نگاهی دیگر به نرخ سود بانکی
دکتر اصغر شاهمرادی
دوست عزیزم و سردبیر «دنیایاقتصاد» در سرمقاله روز چهارشنبه ۱۰ خرداد به دلایل بالا بودن نرخ بهره اسمی در اقتصاد این روزهای ایران اشاره کردند. به باور ایشان، دلیل اصلی بالا بودن این نرخ، بالا بودن انتظارات آتی از نرخ تورم است. در واقع گزاره ایشان از رابطه فیشر استفاده میکند که نرخ بهره اسمی را مجموع نرخ بهره واقعی و نرخ انتظارات تورمی میداند.
براساس رابطه فیشر، بالا بودن نرخ تورم انتظاری، منجر به بالا بودن نرخ بهره اسمی خواهد شد.
دکتر اصغر شاهمرادی
دوست عزیزم و سردبیر «دنیایاقتصاد» در سرمقاله روز چهارشنبه ۱۰ خرداد به دلایل بالا بودن نرخ بهره اسمی در اقتصاد این روزهای ایران اشاره کردند. به باور ایشان، دلیل اصلی بالا بودن این نرخ، بالا بودن انتظارات آتی از نرخ تورم است. در واقع گزاره ایشان از رابطه فیشر استفاده میکند که نرخ بهره اسمی را مجموع نرخ بهره واقعی و نرخ انتظارات تورمی میداند.
براساس رابطه فیشر، بالا بودن نرخ تورم انتظاری، منجر به بالا بودن نرخ بهره اسمی خواهد شد. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که رابطه فیشر در یک مدل تعادل عمومی و با فرض شفافیت بازار و شرایط سالم اقتصادی میتواند درست باشد. در شرایط کنونی اقتصاد کشور، بهویژه در میان فعالان بازار پول و سرمایه، پول نقد بهشدت بهصورت کالایی گران در آمده است. اما سوال این است که چرا پول گران شده است؟ قیمت پول مانند هر کالای دیگری تابعی از عرضه و تقاضای آن است. بهرغم آنکه عرضه پول که در واقع توسط ترازنامه بانک مرکزی ایجاد میشود، کمابیش مانند سالهای گذشته افزایش یافته است؛ ولی بهنظر میرسد تقاضا برای پول افزایش بیشتری پیدا کرده باشد. اما افزایش تقاضای پول در شرایطی که اقتصاد چندان رونقی ندارد از چه ناحیهای و توسط چه کسانی ایجاد شده است؟ آیا مردم کوچه و بازار پول بیشتری تقاضا کردهاند یا کسان دیگری؟ بهنظر میرسد داستان چیز دیگری است. در شرایط رکودی سالهای اخیر بانکها و موسسات پولی با مجوز و بیمجوز (این هم داستان سوزناکی است) در بازیافت وامها و سرمایهگذاریهای خود بهشدت دچار مشکل شدهاند. شوربختانه بسیاری از این بانکها و موسسات درگیر بنگاهداری، سرمایهگذاری در املاک و مستغلات و پروژههای ناکارآمد دیگر شدند که ضرر و زیان همگی از ناحیه تورم سالهای پیش پوشش داده میشد.
اما با کاهش سریع تورم و رکود سالهای اخیر، سرمایهگذاریها با مشکل مواجه شد و وامگیرندگان هم در بازپرداخت اقساط با گرفتاریهای زیادی دست و پنجه نرم کردند. ماحصل این فرآیند، کاهش درآمدهای بانکها و موسسات پولی و افزایش شدید وامهای مشکوکالوصول و بیبازگشت بوده است. بانکها و موسسات پولی (عمدتا آنهایی که بهشدت آسیبدیده هستند) برای بقای خود چارهای جز جذب منابع جدید نداشته و ندارند. اما این منابع کجا هستند؟ این منابع یا از محل استقراض از سایر بانکها و بانک مرکزی در بازار بین بانکی یا از طریق رقابت برای جذب سپردههای مردم بهدست میآید. به این ترتیب بانکهای بد، در یک مسابقه برای جذب سپردههای مردم، حاضر شدهاند نرخهای سود بالایی را به پولهای آزاد پرداخت کنند. این فرآیند باعث بالا ماندن نرخهای بهره در بازار بهرغم رکود در اقتصاد شده است، ولی بانکها با این سپردهها چه میکنند؟ دقت کنید که در فضای خارج از شبکه پولی و بانکی، انتظار سود بالایی از سرمایهگذاری وجود ندارد و سرمایهگذاری واقعی هم نمیتواند بهرههای بالای بانکی را پرداخت کند؛ ولی بانک باید سود سپردههای مردم را از جایی تامین کند، در این شرایط است که جذب سپردهها با هر نرخ سودی معنی پیدا میکند. سپردههای جدید، محل پرداخت سود سپردههای قدیم است و این دلیل اصلی رقابت برای جذب سپرده و در نتیجه بالا ماندن نرخ بهره اسمی در اقتصاد امروز کشور است. با کمال تاسف، در نتیجه این موضوع، سرمایهگذاری واقعی بخش خصوصی بهشدت آسیبدیده و امید چندانی به بهبود اوضاع وجود ندارد. تنها راه برونرفت از این وضعیت بسیار نگرانکننده، اهتمام ویژه در عالیترین سطوح سیاستگذاری اقتصادی بر اصلاح سریع و بدون اتلاف وقت نظام بانکداری و افزایش سرمایه بانکها و خروج بانکهای بد از شبکه بانکی کشور است.
پینوشت: اینجانب از واژه نرخ بهره به جای سود بانکی استفاده کردهام؛ زیرا اعتقاد عمیق دارم وضعیت حاضر در سیاستگذاری پولی و نظام بانکی هیچ نسبتی با سود ندارد و مصداق بارز بهره مرسوم غربی با تمام ویژگیهای آن است.
ارسال نظر