آیا بدون چین می‌توان زندگی کرد؟

مترجم: شادی آذری

نویسنده‌ای به نام سارا بونجورنی به همراه خانواده‌اش یک‌سال تمام از هر آنچه روی آن «ساخت چین» نوشته شده بود دوری کردند. تجربه آنان بسیار دشوارتر و پرهزینه‌تر از آنچه فکر می‌کنید بود. از غذای حیوانات گرفته تا اسباب‌بازی‌ها، اجتناب از محصولات چینی بسیار دشوار است. اما آیا واقعا این کار ممکن است؟ این همان موضوعی است که روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای به نام سارا بونجورنی سعی کرد در سال ۲۰۰۵ بفهمد. او و همسر و دو فرزندش یک‌سال تمام هیچ محصول تولید چین را نخریدند. بونجورنی از تلاش‌ها، افت‌وخیزها و سرخوردگی‌هایشان در کتاب جدید خود به نام «یک‌سال بدون تولید چین» نوشته است. او با خبرنگار نیوزویک در مورد پس فرستادن اسباب‌بازی‌های شرکت متل، زندگی بدون دستگاه قهوه‌جوش و اینکه چرا از به پایان رسیدن تحریم خودخواسته خانواده‌اش خوشحال است سخن گفته است.

انگیزه شما برای دوری از کالاهای چینی چه بود؟

دو روز از کریسمس سال ۲۰۰۴ گذشته بود. من روی مبلی نشسته بودم که همه اشیا و هدایای مربوط به کریسمس دور آن را احاطه کرده‌ بودند. من شروع کردم به اینکه ببینم هرکدام ساخت کجا هستند. همه اسباب‌بازی‌ها ساخت چین بودند. چراغ‌های کریسمس، وسایل الکترونیکی، حتی اسباب‌بازی جویدنی سگمان هم چینی بودند. بنابراین رو به همسرم کردم و گفتم: فکر نمی‌کنی جالب خواهد بود اگر یک‌سال بدون چین زندگی کنیم؟ او گفت «نه» اما من آن را یک تجربه خانوادگی دانستم و قرار سال جدیدمان تلقی کردم. در واقع این تصمیم یک اعتصاب یا موضوعی سیاسی نبود. من تنها می‌خواستم بدانم آیا یک خانواده متوسط آمریکایی می‌تواند یک‌سال را بدون کالاهای ساخت چین سپری کند یا خیر.

و آیا توانستید؟

به طور خاص شما می‌توانید چنین کاری را بکنید، اما زندگیتان به هیچ‌وجه نزدیک به یک زندگی عادی نخواهد بود.

ما تا حدود زیادی از روی شانس توانستیم سال خود را به پایان برسانیم. ما به یک دستگاه تلفن ثابت یا تلفن همراه جدید نیاز پیدا نکردیم و تا جایی که من می‌دانم، همه آنها فقط از چین می‌آیند. همچنین دستگاه قهوه‌ جوش ما شکسته شد و ما چیزی را جایگزین آن نکردیم چون نخواستیم یک قهوه جوش گرانقیمت ایتالیایی بخریم. به نظر می‌رسد بعضی چیزها فقط از چین می‌آیند و یک‌سال گذراندن زندگی بدون آنها یک تقلای سخت خواهد بود.

آیا ممکن است دوباره از «تولید چین» اجتناب کنید؟

نه امکان ندارد که همسر بدبین من نسبت به این کار دوباره موافقت نشان دهد. گزینه‌های بسیار معدودی غیر از اقلام چینی وجود دارند به علاوه اغلب کالاهای چینی گران نیستند و کیفیت خوبی هم دارند.

پس نظرتان درباره مسائل ایمنی و برگشت کالاهای متل و سایر شرکت‌ها چیست؟

وقتی من از کالاهای چینی اجتناب می‌کردم، نگرانی‌های مربوط به ایمنی هرگز به ذهنم خطور نکرد. چون حدود ۸۰درصد از اسباب‌بازی‌ها چینی هستند. بنابراین وقتی مشکلی پیش می‌آید آن مشکل از چین است. اما من نمی‌خواهم زیاده‌روی کنم ولی مطمئن نیستم چقدر احتیاط عاقلانه است.

