زندگی در کنار زمینلرزه نیازمند تدبیر است!
باز هم زمین لرزید آن هم برای چند ثانیه و با کمال تاسف باز هم کشتهها و مجروحان بسیار و خرابیها و خسارتهای فراوان را در بخشی از کشور عزیزمان شاهد بودیم.
علی تبار*
باز هم زمین لرزید آن هم برای چند ثانیه و با کمال تاسف باز هم کشتهها و مجروحان بسیار و خرابیها و خسارتهای فراوان را در بخشی از کشور عزیزمان شاهد بودیم. از یک سو از دست رفتن عزیزانمان در آذربایجان شرقی در شهرها و روستاها بسیار غمانگیز بوده است و از سوی دیگر حضور خودجوش و تلاش همگانی مردم در اقصی نقاط کشور زیبا و دلنشین، که در این روزگار که بسیاری از دیدگاهها تغییر کرده و مشکلات اقتصادی شدیدی بر زندگی مردم حاکم شده است، باز هم حس نوعدوستی و کمک و همیاری در مردم زنده است و جوشان. ضمن اعلام همدردی با مردم مصیبتدیده مناطق زلزلهزده آذربایجان شرقی، به واسطه بیش از ده سال حضور در حوزه پیشگیری و مدیریت بحران بلایای طبیعی به ویژه زلزله نکاتی را تقدیم میدارد:
۱- زلزله بلا نیست بلکه بلیه است به معنای واقعی امتحان. امتحانی سخت برای همه ما که آیا خود را برای روزها و ثانیههای سخت آماده کردهایم یا نه؟ امروزه خوشبختانه با پیشرفتهای حاصله و دستیابی به دانش، بشر توانسته است تا حدودی این پدیده طبیعی را در کنترل خود درآورد و با پیشبینی تمهیدات مناسب در طراحی و اجرای سازهها و مستحدثات به سطح مناسبی از ایمنی در ساختمانها و تاسیسات زیربنایی دست یابد. البته بدیهی است که دستیابی به ایمنی کامل در برابر این پدیده نیازمند گذشت زمان و کسب تجربه بیشتر است. اما چگونه است که وقوع این پدیده در برخی کشورها با کمترین آسیب و خلل به جامعه همراه است و در برخی دیگر شاهد تلفات سنگین و مختل شدن زندگی عادی مردم هستیم. شاید مهمترین تفاوت، رویکرد متفاوت این کشورها در امر پیشگیری و فرهنگسازی است.
متاسفانه در کشور ما هنوز فرهنگ پیشگیری و پرداختن به بلایای طبیعی قبل از وقوع، در بین مسوولان و مردم کمتر مشاهده میشود. هنوز بهرغم داشتن آییننامههای مناسب و نیروی انسانی باتجربه و با دانش کافی، ساختمانهایی ساخته میشود که از استحکام کافی در برابر نیروهای جانبی به ویژه زلزله برخوردار نیستند و این امر موجب شده است که در هر شهر و روستایی ساختمانهای متعدد آسیبپذیر و نامقاوم وجود داشته باشد که کوچکترین لرزش زمین موجب خسارات فراوان و تلفات سنگین میشود.
۲- مقصر کیست؟ مردم یا مسوولان؟ از منظر نگارنده وزن بیشتر قصور را باید در سمت مسوولان دید. آگاهی مردم از وقوع حوادث و نحوه ایمنسازی ساختمانها بسیار کم است و در طی سالهای گذشته کمترین حجم از اعتبارات و فعالیتهای دولت در حوزه مدیریت بحران به امر آگاهسازی عمومی و ترویج فرهنگ ایمنی صرف شده است.
از این رو برعهده دولت است که ضمن ایمنسازی مستحدثات، ابنیه و تاسیسات زیربنایی عمومی و دولتی، با فرهنگسازی و آگاهیبخشی به مردم تلاش نماید تا نهضت پیشگیری و مقاومسازی را در کشور راهاندازی شد. این نکته در سیاستهای کلان نظام که در سال ۸۴ توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و با بهرهگیری از نیروهای متخصص و با تجربه تهیه شده و از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد نیز به عنوان اولین بند سیاستها دیده میشود:
«افزایش و گسترش آموزش و آگاهی و فرهنگ ایمنی و آمادهسازی مسوولان و مردم برای رویارویی با عوارض ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه به ویژه خطر زلزله و پدیدههای جوی و اقلیمی»
تاسفبرانگیز آنکه در برنامههای اطلاعرسانی، تبلیغی و فرهنگسازی صدا و سیما به این موضوع کمترین بها داده شده و در این سالها به موضوع زلزله و چگونگی زندگی سازگار آن بسیار کم پرداخته شده است و عجیبتر آنکه در پیگیریهایی که با صدا و سیما تجربه شده است این سازمان مطالبه مالی بسیار سنگینی را برای برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی عمومی از دستگاههای ذیربط مطرح میکند که عملا موجب گردیده تا بسیاری از فعالیتهای انجام شده در قالب تیزرهای آموزش همگانی و انیمیشنها در سازمانهای مختلف بلااستفاده باقیمانده و هیچگونه بهرهگیری از آنها در برنامههای صداوسیما نشود. متاسفانه رویکرد این سازمان به مقوله زلزله مشابه موضوعات تجاری است و از دیدگاه مسوولان ذیربط، برنامههای آگاهسازی مردم برای زلزله تفاوت اندکی با برنامههای تبلیغی برای خرید محصولات تجاری دارد!
