دنياي اقتصاد:
هر هوادار آماتور فوتبال میداند که برای قضاوت در مورد کم و کیف یک مربی جدید، باید دستکم نیمفصل به او فرصت داد تا عیارش را نشان بدهد. گاهی حتی بعد از سپری شدن همین زمان هم تشخیص خوب از بد دشوار است، چه برسد به اینکه قرار باشد مثلا بعد از یک ماه به اظهارنظر در مورد چنین مساله مهمی بپردازیم. همه اینها را نوشتیم تا یادآوری کنیم دچار آفت شتابزدگی نشدهایم، با این حال دلایلی وجود دارد که فکر میکنیم میشود به سرمربی آفریقایی استقلال امیدوار بود. آبیها با پیتسو موسیمانه تا کنون تنها یک برد برابر…
دنیای اقتصاد:
طی روزهای گذشته قطعه فیلمی از پیتسو موسیمانه، سرمربی استقلال در فضای مجازی پربازدید شده بود که در آن به نظر میرسید مرد آفریقایی گاهی در حال یاد دادن بدیهیات فوتبال به بازیکنان خود است؛ چیزهایی مثل چگونگی پاس دادن، سانتر کردن و ضربه سر زدن. این فیلمها، بحثهای زیادی راه انداخته بود تا اینکه سرمربی استقلال پس از مسابقه با الهلال، عملا آنها را تایید کرد.
دنياي اقتصاد:
چهارمین شکست پیاپی استقلال در این فصل، اتفاق تلخی است که برای نخستین بار در تاریخ این باشگاه رقم خورده و با روند فعلی هیچ بعید نیست روز دوشنبه تعداد آن افزایش هم پیدا کند. پیتسو موسیمانه که در بدو ورود متوجه اوضاع وخیم تیم جدیدش شد، حالا احتمالا بیش از پیش به سختیهای این چالش پی برده است.
دنیای اقتصاد -مرتضي پيچکا :
چند سال پیش دوست خبرنگاری از روسیه برای پوشش یکی از بازیهای استقلال به ایران آمده بود. وقتی از او درباره چکیده اقامت چند روزهاش در تهران پرسیدم، گفت: «شما به همهچیز خوشبین هستید و هرچیز از هرکسی که خواستم، با «انشاءالله» به من قول مساعد داد. اما از آنجا که هیچکدام به نتیجه نرسید، متوجه شدم هر وقت این کلمه را شنیدم، نباید منتظر اتفاق خوبی باشم!»
دنیای اقتصاد:
نخستین تجربه پیتسو موسیمانه روی نیمکت استقلال آن چیزی نشد که کسی توقعش را داشت. شکست ۳بریک برابر خیبر، نشان داد آبیها حتی با وجود استخدام یک سرمربی خارجی و پر افتخار، هنوز هم راه زیادی برای برگشت به روزهای اوج دارند. اتفاقی که دو سوال مهم را مطرح میکند؛ آیا میتوان به این تیم امیدوار بود؟
دنياي اقتصاد:
نه اینکه گاریدو و موسیمانه از کره مریخ آمده باشند و ما مطمئن باشیم که قرار است در پرسپولیس و استقلال چنین و چنان کنند، اما بعضی موضعگیریها علیه سرمربیان پرسپولیس و استقلال آنقدر شتابزده و غیرمنطقی است که از صد فرسخی بوی تند «بغض» میدهد. مهم هم فقط مواضع یکی، دو نفر نیست؛ مساله به جریانی مربوط میشود که با هر نوع نوگرایی مخالف است و فقط میخواهد خودش در صحنه باشد.