آرشیو اخبار : تاریخ و اقتصاد
-
بازار همچون فضای شهری
بازار را به اشتباه مکان عمدهفروشی، جایگاه داد و ستد یا مجموعهای معادل مرکز خرید پنداشتهاند، بازار یکی از محلههای متعدد شهر است و چون دیگر محلات، خانوادهها را در خانهسراهای خود جای میدهد. دارای فضای شهری (میدان، گذرگاهها، ساباط(گذرگاه)ها و. . . ) و تسهیلات درونبافتی است: مسجد، مدرسه، تکیه، حسینیه، زیارتگاه، زورخانه، کتابخانه، قهوهخانه، آبانبار، حمام، سلمانی و نانوایی دارد. هنرمندان، هنرپیشگان، صنعتگران، کارورزان و سوداگران بیشتر در این محله گرد آمدهاند.
محله بازار بخش اقتصادی و داد و ستد، بخش صنعتی و تولید و بخش مسکونی و خانوادگی دارد.
-
نبرد با انگلیسیها در جنوب ایران
ما به همراه گروه شناسایی از انگلستان به فرماندهی سروان هنت ماموریت داشتیم که به سوی بستان برویم. در راه تپههای سنگی و رملی زیادی بود. در آن اثنا از حدود نیم مایلی، چشمم به جماعتی از عربها خورد که تعداد آنها بین دویست تا سیصد نفر بود، که از سوی هور میآمدند و به طرف سوسنگرد در حرکت و بر یک خط پراکنده شده بودند. بعضی از آنها را دیدیم که به طرف تپهها میرفتند. به نظر میرسید که هدف آنان بستن راه بر سر ما بود. همه آنان به استثنای دو نفر پیاده میرفتند. یکی از آن دو سوار، یک عالم دینی بود که عمامه سفید بر سر داشت.
-
امیلی بالچ، اقتصاددان صلح طلب
امیلی گرین بالچ (۸ ژانویه ۱۸۶۷ - ۹ ژانویه ۱۹۶۱) اقتصاددان، جامعهشناس و طرفدار صلح بود. او در بوستون به دنیا آمد اما پدرش اصالتا اهل جامائیکا بود. بالچ در سال 1946 جایزه صلح نوبل را بهخاطر اقدامات انساندوستانه و تحقیقات موثر اجتماعی - اقتصادی به دست آورد. امیلی بالچ مدیر اتحادیه تجاری زنان بود. مطالعه درباره وضع زندگی کارگران، مهاجران، اقلیتها و زنان منجر به این شد که او را بهعنوان فعال اجتماعی در سال ۱۹۰۶ بشناسند. او و همکارش،جین آدامز، در سالهای جنگ جهانی اول تلاش کردند کشورهای بیطرف در جنگ را متقاعد کنند تا برای توقف جنگ پادرمیانی کنند.
-
انتشار وقایعاتفاقیه
وقایعاتفاقیه دومین روزنامهای است که پس از کاغذ اخبار در ایران به زبان فارسی در 18 دی ماه 1229 ه. ش منتشر شده است. این روزنامه با احتساب کاغذ اخبار و روزنامه آشوری زبان زاهر یرادی باهرا، سومین نشریهای بود که در ایران بهصورت هفتگی به دستور امیرکبیر در سومین سال سلطنت منتشر میشد. امیر با انتشار این روزنامه در نظر داشت گامی در جهت تغییرات بنیادین و اصلاح ایران به شیوه نوین بردارد اما اندکی پس از انتشار آن کشته شد و اداره روزنامه به دست افراد مختلفی افتاد تا آنکه بالاخره محمدحسن خان صنیعالدوله (پسر حاجبالدوله قاتل امیرکبیر) که به اعتمادالسلطنه ملقب و مترجم دربار بود، اداره این روزنامه را همزمان با اداره انطباعات ناصری برعهده گرفت و از شماره 471 به بعد روزنامه با نام «دولت علّیه ایران» به چاپ رسید.
-
تمام شدن غله
غله من تمام شد. تازه صدای گرسنه ماندهایم، آذوقه نداریم برخاسته است. از رودبار هم دستهدسته رعیت گرسنه به سراغ من میآید غله بخرد. بلکه از ورس و دستگرد و حصار هم میآیند. در حالیکه محصول امسال آقا میرهادی مباشر سپهسالار به ششصد خروار رسیده بود همه را بیانصافها حمل شهر کرده و میکنند و یک مثقال، یک حبه به رعیت ندادهاند (همهساله هزار و پانصد ضبط میشد. ) به دو علت: یکی آنکه اینجا پول نقد نمیدهند و سال آخر اجاره آنهاست نمیخواهند نسیه داده باشند و بعد مستاجر دیگر همراهی نکرده وصول نشود و دیگری آنکه شهر نقد و از اینجا گرانتر است.