بورس، خصوصیسازی و گزارش البرادعی - ۲ اسفند ۸۶
مجید اصلیطرقبه
اگرچه رکود فصلی بورس در مقطعی از زمستان، سبقهای نسبتا طولانی داشته و معمولا در طول حیات بورس اوراق بهادار به کرات اتفاق افتاده است، اما با اینحال مهمترین مسالهای که وضعیت بورس را طی چند ماه اخیر تحت تاثیر قرار داده است، برآیند همزمان فشارهای سیاسی خارجی و فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی بوده است. بورس اوراق بهادار که طی چند سال اخیر یک دوره طولانی از رکود و کاهش قیمتها و خروج بسیاری از فعالان را پشت سر گذاشته، طی ۶ ماهه نخست سال، حرکت نسبتا جدیدی را برای شروع یک دوره رشد و افزایشی آغاز کرد که این حرکت بیش از ۶ ماه دوام نیاورد و مجموعهای از عوامل این روند را در آغاز راه تغییر داد.
۱ -بورس اوراق بهادار طی ۲ سال اخیر، بسیار بیشتر از میانگین عمومی جامعه، تحت فشار مجامع بینالمللی و انواع قطعنامهها و تحریمها قرار داشته است. در ۵ ماهه اخیر نیز افزایش فشارهای آمریکا برای تحمیل قطعنامه سوم به اقتصاد ایران، بورس را مجددا تحت تاثیر منفی قرار داده است. اگرچه گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا در مورد انرژی هستهای در اواخر پاییز شوک مثبت کوتاهی بر بورس وارد کرد، اما این روند دوام چندانی نیاورد. نقش البرادعی در پرونده هستهای ایران و به صورت غیرمستقیم در بورس پررنگ شده است و به همین دلیل بخش زیادی از نگاهها به گزارش روز جمعه البرادعی دوخته شده است. در روزهای اخیر خبرهای امیدوار کنندهای از احتمال گزارش مثبت البرادعی به شورای امنیت و در پی آن برنامه های گسترده دیپلماتیک ایران برای خارج کردن پرونده هستهای از شورای امنیت به گوش میرسد. بدون شک در صورت وقوع این امر، وضعیت کنونی بورس در کمترین زمان ممکن به شدت دچار شرایط احساسی و روانی خواهد شد و امکان هجوم گسترده سرمایهگذاران برای خرید سهام در بورس و سرمایهگذاری برای بهرهمندی از بازار بورس طی سال ۸۷ وجود دارد. ۲-در کنار مسائل سیاسی بین المللی، مجموعه درهم تنیدهای از مسائل سیاسی و اقتصادی داخلی نیز در چندماه اخیر به بورس تحمیل شده است. دورخیز احزاب و جناحها، برای دستیابی به کرسیهای مجلس هشتم، متاسفانه پیامدهای زیادی داشته است که بورس اوراق بهادار نیز در این میان بی بهره نبوده است.
اختلافهای سیاسی که از چندماه اخیر در مورد روند تعیین صلاحیتها آغاز شده و در برخی موارد شدت گرفته است، در وهله نخست، اعتماد و اطمینان عمومی سهامداران به روند آینده بورس را از بین برده است. به نظر میرسد بخش عمدهای از توان و انرژی دولت و فعالان اقتصادی نیز به همین امر مصروف شده و در نتیجه شاهد خروج تدریجی سهامداران خرد از بازار سرمایه، بودهایم. نگرانی در میان سهامداران خرد و کلان از نتیجه انتخابات و دست نگهداشتن از هر نوع سرمایه گذاری جدید تا تعیین تکلیف انتخابات به وضوح قابل مشاهده و رصد است.
۳ -بهره مالکانه موضوع جدیدی بود که در نیمه دوم سال ۸۶، بسیاری از سهامداران برای اولین بار با آن برخورد کردند. جالب است که با وجود تجربههای سنگین دولت از روند خصوصی سازی شرکتهای دولتی در سالهای گذشته و رهاسازی شرکتها پس از شبه خصوصیسازی در قالب افزایش هزینهها یا کاهش درآمدهای حاصل از قراردادهای دولتی، در سال ۸۶ مجددا شاهد آزمودن مجدد آزموده توسط دولت و مجلس بودیم. مرور و تمرکز بر چند عدد نمایانگر بیبرنامگی، تصمیمگیران بدون توجه به شرایط حساس زمانی است. نمونه آن موضوع بهره مالکانه بود.
۴ -در عرصه خصوصیسازی نیز این سازمان با وجود حجم قابل توجه عرضه سهام طی این سال به دلیل بیبرنامگی و عدم تناسب تصمیمات در روند عرضهها بودهایم. عرضه گران قیمت چند شرکت در میان عرضه مناسب چند شرکت دیگر، امکان اعتماد به کیفیت و کمیت عرضهها و نیز قیمت سهام را در میان سرمایهگذاران سلب کرده است. این امر قطعا بر روند عرضههای بعدی سازمان خصوصیسازی (حتی در سالهای بعدی) تاثیر ناخوشایندی خواهد داشت.
۵ -فراموش نکنیم که بورس ایران برخلاف قدمت تاریخی و سن بالای آن، از بلوغ و پختگی متناسب با عمر خود بیبهره است. برای بلوغ و پختگی این بورس نیازمند یاری و حمایت همه ارکان این بازار هستیم. در هیچ کجای دنیا نقش فرهنگ سازی یا تعمیق بازار سرمایه بر عهده نهادهای مالی یا سهامداران گذاشته نشده است. بورس اوراق بهادار در این زمینه نقش اساسی و حیاتی دارد. به نظر می رسد رسالت نخست سازمان بورس، نگهداری از سرمایه سهامداران موجود در بورس است. همچنین سازمان خصوصیسازی نیز برای فروش سهام در اختیار نیازمند توجه به ویترین اقتصادی ایران است. حمایت و همراهی این سازمان و مجموعه نهادهای اقتصادی کلان کشور میتواند، تضمینکننده موفقیت فعالیتهای آنان در آینده خواهد بود.
ارسال نظر