آمار و تشکلهای اقتصادی
۱- لابیگری
یک تشکل برای تاثیرگذاری بر تصمیمهای محلی و ملی، میتواند از آمارها بهره بگیرد. مثلا اگر خواهان تغییراتی در نرخهای گمرکی و مالیاتی است، میتواند با ارائه آمارهای تولید، تقاضای داخلی، بازارهای منطقهای، متوسط نرخ حقوق گمرکی در جهان، روند حرکت کالا در سامانه trademap، چشم انداز سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و مسائلی از این دست، تصمیم سازان را مجاب کند که دستورات خود را متناسب با این آمار تعدیل کنند. مسوولان تشکلهایی که تسلط آماری دارند، میتوانند در جلسات کاری یا مکاتبات با دستگاههای اجرایی، این مزیت خود را به ابزار چانهزنی موثر تبدیل کنند، مثلا انجمن گوسفندداران ایرلند، در مکاتبه با وزارت خارجه این کشور، حجم مصرف گوشت گوسفندی در ایران، تفاوت ذائقه ایرانیان در استفاده از گوشت دام سبک و سنگین، بحران آب و محدودیتهای مراتع و چشمانداز رشد واردات گوشت گوسفندی ایران را بهعنوان توجیه لازم برای درخواست خود مبنی بر باز ماندن سفارتخانه این کشور در تهران مورد توجه قرار داد.
۲- برنامهریزی
نظام برنامهریزی متمرکز، آفات فراوانی به همراه دارد که مهمترین آنها، انحصار است. حوزه مداخله دولت در امر و نهی به سرمایهگذاران، بهتر است به منافع عمومی غیراقتصادی نظیر محیطزیست، جابهجاییهای جمعیتی و منابع بسیار کمیاب واگذار شود و دولت از مداخلات فراگیر پرهیز کند. البته این مساله به معنی حذف برنامهریزی و سپردن همه امور به سوداگران بازارهای نهادهها و محصول نهایی نیست، زیرا ممکن است خطای تصمیمگیری، بخشی از منابع مالی smeها را که واحد مطالعه بازار موفقی ندارند، هدر دهد. نمونه چنین هدررفت منابعی را میتوان در بسیاری از کارگاههای تولیدی و همچنین واحدهای کشاورزی و دامداری کشورمان مشاهده کرد که به دلیل عدم تطبیق برنامه تولیدشان با تحولات بازار، دچار دردسرهای مالی شدید میشوند. راهکار مدیریت این مسائل، تقویت نظام تولید، تحلیل و انتشار اطلاعات توسط تشکلها است. البته این آمار باید با شفافیت منتشر شود و تصمیمگیریهای مرتبط با آن، صرفا توسط سرمایه گذاران یا متقاضیان سرمایهگذاری انجام شود. درست نقطه مقابل آنچه برخی تشکلهای صنفی ایران در پیش گرفتهاند و با انحصار مجوز، فساد را با نقاب تنظیم بازار به جامعه تحمیل میکنند.
۳- بهبود برنامهریزیهای صنفی
یک تشکل اقتصادی برای اینکه اثربخشی فعالیتهای خود را رصد کند، نیازمند اطلاعات و آمار است. مثلا اگر قرار است تسهیلاتی برای مبادله هیاتهای تجاری ایجاد کند، در صورتی موفقتر خواهد بود که کشور همکار را بر اساس مطالعه اقتصادی مناسبی انتخاب کند نه براساس تجربههای شخصی و انفرادی اعضای هیات مدیره خود. یا اگر توان لابیگری محدودی دارد، باید بتواند شناخت مناسبی از تاثیر اقتصادی هر یک از برنامههای پیشنهادی بر فضای کسب و کار اعضای خود داشته باشد و به اتکای آن، چند برنامه اولویتدار را برای هر سال کاری خود انتخاب کند و از پراکنده کاری پرهیز کند. آمار و اطلاعات اقتصادی حتی کمک میکند که یک تشکل بتواند ضریب نفوذ شبکه عضویت خود را ارزیابی کند و اگر دورافتادگان از تشکل، سهم جدی در اقتصاد آن بخش دارند، به صرافت اصلاح
ساز و کارهای عضویت و مشارکت اعضا بیفتد و هرچه سریعتر، مشکل درونگرایی تیم مدیریتی را رفع کند.