گفتوگو با محمد یعقوبی به بهانه انتخاب «خشکسالی و دروغ» به عنوان بهترین تئاتر سال
جایزه را دو دستی بغل کردم
محمد غلامی پور هفته گذشته نمایش «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی «محمد یعقوبی» به عنوان بهترین نمایش سال از سوی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران شناخته شد. سیزدهمین جشن سالانه کانون ملی منتقدان تئاتر ایران شنبه ۱ شهریور پس از وقفهای سه ساله در تالار قشقایی تئاتر شهر برگزار شد و برگزیدگان رشتههای مختلف تئاتر اعلام شدند که در این بین «خشکسالی و دروغ» جایزه بهترین نمایش سال ۹۱ را از آن خود کرد. اجرای این نمایش در سالهای اخیر سرنوشت پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت که ماجرای شیراز در شهریور ۹۱ و لغو مجوز آن درست یک شب پیش از اجرا در حالی که سه هزار بلیت پیش فروش شده بود نقطه اوج آن بود.
محمد غلامی پور هفته گذشته نمایش «خشکسالی و دروغ» به کارگردانی «محمد یعقوبی» به عنوان بهترین نمایش سال از سوی کانون ملی منتقدان تئاتر ایران شناخته شد. سیزدهمین جشن سالانه کانون ملی منتقدان تئاتر ایران شنبه ۱ شهریور پس از وقفهای سه ساله در تالار قشقایی تئاتر شهر برگزار شد و برگزیدگان رشتههای مختلف تئاتر اعلام شدند که در این بین «خشکسالی و دروغ» جایزه بهترین نمایش سال ۹۱ را از آن خود کرد. اجرای این نمایش در سالهای اخیر سرنوشت پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت که ماجرای شیراز در شهریور ۹۱ و لغو مجوز آن درست یک شب پیش از اجرا در حالی که سه هزار بلیت پیش فروش شده بود نقطه اوج آن بود. در خصوص کسب این جایزه گفتوگویی با محمد یعقوبی انجام دادیم که در زیر میخوانید.
«خشکسالی و دروغ» به عنوان بهترین نمایش سال انتخاب شد. اگر ممکن است کمی از این جایزه بگویید.
بیتردید از این بابت بسیار خوشحالم. وقتی نتایج آرا را با عنوان بهترین نمایش سال ۹۱ اعلام کردند در کمال تعجب دیدم «خشکسالی و دروغ» انتخاب شده است، در حالی که «خشکسالی و دروغ» در سال ۹۰ اجرا شده بود. پس از آنکه جایزه را دریافت کردم در سخنانم گفتم من این نمایش را در سال ۹۰ اجرا کردم نه ۹۱، اما دلیل نمیشود جایزه را پس بدهم، زیرا برای من جایزه ارزشمندی است. فرض را بر این میگذارم همانطور که قراربود سال ۹۱ در شیراز اجرا کنیم اما مجوز کار را لغو کردند این جایزه برای همان اجرایی است که نداشتیم. و صرف نظر از آن، بهخاطر اینکه در جشن سالانه کانون منتقدان سه سال وقفه ایجاد شده بود فرض دیگر را بر این میگذارم که اگر کانون منتقدان در سال ۹۰ داوری میکرد «خشکسالی و دروغ» انتخاب میشد. بنابراین با اشتیاق این جایزه را دو دستی بغل کردم و پس ندادم. مجوز اجرای این نمایش بنا به دلایل کاملا نامعلوم و نامشخصی لغو شد. دستاوردی که این جایزه برای من دارد این است که کانون منتقدان این فرصت و انگیزه را دوباره در من به وجود آورد تا یکبار دیگر پیگیر اجرای«خشکسالی و دروغ» باشم.
