مدیران میانی در سازمانها نقشی حیاتی اما در عین حال محصورشده دارند. آنها هم از سوی ردههای بالای سازمان و هم از سمت زیردستان خود تحت فشار هستند. رشد و توسعه مدیران میانی به دلیل جایگاه شغلیشان اغلب دچار تاخیر است و همزمان از قدرت و اختیارات محدودی برخوردارند. همچنین امروزه به طور فزایندهای به مدیران میانی فشار وارد میشود تا در ساختارهای سازمانی تختتر، با سرعت بیشتر و با زوائد کمتر عملکرد بهینهتری داشته باشند. نتیجه آن عدماستفاده کافی از توانمندیهای آنها و نهایتا روبهرو…