا حد زیادی به شیوه و سبک شناختی او بستگی دارد.
میرز مجموعه‌ای از معیارهای اندازه‌گیری دو قطبی چهارگانه را طراحی کرد که شاخص میرز بریگز خوانده می‌شوند.
این معیارها عبارتند از فکر و احساس کردن، برون‌گرایی و درون‌گرایی، قضاوت و برداشت، و بالاخره حس و شهود. او می‌گوید که شیوه تصمیم‌گیری یک نفر تا حد زیادی مبتنی است بر چگونگی اندازه‌گیری این معیارها. مثلا کسی که به معیار تفکر، برون‌گرایی، احساس و قضاوت نزدیک است، تمایل به شیوه تصمیم‌گیری منطقی، تحلیلی، عینی، انتقادی و تجربی دارد.
تحقیقات و مطالعات دیگر نشان می‌دهد که این تفاوت‌های ملی و فرافرهنگی، در همه جوامع وجود دارد .مثلا موریس مارتینسون دریافته که رهبران تجاری آمریکایی، ژاپنی و چینی هر یک شیوه جداگانه ملی خود را برای تصمیم‌گیری دارند.
تصمیم‌های درست و نادرست در مدیریت بنگاه‌ها و ادارات موضوعی است که باور عمومی درباره آن با یافته‌های پژوهشی پیرامون این موضوع، تفاوت معناداری دارد.
فی‌المثل بسیاری از مدیران گمان می‌کنند تصمیم‌گیری سریع از فضایل مدیریتی به شمار می‌رود؛ یا اینکه گفته می‌شود بسیاری از خطاهای مدیریتی به علت ضعف اطلاعات است و ... . یک محقق آمریکایی به نام پل نوت (Paul nutt) طی پژوهشی ۱۰ ساله و پس از مطالعه رفتار صدها مدیر بنگاه‌های اقتصادی به نتایج جالبی رسیده است.
یکی از موسسات پژوهشی وابسته به سی‌ان‌ان (money.cnn.com) با دسته‌بندی کردن پژوهش پل نوت در 10 فصل، ابتدا تلقی عمومی را در قالب یک گزاره مطرح کرده و آنگاه یافته‌های پژوهشی را به عنوان پاسخ یا توضیح آن آورده است. مطالعه این 10 گزاره و توضیح درباره آنها نشان می‌دهد که بدیهیات مدیریتی با غفلت عمومی مواجه شده‌اند و کمتر مدیری به آنها توجه کرده است. متن این 10 گزاره و توضیح به شرح زیر است: