اقدامات خانوادهمحور دیابت نوع اول را بهبود میبخشد
نویسندگان این تحقیق میگویند: در آینده، مداخلات خانوادهمحور با رویکردها، نظریهها و مدلهای دیگر ادغام خواهند شد تا به بهترین نتایج ممکن دست یابند. نویسندگان بر اساس دستورالعملهای PRISMA مطالعاتی را روی کودکان و نوجوانان کمتر از ۱۸ سال مبتلا به T۱D و حداقل یکی از والدین یا مراقبان، یا فقط والدین یا مراقبان آنها در صورتی که کودکان بسیار جوان بودند، انجام دادند و همچنین مطالعاتی که به بررسی پیامدهای سلامتی کودکان مبتلا به T۱D و والدین یا مراقبان آنها میپردازد، توسط محققان صورت پذیرفت.
از ۲۷۴۶ مطالعه منتشر شده، تنها ۹ مورد معیارهای ورود به بررسی را داشتند. این در حالی است که ۶ مورد از این مطالعات در ایالات متحده، دو مورد در انگلستان و یک مورد در دانمارک انجام شدهاند. با توجه به اقدامات کلیدی هر مطالعه، چهار مورد مداخلات غیرمبتنی بر فناوری، دو مداخله مبتنی بر فناوری و سه مداخله ترکیبی مبتنی بر فناوری و غیرفناوری بودند. اقدامات غیرمبتنی بر فناوری نیز شامل آموزش مهارت و مداخلات آموزشی بود.
برنامههای آموزشی مهارتی با تمرکز بر آموزش روشهای مقابله، حل مساله و مدیریت استرس برای کودکان و نوجوانان مبتلا به دیابت نوع اول ارائه شدند. در همین حال، مداخلات آموزشی در این مطالعه شامل مطالعه ارتباط خانواده و نوجوانان و مطالعه کار گروهی (FACTS) و مداخله رویکرد شایستگیهای ساختاریافته کودک و نوجوان در آموزش دیابت (CASCADE) بود. همچنین اقدامات در این مطالعات با هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c)، پایبندی به مدیریت T۱D، رفتارهای خودمدیریتی T۱D و کار تیمی والدین-کودک در مدیریت دیابت نوع اول مرتبط بود.
هموگلوبین گلیکوزیله یک شکل از هموگلوبین است که عمدتا برای اندازهگیری شناسایی غلظت قند خون متوسط در طول دورههای طولانیمدت مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد کنترل قند خون، از سه مورد از مطالعات انجام شده، دو مورد با استفاده از مداخلات ترکیبی و یک مورد با استفاده از مداخلات مبتنی بر فناوری، کاهش قابلتوجهی را در HbA۱c مشاهده کردند. جالب توجه است که یک مطالعه دیگر نیز کاهش قابلتوجهی در HbA۱c در نوجوانان بین ۱۲ تا ۱۴ سال گزارش کرد، اما نه در کودکان بین ۹ تا ۱۱ سال، در حالی که مطالعه دیگری کاهش قابلتوجهی را فقط در نوجوانان ۱۳ تا ۱۶ساله در یکی از سه مکان گزارش کرد. مطالعه چهارم کاهش HbA۱c را پس از مداخله نشان داد، اما از نظر آماری معنیدار نبود و ۵ مورد دیگر هیچ اثر معنیداری بر HbA۱c گزارش نکردند.
سه مطالعه نیز پایبندی به مدیریت دیابت نوع اول را برروی افراد ارزیابی کردند و دو مطالعه بر انگیزه پایبندی متمرکز شدند. از این مطالعات، یکی افزایش پایبندی، یکی عدم تغییر قابلتوجهی در پایبندی و دیگری افزایش ناچیز در پایبندی را در بین هر دو گروه مداخلهکننده و کنترلکننده گزارش کرد. نویسندگان بررسی افزایش قابلتوجهی را در انگیزه پایبندی به مدیریت T۱D فقط در نوجوانان یافتند. از دو مطالعهای که رفتارهای خودمدیریتی دیابت نوع اول را ارزیابی کردند، هر کدام نتیجه متفاوتی داشتند.
در حالی که یک مطالعه با استفاده از روش FACTS افزایش دفعات تنظیم دُزهای انسولین را برای میانوعدهها، وعدههای غذایی و سطوح اخیر قند خون گزارش میکرد، مطالعه دیگری با استفاده از اقدامات ترکیبی کاهش قابلتوجهی از درماندگی یا نگرانی در میان کودکان مبتلا به T۱D و افزایش قابلتوجه تلاشهای والدین برای حفظ قند خون سطوح بالا را گزارش کرد. همچنین۶ مطالعه که کار تیمی والدین-کودک را در مدیریت دیابت نوع اول ارزیابی کردند، به تعارضات خانوادگی، پایش گلوکز خون و مسوولیت مشترک به عنوان پیامدها پرداختند.
تعارض خانوادگی در دو مطالعه به طور قابلتوجهی کاهش یافت، اگرچه یکی از این مطالعات نشان داد که نتایج قابلتوجهی تنها در گزارشهای والدین به دست آمده است. علاوه بر این، یک مطالعه شاهد افزایش قابلتوجهی در نظارت خود بر قند خون توسط نوجوانان و بررسیهای مکرر والدین از گلوکومتر نوجوانان بود. هیچ تاثیر قابلتوجهی برای کودکان یا والدین یا مراقبان آنها در هنگام تقسیم مسوولیت در مدیریت دیابت نوع اول مشاهده نشد.
این ۹ مطالعه همچنین به تاثیرات کیفیت زندگی (QoL) و مهارتهای حل مساله و همچنین کیفیت زندگی، مشکلات و افسردگی والدین اشاره کردند. تنها یک مورد از ۴ مطالعهای که به کیفیت زندگی کودکان نگاه میکردند، بهبودهایی را از گزارشهای کودکان دریافت کردند، در حالی که ۳ مطالعه دیگر هیچ اثر قابلتوجهی را در این خصوص نیافتند و مطالعهای که مهارتهای حل مساله را ارزیابی کرد، افزایش قابلتوجهی را در تواناییهای شناختی، عاطفی و رفتاری نوجوانان نشان دادند. در حالی که تغییراتی در بین والدین مشاهده شد، این تغییرات ناچیز بود. یک مطالعه شاهد بهبود ناشی از QoL والدین و دیگری بهبود قابلتوجهی QoL والدین در ۱ از ۳ سایت مطالعه بود. تنها یک مطالعه به تاثیرات افسردگی پرداخت و هیچ اثر قابلتوجهی را گزارش نکرد.
به گفته نویسندگان، با افزایش پیشرفتهای فناوری، مطالعات آینده باید روی آزمایش اثربخشی و مقرونبهصرفه بودن چنین اقدامات خانوادهمحوری برای بهبود نتایج برای کودکان و نوجوانان مبتلا به T۱D تمرکز کنند. آنها گفتند: علاوه بر این، مداخلات و اقدامات خانوادهمحور مبتنی بر پرستاری باید رویکردها، نظریهها یا مدلهای دیگری را در توسعه و آزمایش ادغام کنند. این امر تضمین میکند که این مداخلات به ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی خانوادهها برای دستیابی به نتایج سلامت بهتر توجه میکنند.