هیچ کس خوابش را نمیدید به جام جهانی برسم
از توقیف حساب بانکی شما شروع میکنیم. ماجرای این توقیف چه بود؟
من چه چیزی باید بگویم؟ آیا نیازی به حرف زدن من هست یا نه؟ آیا من باید بگویم که چه کسی بودهام؟ چه کسی هستم و چه اتفاقاتی دارد برای من در کشورم میافتد؟ آیا نیاز هست یا اینکه همه چیز را خودشان میدانند؟ یک بسکتبالیستی چند وقت پیش در آمریکا صدمه دید و نباید بازی میکرد، اما او مسابقه داد و یک پرتاب سه امتیازی برای تیمش انداخت و تیمش هم برنده شد. مردم دیدند که او دارد با پای مصدوم بازی میکند. به همین دلیل همه آنها گریه میکردند. این بازیکن از خود گذشتگی کرد و به خاطر موفقیت تیم، سلامتی خودش را به خطر انداخت. میدانید پس از این اتفاق در آنجا چه کار کردند؟ آمدند و یک تیم پزشکی تشکیل دادند و بهترین جراحان را استخدام کردند تا پای این بازیکن را مداوا کنند. پس از آن هم از او بهترین تقدیر را کردند ولی در فوتبال ما چه اتفاقی میافتد؟
منظورتان عمل جراحی خودتان است؟
من پایم را عمل کردم و همان بحث شکایت پیش آمد که قبلا دربارهاش حرف زدم اما آیا کسی آمد به من حتی یک مشاوره بدهد؟ آمدند دروازهبان سابق تیم ملی را یاری کنند؟ آمدند برای فیزیوتراپی کمکش کنند یا بخشی از هزینهها را قبول کنند؟ نه؛ هرگز از این اتفاقها نیفتاد و من را رها کردند. من باید بیایم و بگویم چه کسی هستم؟ باید بگویم که چند بار با استقلال قهرمان آسیا و لیگ شدهام؟ یعنی آقایان نمیدانند که من با پرسپولیس چه افتخاراتی کسب کردهام؟ تیم ملی بعد از ۱۶ سال قهرمان آسیا شد، آیا آمدهام بگویم که عابدزاده در این بازی چه نقشی داشت؟ باید بگویم که در رفتن تیم ملی به جامجهانی چه نقشی داشتم؟ قبل از جامجهانی دقیقا ۵۰ روز مانده بود به اینکه بازیها شروع شود. من رفتم عمل کردم و از روی تخت بیمارستان تمریناتم را شروع کردم. هیچ کس خوابش را هم نمیدید که من به جام جهانی برسم، اما خودم را رساندم و مقابل آمریکا و آلمان هم به میدان رفتم. آیا درست است که من اینها را عنوان کنم؟
چهار ماهی میشد که با هیچ رسانهای حرف نزده بود. البته برای مصاحبه نکردنش و دوری از رسانهها دلیل مشخصی دارد و آن هم پسرش است. هر چند که احمدرضا این دلیل را به زبان نمیآورد، اما کاملا مشخص است که او به دلیل اینکه امیر در آرامش باشد و با حرفهای او وارد حاشیه نشود از مصاحبه کردن طفره میرود. همیشه گفته کاری به فوتبال ایران ندارد و در آکادمی فوتبالش دنبال یک لقمه نان است. با این وجود گاهی اتفاقاتی میافتد که آدم را وادار به حرف زدن میکند. یکی دور روز پیش بود که ماجرای توقیف حساب بانکی احمدرضا مطرح شد تا دوباره این ملیپوش سابق را وارد جریانی تازه کند. عقاب آسیا این بار اما قفل زبانش باز شد و در گفت و گویی اختصاصی با خبرآنلاین حرفهای زیادی را مطرح کرد. آنچه میخوانید بخشی از این گفتوگو است:
به نظر دل شما خیلی پر است؟
من مدتها بود که هیچ حرفی نمیزدم. در تیم ملی کاری کردند که تا آخر عمر یادم نمیرود. یک بار من را دعوت کردند با این شرط که باید تست پزشکی بدهم. تست را دادم، اما ویزا را بهانه کردند و من را به لبنان نبردند. حالا اینها بماند. هزارتا اتفاق دیگر هم افتاده است. من را در ایران ممنوعالخروج کردند، حکم ۵۰ ضربه شلاق برایم صادر کردند، حساب بانکیام را بستند و ..آخر چه فکر کردهاید؟ فکر کردهاید که من میلیاردر هستم؟ بروید از همان حسابم که توقیف کردهاند موجودی بگیرید ببینید چقدر در آن پول هست. من اینها را به خاطر خودم نمیگویم. ورزش ایران آدم بزرگ زیاد دارد. المپیکیها، فوتبالیستها و خیلیهای دیگر هستند که دل مردم را شاد میکنند. قهرمانان زیادی هستند که زحمت میکشند؛ این کارها را با قهرمانان نکنید.
الان حساب شما توقیف شده و ۵۰ ضربه شلاق شما هم با پرداخت نقدی جایگزین شده است و...
همان زمان که برای من حکم شلاق صادر کردند من در ایران بودم و مغازه داشتم. همه هواداران و خبرنگاران میدانستند که مغازه من کجا است. میدانستند که من در کجا بدنسازی میکنم. بعد دادگاه تشکیل دادند و گفتند احضاریهها آمده و تو نبودی. به همین راحتی برای من ۵۰ ضربه شلاق بریدند. جالبتر اینکه من را ممنوع الخروج کرده بودند تا حکم را به دستم برسانند. من برای خودم متاسفم. یعنی واقعا عابدزاده را نمیتوانستند پیدا کنند؟ باید من را در عید نوروز ممنوعالخروج میکردند؟ من با همسرم بودم و میخواستم بروم تا پس از چند سال پسرم را ببینم، اما وقتی وارد فرودگاه شدم مامور فرودگاه گفت: احمد آقا شرمنده شما ممنوعالخروج هستی. در روزهای تعطیل، از این دادگاه به دادگاهی دیگر میرفتم که بدانم جریان چیست و چرا به این شکل من را ممنوعالخروج کردهاند. حساب من را به خاطر یک میلیون تومان توقیف کردهاند. من چه باید بگویم؟ فقط میتوانم بگویم متاسفم. من روزهایی را به یاد میآورم که به خاطر فوتبال ایران و سربلندی مردم زانوهایم را دادم. عیبی ندارد هر کاری دلتان میخواهد بکنید، ولی این را بدانید که همین اتفاقات دارد میافتد که فوتبال ایران وضعیتش این است.
تصمیمی برای بازگشت به ایران ندارید؟
فعلا که کار دارم. البته در برنامههایم هست که به ایران بیایم، میخواهم کمپی بزنم که برای خودم باشد. پیگیر کارهای آن هستم. میخواستم اردیبهشت به ایران بیایم اما معلوم نیست که بشود یا نه.
ارسال نظر