یک جام دیگر - ۲۹ بهمن ۸۶
کمتر کسی شاید فکر میکرد که او دوباره گیتار به دست بگیرد و باز هم با دستانی پر از ترانه و سینهای پر از آواز بیآنکه شباهتی با کت استیونس ۳۰سال پیش داشته باشد، به صحنه بیاید.
ولی به هر حال، یوسف اسلام پس از 28سال سکوت آمد. تمامی کسانی که سالها خاطرات یوسف را در دل داشتند، به «یک جام دیگر» دعوت شد تا این بار حرفهایی را که یوسف از قلبش میزند با قلبشان بشنوند.
او در خصوص کار جدیدش گفته است: در این برهه از زمان این بهترین کاری است که میتوانم انجام دهم؛ چرا که موعظهکردن، سیاست و این حرفها کاری را پیش نمیبرد. من میخواهم با قلبم با قلبها حرف بزنم. مطمئن باشید به این ترتیب مردم میتوانند بخشی از زیباییهایی را که من کشف کردهام، کشف کنند.
یوسف اسلام که زمانی هنرمندی رکورد دار به شمار میرفت، در اوج دوران محبوبیت خود، از این کار کنارگیری کرد. ترانههای او در دهه 1970همیشه فروشی میلیونی داشتند. اما وی که آن سالها نام کت استیونس را برای خود انتخاب کرده بود، پس از تحولات روحیاش به یکباره از خوانندگی و نوازندگی جدا شد، به دین اسلام گروید و نام «یوسف اسلام» را برای خود برگزید.
اسلام با نام «استیون دمیتری جورجیو» در سال ۱۹۴۸ در لندن، از پدری یونانی و مادری سوئیسی متولد شد. والدین او مالک یک رستوران بودند و استیون در دوازده سالگی نواختن گیتار و نوشتن ترانه را آغاز کرد و به همین دلیل کت (CAT) را نام کوچک خود کرد.
اوایل یکی از دوستهایش به او گفته بود که چشمانت مانند گربه است. او از این حرف خوشش آمد. در هجده سالگی «کت استیونس» اولین آلبومش را منتشر کرد و به سرعت در تمام اروپا مشهور شد. اما یک سال بعد مبتلا به بیماری کشنده سل شد که دنیای موسیقی و فعالیتهایش را برایش بیمعنی کرد.
او میگوید: «من ناگهان مبتلا به سل شدم و در گوشه بیمارستان افتادم. همه چراغها و روزنههای نور بسته شده بود و با خود میگفتم: آهای! نور کجا است؟ و این دلیلی بود برای پیش رفتن، اگر به دنبال نوع دیگری از نور هستید.»
این تجربه نزدیک به مرگ، باعث انفجار خلاقیت در او شد. وی در حال بهبود، بیش از چهل ترانه نوشت و همین ترانهها بود که جایگاه او را در تاریخ موسیقی تثبیت کرد.
سرنوشت او با شهرت پیوند زده شده بود یا اینگونه به نظر میرسید؛ اما در سال ۱۹۷۵ و هنگام شنا در ساحل مالیبوی کالیفرنیا، یک رویارویی دیگر با مرگ، سرنوشت واقعی او را نشان داد.
اسلام میگوید: «من تصمیم گرفتم به شنا بروم. هیچ کس هم به من نگفت که الان زمان خوبی برای شنا نیست. من به وسط دریا رفتم و احساس بسیار خوبی داشتم و سپس تصمیم به بازگشت گرفتم. اما ناگهان متوجه شدم که نمیتوانم، موجها به سمت من میآمدند و من اصلا به ساحل نزدیک نمیشدم. ناگهان احساس کردم مثل سنگ شدهام. به نظرم رسید که شاید کار خدا باشد. گفتم: خدایا! اگر مرا نجات دهی، از این پس برای تو کار خواهم کرد. بی هیچ تردیدی این حرف را میزدم و میدانستم قدرتی وجود دارد که به من کمک خواهد کرد و در همان زمان، موج کوچکی از پشت من آمد، موجی کوچک؛ نه خیلی بزرگ. اما این همان لحظه معجزه بود. انرژی خود را به دست آوردم و توانستم شنا کنم. به خشکی رسیده بودم. زنده بودم؛ اما بعد چه؟»
پس از آن معجزه، کت استیونس سعی کرد دینی را بیابد که مناسب با احوالش باشد. او با بودیسم شروع کرد. تائو، ستارهشناسی و حتی طالعبینی! اما زمانی که برادرش یک نسخه از قرآن را به او داد، مردی که به دنبال یافتن پاسخ بود، سرانجام آن را یافت.
او میگوید: «من به دنبال چیزی بودم که طنینانداز باشد. معنی زندگانی، از هر زاویهای که به آن نگاه کنی».
در آن زمان او هنوز هم مشهور بود و موسیقی را رها نکرده بود. او متوجه شد که نمیتواند تعادلی بین کار و مذهبش برقرار کند.