۳- با توجه به وجود ساختمانهای بسیار زیاد آسیبپذیر در مناطق شهری و روستایی، میتوان این حجم عظیم تخریب ساختمانها را کاهش داد و به همین نسبت کاهش تلفات را نیز برنامهریزی کرد. در واقع باید گفت آنچه تجربیات فعالیتهای انجام شده در کشور و نیز سایر کشورها در حوزه مقاومسازی ابنیه موجود و تاسیسات زیربنایی و شریانهای حیاتی نشان میدهد، امکانپذیری کاهش خطرپذیری در برابر زلزله است. در حقیقت در کشور ساختمانهای بسیاری وجود دارند که از قدمت بالایی برخوردار هستند و در زمانی ساخته شدهاند که «آییننامه طراحی و اجرای ساختمانهای مقاوم در برابر زلزله» وجود نداشته و لاجرم ساختمانها با ایمنی ناکافی در برابر زلزله ساخته شدهاند.
بسیاری از این ساختمانها با راهکارهایی قابل ایمنسازی و مقاومسازی هستند. در این زمینه در کشور ما نیز تجربیات ارزشمندی وجود دارد و بیش از یک دهه است که «مقاومسازی ساختمانهای دولتی مهم، تاسیسات زیربنایی و شریانهای حیاتی کشور» شروع شده و پس از زلزله سال ۱۳۸۲ در شهرستان بم مورد توجه و حمایت قرار گرفت و نتایج و دستاوردهای خوبی نیز حاصل شد. اما متاسفانه با گذشت چند سال از زلزله بم و عدم وقوع زمینلرزه مهیب و پرآسیب در کشور، مسوولان در نهادهای مختلف با فراموش کردن این خطر بالقوه عموم پروژههای مقاومسازی تعریف شده را متوقف کرده و عملا دستیابی به اهداف عالی این فعالیتها را ناممکن نمودند.
این امر در حالی اتفاق میافتد که در بند هفتم سیاستهای پیشگیری و مدیریت بحران به صراحت از دستگاههای اجرایی و دولت خواسته شده تا نسبت به مقاومسازی ساختمانهای تحت مدیریت خود اقدام کند به گونهای که ظرف مدت ۱۰ سال این فرآیند به اتمام رسد. با استمرار شرایط فعلی قطعات رسیدن به ایمنی در ساختمانهای دولتی امکانپذیر نبوده و وقوع زمینلرزهای به مراتب ضعیفتر از زلزله شهرستان اهر در منطقه شهری یا جمعیت بیشتر تلفات سنگینی را به دنبال خواهد داشت. این روند رودبارها و بمهای دیگری را در پی خواهد داشت.
۴- برخی از مسوولان ذیربط در رسانههای جمعی و در گزارش ارائه شده به مجلس از توانمندیهای دستگاه تحت مدیریت خود و عملکرد قابل دفاع خود سخن گفتهاند که در خصوص عملکرد پرسنل شریف این نهادها درست است، اما عملکرد موفق سیستمی مجموعههای مختلف با ابهام جدی مواجه است. ضمن اینکه این مجموعهها نسبت به برخی از اقدامات و وظایف خود کاستیهای جدی داشتهاند که عدم رفع این موارد، چالشها و مشکلات بسیار بزرگتری را از آنچه در اهر و ورزقان شاهد بودیم به دنبال خواهد داشت. چهار سال از تشکیل سازمان مدیریت بحران میگذرد، اما این سازمان یک سند راهبردی و یک برنامه عملیاتی ندارد و سازماندهی مناسبی برای سطوح ملی و استانی در آن دیده نمیشود. وزارت بهداشت و درمان تمام پروژههای مقاومسازی بیمارستانهای کشور را از دستور کار خارج نموده، در حالی که به اقرار مسوولین ذیربط در آن وزارتخانه و مطالعات انجام شده اکثر بیمارستانهای کشور با آسیبپذیری جدی مواجه میباشند. در مورد سایر نهادها و دستگاههای اجرایی نیز وضع بهتری مشاهده نمیشود.
۵- چند سال قبل، یکی از مقامات عالیرتبه کشور در پایان یکی از همایشهای مدیریت بحران و در دیدار با مسوولان و کارشناسان این حوزه اشاره داشتند که به جای مقاومسازی ساختمانها باید به مقاومسازی انسانها پرداخت! و پس از آن، این رویکرد در همه زمینههای فنی خود را نشان داد و عملا عامل طبیعی وقوع زمینلرزه و مباحث فنی قابل تحقق و پیشگیرانه در ساخت ابنیه پایدار و مقاوم فراموش شده و اعتقاد به اینکه زلزله با توجه به علل معنوی ظهور و بروز خواهد داشت جایگزین آن شد. تدبیر برای زلزله فراموش و پذیرش تقدیر ترویج شد. این موضوع در حوزه تخصص نگارنده نیست، اما معتقد است «در سایه توکل باید تدبیر نمود.» پرهیز از گناهان موجب نمیشود که زیر سقف یک ساختمان فرسوده زندگی کرد و در زمان زلزله دچار حادثه نشد. در حقیقت ضمن پرداختن به معنویات باید تلاش نمود از تجربیات و دانش بشری بهره گرفته و نسبت به ایمنسازی مستحدثات اقدام نمود.
۶- در پایان توجه مسوولان را به شهرهای متعدد کشور و روستاهای بیشمار با جمعیت فراوان جلب میکند که این مردم عموما در مناطق پرخطر و در ساختمانهای پرآسیب و فرسوده به سر میبرند و همواره با کوچکترین حرکت زمین باید نگران بروز یک فاجعه ملی بود. برای دستیابی به ایرانی آباد باید زندگی سازگار با زلزله را شناخت و تمرین کرد. این هدف کاملا دستیافتنی است و تدبیر و تلاش ملی را نیاز دارد.
*کارشناس مدیریت بحران و مقاومسازی
ارسال نظر