اداره یک کشور با اداره یک خانواده یا شرکت، متفاوت است. این گزاره در ظاهر بدیهی به نظر میرسد، اما در جهان واقعی، دولتهای متعددی بودهاند که میخواستند کشور را مانند یک خانه یا بنگاه اداره کنند. یکی از مصادیق این دیدگاه، به موضوع مخارج دولتها بازمیگردد. بهطور طبیعی اگر زمانی مدیر یک خانواده با مشکلات مالی شدیدی مواجه شده باشد، سایر اعضای خانواده را به صرفهجویی در هزینهها و کمتر خرجکردن توصیه خواهد کرد. این روند در فضای شرکتها نیز برقرار است.
رکود بزرگ اقتصادی که سال۱۹۲۹ میلادی از ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به مرور بخش بزرگی از جهان را در خود بلعید، باعث شد تا ادبیات علم اقتصاد با تحول چشمگیری مواجه شود. در خلال سالهای ۱۹۲۹ تا سال ۱۹۳۲ میلادی، تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان به اندازه ۱۵درصد کاهش پیدا میکند.
دنیای اقتصاد-گروه اقتصاد بین الملل:
اقتصاددان برجسته هندی، راگورام راجان، از نحوه کنونی سیاستگذاری اقتصادی در کشورهای صنعتی انتقاد کرده و معتقد است موفقیت برخی اقتصادهای نوظهور که به سازوکارهای ارتدکس (پذیرفتهشده) سیاستگذاری اقتصادی پایبند بودهاند، میتواند درسی برای سایر کشورها باشد. در یادداشتی برای فایننشالتایمز، این رئیسکل سابق بانک مرکزی هند و اقتصاددان ارشد سابق صندوق بینالمللی پول هشدار میدهد که سیاستگذاری در حوزه اقتصاد کلان در کشورهای صنعتی بیش از حد وابسته به صلاحدید شخصی شده است.