اوضاع بندر لنگه در سال 1301

گروه تاریخ و اقتصاد: آنچه می‌خوانید متن گزارش نایب‌الحکومه بندر لنگه به ریاست حکومت بنادر است که در تاریخ ۲۸ بهمن‌ماه سال ۱۳۰۱ هجری شمسی نوشته شده است. معروض می‌دارد چاکر در اطراف ۱۳۲۹‌ه.ق دوره خزانه‌داری مورگان شوستر به ماموریت اداره مالیه لنگه آمده. در آن وقت از هر حیث تا یک‌درجه اوضاع امیدبخش مشاهده می‌شد و پس از گذشتن ۱۲ سال تصور داشتم ارتقا و عمران‌یافته متاسفانه قسمی انحطاط و تنزل کرده که جز یک مخروبه و منظره دلخراشی را نشان نمی‌دهد. با حیرت و تاثر تمام شرح و دینی را برای استحضار و جلب توجه اولیای امور به این بندر خراب راپورت و معروض می‌دارم (اولا) موقعیت جغرافیایی بندر لنگه نوعی است که از رابطه با ایالات و ولایات داخلی ایران محروم و یک رشته قلل و جبال صعب‌المرور شمالی گوئی بالمره این بندر را از داخله ایران منقطع نموده است و از شدت سختی طرق و شوارع و ناامنی دائمی که در بین این بندر و لار موجود است، به‌نوعی که مراودات تجارتی در بین نیست جز ندرتا عبور از روی اضطرار از یزد و کرمان، شیراز و اصفهان و سایر نقاط داخلی بالکلیه اسمی در اینجا برده نمی‌شود. بالجمله باید گفت نه‌تنها از فواید صادرات محروم هستند، بلکه عواید واردات این محل منحصر به میزانی است که در خود محل یا در دهات نزدیک آن صرف می‌شود. تجار بوشهر و بندر عباس علاوه بر اینکه از هرگونه فواید تجارتی مستقیما از همه حیث واردات و صادرات استفاده می‌نماید، یک قسمت فایده عمده آنها از عمل وکالت است که از طرف تجارت‌خانه‌های معتبر داخلی و خارجی سمت نمایندگی دارند و برای زحمات خویش حق‌العملی می‌گیرند، در صورتی که مردمان لنگه چنانچه تشریح شد، از فواید صادرات محروم و فواید وارداتشان منحصر و محصور در این است که برای مصارف محلی فقط با تبادل روپیه سکه از هندوستان مال‌التجاره وارد می‌کنند. بانک صرافی در اینجا به کلی وجود ندارد و برای جلب مایحتاج اهالی این بندر از خارجه جز فرستادن روپیه سکه علاجی نیست که آن هم به‌تازگی ممنوع و این یک راه منحصر و تجارت هم بر آنها مسدود شده است. دوره‌های گذشته نظر به اینکه تجار این محل خود را از این فواید محروم می‌دیدند، برای خود تهیه و فکری دیگر کرده بودند که یک اندازه اگر فواید زیادی را متضمن نبود، اما می‌توانست جبران از سایر نواقص کار بنماید و آن عبارت بود از وکالتی که از طرف تجار ساکنین سواحل عمان داشتند که جنس به حواله ایشان می‌آید و در تحت نظریات گمرک در انبار مخصوص گذارده، هر قدر آن را می‌توانستند در محل به فروش رسانیده، مابقی را در تحت عنوان (ترانشیپ) به خارجه حمل می‌نمودند اینک از چندی قبل تاکنون این رویه نیز به کل از میان رفته، دچار زحمت شدند که اهالی بدبخت این محل را مجبور به صرف نظر از آن نموده، بیشتر بر نظامات گمرکی جواز ترانشیپ به موجب سند وجه‌الضمانه اشخاص معتبر صادر می‌شد. اینک مدتی است این ترتیب هم موقوف و صدور آن موکول به وجه‌الضمانه نقدی است موقعی که تاجر بدبخت در مقابل حق‌العملی جزئی که در یک معامله دارد، باید مابقی وجه نقد تهیه بنماید و مدتی بلافایده بگذارد تا رسید آن را بیاورد و مسترد دارد.

