«دنیایاقتصاد» بررسی میکند
۱۰ ماجرای ایرانی توریستهای ماجراجو
گردشگران تورهای موتورسواری معمولا از کدام کشورها هستند و میانگین سنی آنها چقدر است؟
بهتر است به جای توریستهای موتورسوار خارجی در یک بحث کلیتر گروههای مختلف گردشگران ماجراجویانه را در نظر بگیریم. برخی از این گردشگران با موتور سفر میکنند، گروه دیگری با کمپر و کاروان که البته به واسطه کمبود امکانات، تعداد این تورها در ایران کمتر است. در کنار این دو گروه تورهایی داریم که با ماشین دو دیفرانسیل برای طبیعتگردی به کشورمان میآیند. اغلب این توریستها در رده سنی بین ۵۰ تا ۵۵ سال قرار میگیرند و مبدا سفرشان هم کشورهای اروپایی است.
چرا اروپاییها چنین سفرهایی را ترجیح میدهند؟
تنوع اقلیم و آب وهوایی ایران برای اروپاییها جذاب است. ضمن اینکه از نظر فرهنگی و تاریخی هم ایران جزو کشورهایی است که قابلیت قرار گرفتن در ردههای بالای کشورهای توریستپذیر را دارد. من هر ساله توری با عنوان «ایران، جهانی با ۵ فصل» رابرگزار میکنم. زمانی که در اردیبهشت از مرز بازرگان وارد ایران شوید برف که نشانهای از زمستان است را میتوانید در این استان ببینید. با حرکت به سمت طالش و سپس مازندران هوای بهاری را تجربه میکنید. در ادامه سفرتان به سمت کوهستانهای منطقه رفته و سپس وارد دشت میشوید و سپس به کویر میروید. در واقع در یک تور کمتر از یکماهه ۴ فصل سال در ایران قابل مشاهده است ضمن اینکه در کنار آن این امکان را دارید که تاریخ و فرهنگ را از نزدیک لمس کرده و لذت سفر برایتان دو چندان شود.
این تورها معمولا در ایران در کدام مسیرها اجرا و چرا این مسیرها انتخاب میشوند؟
اروپاییها معمولا از آذربایجان وارد ایران میشوند و بسته به اینکه چه مقاصدی مدنظرشان است برنامهشان را آغاز میکنند. به عنوان مثال تورهای کویرنوردی زودتر به مرکز ایران میروند. برخی تلفیقی از مشاهده شهرها و آثار باستانی و فرهنگی به علاوه طبیعت را مدنظر دارند. تورهای ماشینسواری دو دیفرانسیل زیادی هم داریم که ابتدا وارد اردبیل و تبریز شده و در ادامه به شهرهای قزوین، قم، کاشان و یزد میروند. در این مسیر آنها کویر مرنجاب در حوالی کاشان و ریگجن در حوالی انارک را هم میبینند. کویر لوت دیگر برنامه این توریستهاست که ابتدا از دیگرستم وارد شده و از بم خارج میشوند. همچنین بازدید از جاذبههای اطراف شیراز و جنگلهای زاگرس مورد پسند این توریستهاست که در آن میتوانند تنوع اقلیمی که کمتر در اروپا وجود دارد را تجربه کنند.
یکی از چالشهایی که معمولا توریستهای خارجی دارند به نگهداری پول برمیگردد شما هم چنین مشکلی دارید؟
بسیار زیاد. فرض کنید یک توریست خارجی هستید که از مرز بازرگان با موتور، ماشین یا کمپر وارد شدهاید. بعد از اینکه تشریفات گمرکی انجام شد نیاز دارید ارز همراه خود را به پول ایران تبدیل کنید. متاسفانه در مبادی ورودی کشور صرافیهای قابل قبولی نداریم. علاوه بر آن چالش بعدی ما به تفاوت ریال و تومان برمیگردد که نیازمند توضیح فراوان به توریست است. شکل اسکناسها چالش سوم است. روی یکی نوشته شده ۵۰۰هزار ریال، روی دیگری نوشته ۵۰. ما باید به گردشگر بارها توضیح دهیم که ۵۰۰هزار ریال معادل ۵۰هزار تومان است. پول نقد مشکل دیگرش در خرید کردن است. تصور کنید با ۹ گردشگر دیگر وارد یک سوپرمارکت میشوید. اولی یک نوشابه برمیدارد و بقیه هم هر کدام یک کالای کوچک میخرند. صاحب مغازه پول ندارد بقیه پولشان را بدهد چون در ایران اغلب با کارت خریدها انجام میشود. بنابراین حتی اگر باقی پول نفر اول و دوم را هم بدهد برای نفر سوم دچار مشکل میشود.
یکی از ملزومات چنین سفرهایی سوخت است، آیا در این بخش هم چالشی وجود دارد؟
در پمپ بنزین وقتی توریست بنزین میزند چطور پولش را بپردازد؟ ۹۰درصد این توریستها از سوخت دیزل استفاده میکنند این در حالی است که در ایران هیچ خودرویی بدون کارت سوخت نمیتواند گازوئیل بزند. شاید برای ماشین سواری اگر کارت نداشته باشید با کارت جایگاهدار بتوانید این کار را بکنید اما درباره سوخت دیزل چنین چیزی امکانپذیر نیست. در تبریز مثلا میگویند در کل تبریز یک جایگاه داریم که شاید کارت آزاد داشته باشد. برای ما به عنوان شهروندان ایران که فارسی زبان هم هستیم رفتن از یک جایگاه به یک جایگاه دیگر راحت است اما توریست خارجی به راحتی نمیتواند از پس این مشکل بربیاید. از همین رو پیشنهاد ما این است که سازمان پخش فرآوردههای نفتی که مسوولیت مدیریت این موضوع را به عهده دارد در مبادی ورودی مثل بازرگان مشخصات وسیله نقلیه توریست را بگیرد و با قیمتی که منجر به قاچاق هم نشود آن را عرضه کند.
