ایران:
روزی که برای پیگیری کار گذرنامهام به خانهاش رفته بودم او و دو همسرش در حال مصرف موادمخدر بودند. پس از تعارف به من یک پک زدم و همان جا بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم دیدم رحمان و دوهمسرش بالای سرم ایستادهاند.
او با توجه به اطلاعات و مستنداتی که از من داشت شروع به تهدید و اخاذی کرد و از من میخواست تا هر چند روز یک بار مبلغی را به حسابش واریز کنم تا خانوادهام را در جریان ارتباطمان قرار ندهد.