کی نفس می‌کشیم؟

علی کفاشیان، مهدی تاج، حیدر بهاروند و شهاب عزیزی‌خادم از جمله نفراتی بوده‌اند که تاکنون برای شرکت در انتخابات نام‌نویسی کردند. از دیگر اسامی می‌شود به امیر عابدینی، منصور قنبرزاده، میرشاد ماجدی و... اشاره کرد که نایب‌رئیسی یا عضویت در هیات‌رئیسه را نشانه گرفته‌اند. سوال اینجاست که شما به‌عنوان هوادار و مخاطب حرفه‌ای فوتبال از این اسامی چه حسی می‌گیرید؟ فرض کنید هرکدام از این عزیزان در انتخابات پیروز شدند و کرسی‌های مدیریتی را اشغال کردند؛ چه تحولی قرار است ایجاد شود؟ چه گلی بر سر فوتبال زده خواهد شد؟

تک‌تک کسانی که نام بردیم در این سال‌ها در همین فوتبال مسوولیت داشته‌اند و نتیجه عملکردشان را دیدیم؛ از زوج کفاشیان و تاج که سر و شکل امروزی فوتبال ایران میراث اصلی آنهاست تا عزیزی‌خادم که یک دوره کوتاه پرحاشیه در خیابان سئول داشت و کلی ماجر از دل آن به جا ماند؛ از باز شدن پای خرافات به فوتبال ایران تا لیست پاداش‌های آن‌چنانی که دوستان برای خودشان می‌نوشتند. کدام‌یک از اینها واقعا قرار است یک نقطه تحول در فوتبال کشور به‌وجود بیاورند و نوید آن را بدهند که هوایی تازه در این حوزه دمیده خواهد شد. با احترام به تمام آنها، قشنگ روشن است چهارسال دیگر حسرت امروز را خواهیم خورد؛ چه آنکه از قدیم گفته‌اند آزموده را آزمودن خطاست.

شمایل امروز فوتبال ایران، موجود بیماری است که از حرکت عاجز مانده، نشانه‌ای از رویش ندارد و امیدی هم به بهبود فوری آن نیست. وضع تیم‌های پایه خراب است، تیم ملی و کل لیگ به‌شدت پیر هستند، زمین استاندارد نداریم، میزبانی بین‌المللی نمی‌توانیم بگیریم و با ۸سال تاخیر، به خنده‌دارترین شکل ممکن تازه به فناوری وی‌ای‌آر رسیده‌ایم؛ طوری که هر هفته اسباب و وسایل را از این شهر بار می‌زنیم و به شهری دیگر می‌بریم. در تمام این سال‌ها مساله حق پخش تلویزیونی حل نشده و این اسامی، نشان داده‌اند اراده و توانی هم برای حل آن ندارند. در چنین شرایطی، انتخابات از اساس زیر سوال است. انتخاب واقعی یعنی حق و امید داشته باشی که در صورت برگزیده شدن فرد شایسته و اصلح، اصلاحات ساختاری به وجود بیاید و شرایط زیر و رو شود؛ الان اگر تاج بماند یا کفاشیان و عزیزی خادم جای او را بگیرند، چنین اتفاقی در فوتبال رخ خواهد داد؟ آقای مهدی محمدنبی همین اواخر چیزی حدود یک ماه برای درمان در کشور امارات حضور داشتند و حالا باز برای نایب‌رئیسی اسم نوشته‌اند. این چه شوق خدمتی است که تحت هیچ شرایطی از میان نمی‌رود و کمرنگ نمی‌شود؟ جدا که به خلوص شما غبطه می‌خوریم!