وقتی با دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که بهتر است زندگی را از کودکان بیاموزیم. یک کودک زمانی که احساس گرسنگی میکند گریه میکند، زمانی که ناراحت است ناراحتی خود را با اخم، بغض یا گریه بروز میدهد، زمانی که خوشحال است قهقهه میزند و به این ترتیب هر نیاز و احساس خود را ابراز میکند. اما کودکان هر چه بزرگتر میشوند از بزرگترهای اطراف خود و از جامعه یاد میگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند. همه ما به مرور زمان میآموزیم که بغض خود را قورت دهیم، خشم خود را پشت نقاب آرامش و خونسردی پنهان کنیم،…
هنوز جمله «صغری» تمام نشده که صدای گریه در سالن میپیچد. صدای گریهاش از پشت میکروفن میآید، وقتی حرف از بهزیستی و ماجرای دستگیریاش در خیابان میزند. او را چندی پیش در یکی از طرحهای جمعآوری کودکان کار و خیابان گرفته و به بهزیستی بردهاند و حالا در روز جهانی کودک او همراه با حنیفه و کبری و گلپری و یکی دو پسر کم سن و سال دیگر، از تجربهشان میگویند؛ از زنان و مردانی که یونیفورمپوش، در یکی از روزهای تابستان، سرچهارراه سراغشان آمده و با زور، آنها را داخل خودرو کردهاند؛ مقصد بهزیستی بود.
دستگیری یکی از سران اطلاعاتی منافقین در بستنی فروشی و به تور انداختن رئیس تشکیلات «درفش کاویان» در باجه تلفن فقط دو نمونه کوچک از زیرکی این سرباز گمنام امام زمان است که در سال ۱۳۶۲ توسط ضد انقلاب به شهادت رسید.
بچهای که از سیلیکون ساخته شده، با قلممو نقاشی شده، با موتور الکتریکی نفس میکشد و گریه میکند، والدینش را اذیت نمیکند و بزرگ هم نمیشود، طبیعتاً نیازی به محبت هم ندارد اما به گفته روانشناسان میتواند خلاء عاطفی یک «مادر» را برطرف کند.
جنازه محمدتقیخان پسیان چند روز پس از کشته شدنش در روز ۱۴مهرماه به مشهد منتقل شد و در روز ۱۵ مهر در میان انبوه مردم مشهد تشییع شد. کلنل محمودخان نوذری از یاران نزدیک پسیان که در جریان نبرد از دستورات وی سرپیچی کرده بود، قبلا از عموم طبقات برای شرکت در تشییع جنازه وی دعوت کرده بود.
چند روز پیش از گشایش مجلس شورای ملی در زمان مظفرالدین شاه قاجار، بزرگان کشوری و لشکری، نمایندگان سیاسی خارجی و نیز نمایندگان برگزیده مردم، به حضور در آیین گشایش دعوت شدند. در این دعوتنامه، آمده بود: «یوم یکشنبه ۱۸ شعبان [۱۴ مهرماه ۱۲۸۵] سه ساعت به غروب مانده در عمارت گلستان افتتاح مجلس شورای ملی خواهد بود. مستدعی است در ساعت مذکور برای درک سعادت حضور همایونی، شرف حضور به هم رسانید.» در این روز، مظفرالدین شاه که بر اثر بیماری، دو تن از درباریان، زیر بازوی او را گرفته بودند، وارد تالار برلیان…
منبع: HBR:
اگر تا به حال برایتان پیش آمده که در جلسهای باشید و از حرف زدن زیردستانتان احساس شرمساری کنید، میدانید چقدر سخت است که ببینید یک عضو تیم، به سایرین صدمه میزند. شاید این فرد اغلب حرف همکارانش را قطع میکند. ممکن است این فرد مهربان یا برعکس اهل مجادله و دعوا باشد. مهم نیست دقیقا چه نوع رفتاری از او سر میزند، کارمند شما بهطور واضح دیگران را عصبانی میکند. به عنوان مدیر، میدانید که وظیفه شماست تا این مشکل را حل کنید، اما مطمئن نیستید که چگونه این مکالمه را شروع کنید. چه باید بگویید؟ چگونه…
محققان ایرلندی روشی کشف کرده اند که با استفاده از آن می توان از اشک چشم برق تولید کرد؛ به این ترتیب با یک گریه مفصل می توان شارژ تلفن همراه را تامین کرد.