(ثانیا) یک رشته دیگر معاملات و تجارت این بندر، عبارت از عمل صید مروارید است که در سه ماه تابستان بسیار گرم موقع، انجام این عمل هم بدون خرج روپیه سکه ممتنع است، زیرا تجار مروارید معمولا از وقت حرکت تا مراجعتشان تمام این مدت باید روی دریا بگذرانند و در مقام خرید مروارید از صیادان باشند. بدیهی است چه برای مصارف جهاز و اجزای آن و چه برای خرید مروارید، وجه نقد و روپیه سکه لازم است و سکه مملکتی متاسفانه در اینجا کمیاب است. حتی مالیات دولت هم به روپیه گرفته می‌شود و کلیه رواج کارها از قدیم تا به حال به روپیه بوده است چنانچه خروج آن به ممنوعیت باقی مانده مسلم است این معامله سوای اینکه هم از دست ساکنین این محل می‌رود، دیگر از مهاجرت خود به سواحل عمان و نقاط خارجه مجبور و معذور خواهند بود. ناگفته نماند عجالتا یک راه کوچکی است که بدان وسیله از پستخانه انگلیس به‌عنوان (منی آرد) در مقابل روپیه نقد با صرف صد یک بیات می‌گیرند. این مساله معمول و جاری که همه وقت برای فایده خود با کمال منت برات می‌دادند، حالیه چون محدود و منحصر به آنها شده، گویی یک ابهت و امتیاز جدیدی احراز نموده و با یک تفرعن و بی‌اعتنایی فوق‌العاده با تجار رفتار می‌کنند تا به قدرت عشر احتیاجاتشان برات بدهند. لنگه دیگر که از کلیه مراتب مذکوره بیشتر تاثیر در تنزل تجارت این محل نموده، همانا بار سنگین طاقت‌فرسای تعرفه گمرکی است که بر شکر و چای و غیره با دست خارجی برای ویرانی تجارت خلیج نسیه شده است که شخص تاجر وقتی که فکر پرداخت آن را می‌نماید از هرگونه فواید احتمالی صرف‌نظر می‌نماید. از طرف دیگر فرصت خوبی به دست قاچاقچیان افتاده که کلیه شکر و چای و این‌گونه اجناس که حقوق گمرکی آن سنگین است، از بنادر سواحل عمان در بنادر جزء به طور قاچاق وارد نموده و معافیت از حقوق گمرکی حمل به داخله می‌نمایند و قسمی که در نتیجه امروزه محقق است که قسمتی از شکر و چای در لار به میزان هر یک من یک قران از لنگه ارزان‌تر است مساله دیگر ترتیبات اداره تذکره است. به واسطه قریب به مجاورتی که این بندر با بنادر عمان دارد، دائما اهالی این نقطه به سواحل مزبور در آمد و شد هستند، خصوصا طبقه اصناف و به طوری فشار حقوق تذکره بر آنها است که اگر ترتیب و تعدیل صحیح نشود، راه معاش یک دسته ساکنین و کسانی که در درجه سوم زندگانی معیشت دارند، مسدود خواهد نمود. ممکن است با یک اصلاح و تعدیل منصفانه تغییراتی داده بشود که به فایده دولت و مسافرین اصلح و اقرب باشد. بالاخره پس از تشریحات معروضه، چنانچه به احصائیه تجارتی بندر لنگه از دوازده سال قبل تاکنون مراجعه شود، به خوبی معلوم خواهد شد که تجارت این محل اینک به نصف یا کمتر تنزل کرده است و اگر بدین رویه که روی به تنزل است، اندکی باقی ماند؛ عن‌قریب اسمی از آن باقی نخواهد ماند.