نگارش خشکسالی و دروغ به سال ۸۷ برمیگردد و برای اولین بار شما این نمایش را در سال ۸۸ به روی صحنه بردید. این نمایش چه ویژگیهایی دارد که موفق شد پس از گذشت پنج سال از عمر آن نظر هیات داوران کانون منتقدان را به خود جلب کند؟
البته منتقدان باید پاسخگوی پرسش شما باشند، اما آنچه برای من اهمیت دارد این است که طی این مدت «خشکسالی و دروغ» چندین بار اجرا شد و واکنش مثبت مخاطبان حکایت از آن داشت که این نمایشنامه محدود به یک دوره زمانی خاص نمیشود و مسالهای که مطرح میکند مسالهای تاریخ مصرف دار نیست.
چقدر وجود نهادهایی مثل کانون منتقدان در رشد و شکوفایی تئاتر ما موثر است؟
به نظر من وجود کانون منتقدان یا نهادهای مثل آن حداقل تاثیری که دارد این است که تماشاگرما نیاز به یک مرجع سنجش دارد تا رهنمود شود چه کاری را ببیند یا اگر با کاری ارتباط برقرار کرد دلیلش چه بود و اگر با کاری ارتباط برقرار نکرد به چه دلیل بود؟این منتقد است که باید سنجش کند و بتواند از جنبههای مختلف کار را تحلیل کند. تماشاگر به این فضا نیاز دارد و به نظر من نقد ضرورت یک جامعه دموکراتیک است. جامعه ما در مرحله گذار به دموکراسی قرار دارد و در این گذار و برای رسیدن به دموکراسی وجود چنین نهادهای مدنی ضروری است.
علاقه مندان به تئاتر عادت داشتند «محمد یعقوبی» را با متنهای خودش روی صحنه ببینند روندی که در این سالها کمی دچار تغییر شده است. در این خصوص توضیح دهید؟
صرف نظر از اینکه وضعیت را برای ارائه متنی جدید به شورای ممیزی مناسب نمیدیدم، هنوز متنهایی داشتم که اجازه اجرا نداشت و با وجود چندین متن بیسرانجام انگیزه لازم وجود نداشت تا متن جدیدی ارائه بدهم. صرف نظر از این موضوع باید اذعان کنم تمایل به اجرای متنهای دیگر همیشه در من وجود داشته است کما اینکه دو سال است قصد دارم متن «اسفل السافلین» نوشته «نغمه ثمینی» را اجرا کنم، اما هنوز اجازه تصحیح متن به من داده نشده است. اولین اجرای حرفهای من «شب بخیر مادر» از «مارشا نورمن» بود. بنابراین حتی اگر فرصت اجرا به کار من داده میشد که حقیقتا داده نشد، بازهم سراغ متن دیگران میرفتم، زیرا فضاهایی وجود دارد که اگر من نمینویسم دوست دارم آنها را اجرا کنم. و در دنیای نویسنده دیگری غرق شدن و آن را ازآن خود کردن، برای من جذاب است. همان کاری که در برهان انجام دادم. در واقع شروع کار من با متن دیگران در این سالهای اخیر یک واکنش به شورای نظارت بود، اما در این مدت توانستم متنهایی را کار کنم که همیشه دلم میخواست روزی آنها را به روی صحنه ببرم.
برای نیم سال دوم چه برنامهای دارید؟
برای اینکه به خودم ثابت شود چقدر فضا مساعد است باید پروژه بازتولید آثارم را از سر بگیرم تا بفهمم آیا میتوان دوباره «خشکسالی و دروغ» را روی صحنه برد. آیا میتوانم «یک دقیقه سکوت» را اجرا کنم. زیرا به هرحال یکی از پروژههایم بازتولید نمایشنامههایی است که در گذشته اجرا کردم. بنابراین با اجرای این کارها هم بحث بازتولید آثار قدیم را پیگیری میکنم هم متوجه میشوم که چقدر مدارا و تفاهم برای اجرای نمایشنامهها وجود دارد. اگر بدانم میشود نمایشنامههایی مثل «خشکسالی و دروغ»، «یک دقیقه سکوت»، «نوشتن در تاریکی» را اجرا کرد آن وقت متنهای جدیدم را ارائه خواهم داد.
ارسال نظر