من به عنوان یک مصرف‌کننده به هر حال مورد تهدید هستم. یکی از آن روزها فرزندم با یک قطار چوبی بازی می‌کرد. اگرچه این قطار از محصولات چین یا محصولات برگشتی شرکت متل نبود، به دلیل آنکه رنگ براقی روی آن زده شده بود پیش خود فکر کردم «بهتر است آن را از او بگیرم». ما واقعا به این کنترل‌های نظام‌های بزرگ توسط دولت‌ها و تولیدکنندگان وابسته‌ایم. ما به عنوان مصرف‌کنندگان نمی‌توانیم خودمان ایمنی چیزها را کنترل کنیم.

بنابراین تا حدود زیادی شما از کالاهای وارداتی راضی هستید.

نگاه کردن به یک روی سکه تجارت با چین بسیار آسان است. یعنی تنها به از بین رفتن مشاغل آمریکایی،‌حقوق مربوط به نیروی کار و مسائل محیط‌زیستی بیاندیشید. اما من به این نتیجه رسیدم که روی دیگر سکه هم قابل تحسین است: دسترسی به محصولاتی که گران نیستند و از کیفیت خوبی هم برخورداند. ما مجبور شدیم برای پسر ۴ ساله‌ام یک جفت کفش ایتالیایی به قیمت ۶۵ دلار بخریم. در حالی‌که می‌توانستیم از فروشگاه «پی‌لس» یک جفت کفش ۱۴ دلاری برایش تهیه کنیم.

نظرتان درباره کالاهای وارداتی گران‌تر چیست؟

مردم عادت کرده‌اند کالاهای کم‌هزینه و پیش پا افتاده را از میان محصولات چینی انتخاب کنند. در حالی که بسیاری از کالاهای بسیار باکیفیت و با ارزش هم تولیدات چین هستند. به عنوان مثال وقتی مردم به فروشگاه‌های لوکس لوازم خانگی و لوازم آشپزخانه می‌روند، فکر می‌کنند کالاهای آنها باید یک نام اروپایی داشته باشند یا شرکت تولیدکننده آنها اروپایی باشد. اما این همیشه درست نیست.

کالاهای وارداتی چینی طیف وسیعی از کالاها و طیف وسیعی از سطوح کیفیت را در بر می‌گیرند.

آیا فرزندان شما از اسباب‌بازی‌های غیرچینی خود هم ناامید هم شدند؟

ما می‌خواستیم در تعطیلات کریسمس به آنها خوش بگذرد، اما برای آنها این خوش‌گذرانی به معنای داشتن اسباب‌بازی‌های رنگی پلاستیکی است که اغلب آنها از چین می‌آیند. اسباب‌بازی‌های تولید ایالات‌متحده یا اروپا بسیار خوب طراحی شده‌اند و جذابند اما بیشتر برای بچه‌های بزرگ‌تر مناسبند. من به جای عروسک ارزان باربی یک عروسک آلمانی که بسیار خوب رنگ‌آمیزی شده بود خریدم که تنها ۳ اینچ قد داشت اما قیمتش ۲۰دلار بود. با وجود این برای فرزندان خرد سال من با اینکه ما پول بیشتری صرف می‌کردیم این اسباب‌بازی‌های گران جایگزین‌های خوبی نبودند. آنها کامیون‌های غول‌پیکر و عروسک‌های عادی می‌خواستند. ما اسباب‌بازی‌هایی معمولی مثل لگو که برخی از محصولاتش را در اروپا تولید می‌کند، یافتیم. فکر می‌کنم در آن سال به همه جشن تولدهایی که دعوت شدیم همان‌ها را بردیم. پسر من شکایت کرد که «چقدر لگو!» این روزها کودکان به چراغ‌هایی که روشن و خاموش می‌شوند و اسباب‌بازی‌هایی که کنترل از راه دور دارند علاقه‌مندند.

مطمئنم که پسرتان خود را آماده کرده بود که این یک سال زودتر به پایان رسد.

وقتی او به خرید می‌رفت و چیزی می‌خواست به او می‌گفتم اول به برچسب رویش نگاه کن.

به همین دلیل چین به سرزمین رویایی او تبدیل شد که همه اسباب‌بازی‌های شگفت‌انگیزش را می‌سازد. او چنین تصور افسانه‌ای در ذهنش داشت و بسیار خوشحال است که آن سال را پشت سر گذاشته است.