آیا برای تهیه سیمکارت به عنوان یکی دیگر از نیازهای توریستهای خارجی هم مشکلی وجود دارد؟
یکی از چیزهایی که توریستها با ورودشان به ایران میخواهند تهیه کنند سیمکارت است. متاسفانه کل مراحل نصب به زبان فارسی است، پیامکی هم که برای فرد میرود باز به زبان فارسی است، بنابراین توریست متوجه نمیشود چه پیامهایی برایش آمده مگر اینکه یک همراه فارسی زبان داشته باشد که مراحل را برایش ترجمه کند.
اگر بخواهید سایر مشکلاتی که در این تورها با آن مواجه هستید را اولویتگذاری کنید کدام موارد را شامل میشود؟
برای تورهایی که با هماهنگی یک آژانس وارد ایران میشوند آژانس موظف است کد رهگیری بگیرد و بر این اساس اطلاعات گردشگر و تور اعم از مسیر، ملیت، تعداد و... را به پلیس اعلام کند. بر اساس این کد هر جا و هر زمان در سطح کشور نیروی انتظامی درخواست کند کد را ارائه میدهد و با آن اطلاعات سفر و گردشگران چک میشود. متاسفانه غیر از شهرهای بزرگ یعنی در تهران، شیراز، اصفهان و تبریز در بقیه موارد برخی پرسنل با این کد و کارکرد آن آشنا نیستند. همین موضوع باعث میشود یک تور که طول کاروان آن ۵ کیلومتر است را متوقف کنیم تا به شکل دستی این کار انجام شود.
مشکل بعدی به اطلاعرسانی جادهای برمیگردد. اغلب تابلوها و علائم اطلاعرسانی که درجاده داریم به زبان فارسی است. در شهرها که وارد میشویم در برخی موارد توریست متوجه نمیشود اسم شهری که وارد آن شده چیست. ایمنی جادهها و راهها هم بسیار مهم است. گاهی در حوالی یک شهر و در نزدیکی جاده یک روستا سرعتگیرهای غیراستانداردی توسط اهالی زده میشود. فرض کنید موتورسیکلتی با سرعت ۱۰۰ کیلومتر حرکت میکند. راننده این موتورسیکلت از کشوری آمده که فرضش این است اگر سرعتگیر باشد حتما تابلویی برای آن میگذارند و به یکباره با چنین مانعی مواجه میشوند.
آیا خدمات هتلداری برای توریستهای خارجی از زمان کرونا تغییر کرده است؟
متاسفانه در دو سال کرونا بسیاری از نیروهای حرفهای که در امر هتلداری و اقامتگاهها بودند از این شغل خارج شده و جای آنها را نیروهای غیرتخصصی گرفتهاند. ما با پذیرش هتلی مواجه شدهایم که قادر نیست اطلاعات به توریست بدهد و زبان انگلیسی نمیداند. کلید اتاقی که به توریست میدهد به زبان فارسی است و حتی شماره اتاق هم فارسی گذاشتهاند. در یک تور ۱۰ روزه که در ۶ شهر اقامت داشتیم در سه هتل، توریست با ورود به اتاق با این منظره مواجه شد که فرد دیگری در آن حضور داشت. پذیرش حتی نمیدانست در هتلش چند اتاق خالی وجود دارد در حالی که یک ماه قبل رزرو را کرده بودیم. این امر نشان میدهد کسی که در پذیرش کار میکند از این شغل هیچ اطلاعی ندارد. در رستورانها منوی غذاها در ۹۰درصد موارد فارسی است و نیروی حرفهای برای پذیرایی از توریست نداریم. تورلیدرهای ایران تعدادشان بسیار زیاد است ولی تورلیدرهای حرفهای که به تور سرویس دهد تعدادشان بسیار محدود است. متولیان گردشگری در کشور باید در نظر بگیرند که توریسم تنها با فروش بلیت هواپیما و ویزا شکل نمیگیرد بلکه گردشگری امری فرهنگی است که از یک صاحب سوپرمارکت، تا پمپ بنزینی و مشاغل دیگر باید با آن آشنا باشند. ما در کشورمان نیاز به زیرساخت و آموزشهای زیاد داریم تا گردشگر راضی از ایران به کشورش بازگردد.
در ایران بارها از گردشگری به جای نفت صحبت شده است. به نظر شما آیا این ظرفیت وجود دارد؟
ایران پتانسیل زیادی برای جذب توریست دارد و اگر ما روی این صنعت سرمایهگذاری کنیم قادر خواهیم بود درآمدی بیش از نفت داشته باشیم مضاف بر اینکه جذب توریست قابل تحریم نیست و هیچ دولتی نمیتواند شهروندان سایر کشورها را مجبور کند به ایران سفر نکنند. با این حال چنین امری اتفاق نمیافتد مگر برای تمام ارگانهایی که به نوعی با صنعت توریسم سر و کار دارند پروتکلهایی تهیه و به آنها در این زمینه آموزش داده شود. آماده کردن این پروتکلها و دستورالعملها باعث میشود از اعمال سلیقههای شخصی در برخورد با مسائل خودداری شود.