بدیهی است به همین نسبت آبادی محلی و تعداد نفوس ساکنین در نتیجه تنزل تجارت روی به نقصان بوده و هست و به طور قطع می‌توان گفت جمعیت کنونی این بندر نسبت به دوازده سال قبل، تقریبا به نصف رسیده است و رفته رفته این عده معدود مردمان پریشان روزگاران محلی نیز به سایر همشهری‌های خود که مدتی است تدریجا ترک وطن گفته و مهاجرت به بنادر عمان و بحرین و هندوستان و سایر نقاط نمودند تاسی جسته جز یک دسته جاشو و ماهیگیر و گدا، دیگر کسی باقی نخواهد ماند. یک راسته بازار بزرگ معروف به بازار اوزی‌ها که قرب قلعه حکومتی است و در سفر قبلی معمور و محل تجارت عمده بود، کنون به کلی خالی افیس معظم تجارتی آن مقفل و مسدود است. به علاوه سایر دکاکین و دو بازارچه که یکی متعلق به حاج احمدبن عیسی و دیگری ملک حاج عبدالهادی لاری است، تماما خالی و بلامستاجر است خان‌های اطراف قلعه و غالب جاها به کلی مخروبه آن همه جهازات بادی و غراب‌های شراعی و بغله‌های زیاد که اتصالا در کادر تجارت مسافرت می‌کردند، حالا به یک عده معدودی رسیده است. تجار مشهور متمول که باعث آبادی و دارای سرمایه‌های زیادی بودند، غالبا به هندوستان و عمانات و بحرین و غیره مهاجرت کردند. ذکر اسامی آنها موجب اطناب است.

علت و موجبات این پریشانی چیست، مسوول روزگار سیاه این مردم بدبخت فلک‌زده از وطن آواره کیست راه علاجی برای این وضعیت جانگداز هست یا نه اما دولت ما مجلس مقدس شورای ملی که حافظ حقوق این ملت هستند، به خون جگری‌های یک دسته ساکنین این مرز و بوم مطلع هستند و این وقایع قبل از این به عرضشان رسیده یا نه و بالاخره حالیه از عرض راپورت نتیجه هست یا نه، اینها یک رشته سوالاتی است که هر کس در جواب آن بنا به درجه اطلاعات و معلومات محلی، نوعی اظهار می‌نماید. اینک تا حدی که این بنده را فرض بوده، اختصاصا معروض داشتم تا زمامداران علاقه‌مند به سعادت این آب و خاک را حس کنجکاوی و تحقیق در کشف حقایق پیدا شده، در مقام اصلاح خرابی و دردهای بی‌درمان این بدبخت مردم برآیند. اول سفر بنده به شهر آخر رمضان ۱۳۲۳ در آن وقت احصائیه نفوس آنجا یک میلیون و سیصد هزار نفر می‌رسید و نمره اتومبیل در حوزه شهر به یک هزار و پانصد نمی‌رسید. اواخر سفر دوم که شوال ۱۳۳۸ بود و از آنجا به ایران مراجعت کردم احصائیه نفوس متجاوز از دو میلیون و نمره اتومبیل به هفت هزار رسیده بود.

هفته قبل یکی از مطلعین می‌نویسد نمره اتومبیل به هفده هزار رسیده است. مقایسه این احوالات مختلف یعنی ترقی و آبادانی سایرین به این سرعت که در لهجه کوشش رجال مخصوص اجتماعی بیگانه است و این درجه تنزل مرتبه و انحطاط وضعیات تجارتی و تفرقه نفوس و خرابی‌ها که در نتیجه تهاون لاقیدی کارکنان محلی یا چیز دیگر است، چه تاریخ بهت‌آور نامعتنابهی در ترقی و تنزل نشان می‌دهد و برای کسی که فی‌الجمله علاقه‌مند و دارای حس ما شده است، چه ضربت جانگداز جبران‌ناپذیر،چنانچه برای اعاده تجارت شکست یافته از جهات مذکوره و مراجعت مهاجرین به اصلاحات مفیده پرداخته نشود، قطعا این بندر تا دو سال دیگر به صورت یک مخروبه ویرانی که قابل هیچ گونه استفاده نباشد، به قهقرا و به عدم خواهد رفت. تجار می‌گویند تجارت و صرافی دنیای امروزه به وسیله قدرت و کمک و سرمایه دولت‌ها توسعه و اعتبار می‌شود. گذشته از اینکه ما فاقد اینگونه مساعدت هستیم، هر روزه در تحت نظامات غیرمناسبی سدی جلو جریان تجارت و معاملات ما بسته و گذارده می‌شود.

امضاء: نیابت حکومت لنگه- عبدالرضا