توسعه را میتوان حاصل یک توازن در قدرت دانست؛ توازنی میان قدرت حکومت و قدرت جامعه. آنچه عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «جاده باریک آزادی» بر آن تاکید دارند، همین گزاره است. برای توسعهیافتن چارهای نیست جز آنکه در یک مرز بسیار باریک، قدرت جامعه و قدرت حکومت به یک توازن و برابری برسند. جامعهای توسعهیافته است که توانمندی حرکت در این مرز باریک را دارد و از غلتیدن به هر سویی میپرهیزد. قدرت حکومت باید بتواند جامعه را از هرجومرج دور سازد و قدرت جامعه نیز باید بتواند حکومت را از دیکتاتوری…