او میگوید: «دانش و الهامی که در من به وجود آمده بود، با سبک زندگی من متفاوت بود. من میخواندم تا بدانم کیستم. خودم را پیدا کنم. اما حالا خودم را یافته بودم. آیا باز هم باید بخوانم؟»
این پرسش زمانی پاسخ داده شد که او در نوامبر ۱۹۷۹ با نام «کت استیونس» در استادیوم «ومبلی» روی صحنه رفت و با نام «یوسف اسلام» از آن پایین آمد.
پس از آن شب، تا بیستوهشت سال بعد به صورت جدی و مستمر او دست به گیتار نزد و تنها هر از گاهی به نفع امور عامالمنفعه و خیریه و یک بار هم در مراسم اعطای جایزه صلح نوبل 2006 به محمد یونس بنگلادشی دستی به گیتار برد. او که با اسلام دوباره متولد شده بود و انرژی گرفته بود، شروع به عمل کردن به عهدی کرد که در ساحل مالیبو با خداوند بسته بود. او با توجه به وضعیتی که در زندگی سابقش داشت، اولین مدرسه اسلامی لندن را بنیان نهاد و سپس یک بنیاد خیریه کوچک را برای کمک به یتیمهای سراسر دنیا تاسیس کرد. او در همان سال با «فوازی علی»، یک مسلمان معتقد ازدواج کرد و هماکنون دارای پنج فرزند است.
حالا یوسف اسلام دوباره به صحنه بازگشته است. آلبوم یوسف پس از این انتظار طولانی پاسخ عطش هوادارانش را به خوبی میدهد و آنها را راضی میکند.
اغلب این ترانهها طی 2سال گذشته سروده شدهاند. بازگشت او هم داستان جالبی دارد. همسر یوسف برای پسرشان یک گیتار میخرد و او احساس میکند باید به پسرش گیتار زدن یاد بدهد. خودش میگوید: جور دیگری نمیتوانم موضوع را توضیح بدهم. ایدههای جالبی به سرم میزد. ایدههایی که اطمینان داشتم هنگامی که اجرا شوند، ارتباط خوبی بین آنها و مردم برقرار میشود.»
او شروع به ضبط آهنگهای جدیدش میکند. آهنگهایی که انگار منتظر فوران بودند. یوسف میگوید: زبان آهنگ، بهترین راه برای ایجاد ارتباط است. سیاست اساسا مردم را از هم جدا میکند؛ در حالی که موسیقی، قدرت متحد کردن مردم را دارد. موسیقی میتواند دعوت به رستگاری و نزدیکی به خدا باشد.
یوسف اسلام تمام ترانههای آلبوم خودش را سروده و همچنین تمام آهنگها را نیز ساخته است.
آلبوم «یک جام دیگر» که به بازار عرضه شده است ۱۱ آهنگ دارد.صدای یوسف اسلام در این آلبوم شاید بهتر از صدای ۳۰سال پیش کت استیونس است. صدای یوسف در این آلبوم بسیار پختهتر و دلنشینتر شده است.
یوسف که به سختی اهل مصاحبه است، در گفتوگو کوتاهی درباره بازگشت به عرصه موسیقی توضیحاتی داده است.
از اینکه پس از ۲۸سال درباره یک آلبوم تازه صحبت میکنید چه احساسی دارید؟
برای من بازگشت به استودیو مانند بازگشت به خانه دومم است. آنچه برایش آمادگی نداشتم، بخش تجاری و تبلیغاتی کار بود که به شدت حالت شرکتی پیدا کرده و برقرار نگه داشتن موازنه را برای یک هنرمند مشکل کرده است. اما من قبلا هم در چنین شرایطی بودهام و میتوانم از پسش بربیایم.
آیا نسبت به بازگشتتان حساس و مضطرب بودید؟
آخرین جایی که میخواستم به آن بازگردم، حرفه موسیقی بود. اما آنچه اهمیت دارد مردم و هدفی است که در ذهن داشتم، حالا یک نیاز مهم وجود دارد و آن ساختن یک پل ارتباطی است. من همواره درباره اهداف بشردوستانه ترانه خواندهام و حمایت از بشریت کاری است که اکنون قصد دارم انجام دهم.
موسیقی میتواند شفابخش باشد و من تصور میکنم که با توجه به پیشینه و تجربهام در هر دو طرف آنچه شکاف عظیم بین جهانیان به نظر میرسد، میتوانم راهی به سمت اتحاد دوباره بشریت پیدا کنم. این گام بسیار بزرگی برای من به شمار میآید؛ اما در مسیر طبیعی زندگی من قرار گرفته است. من از داشتن مسوولیت خسته و رنجور نشدهام، بلکه پر از شوق هستم.
چرا این آلبوم را به نام یوسف منتشر کردهاید نه یوسف اسلام؟
زیرا «اسلام» نباید به شعار تبدیل شود. از طرفی نام فامیل مانند یک عنوان رسمی است، اما ما دوستان خود را با نام کوچکشان صدا میزنیم که بسیار صمیمانهتر است و از نظر من همین میتواند پیام این آلبوم به جهان باشد.
ارسال نظر