اصفهان؛ نفس کشیدن در غبار
اینها بخشی از صحبتهای منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان است. در شرایطی که گرد و غبار در مسیر شهر است و روزهای پیش رو وضعیت آلودگی هوا بدتر خواهد شد. سوال شهروندان اینجاست که چرا اصفهان یک روز خوش از نظر هوا ندارد؟ هرچند یک روز خوش از نظر آب و فرونشست هم نداشته است و هر روز سال این تنشها در سطح شهر دیده شده است. چرا زمستان با مازوت سوزی و وارونگی هوا دست به گریبانیم و چشمها جایی را نمی بیند و در پاییز نیز سردی هوا جلو رفتن آلودگی را می گیرد و حالا در بهار و تابستان هم با بحران گرد وغبار مواجه شده ایم؟
شیشه فروش اذر سال ۱۴۰۲ نیز مصاحبهای مشابه انجام داده و به شرح بحرانهای محیط زیستی پرداخته بود:
وی موقعیت بیابانزایی را یکی از مخاطرات زیستمحیطی در استان اصفهان دانست و گفت: «در استان اصفهان ۱۴ کانون فرسایش بادی شناسایی شده که این کانونهای بحرانی فرسایش بادی یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار وسعت دارد و سالانه بیشاز ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت به مناطق مختلف وارد میکند. تاکنون برای مقابله با بیابانزایی مطالعاتی در یک میلیون و ۱۰۸ هزار هکتار از اراضی بیابانی به منظور تعیین کانونهای بحران فرسایش بادی در استان اجرایی و نیز یک بازنگری درباره این کانونها انجام شده است.اقلیم خشک و نیمهخشک و شرایط کم بارش جزو مناطق کویری و بیابانی است که عرصههای بیابانی اصفهان بیشتر شهرستانهای آران و بیدگل، اردستان، اصفهان، برخوار، خوروبیابانک، کاشان، گلپایگان، کوهپایه، هرند، نائین، ورزنه و جرقویه را تحتتأثیر میدهد. بیشترین تراکنشهای فرسایش بادی در مناطق شمال و شرق استان تعیین شده است.»
با این وجود یکسال گذشت و اصفهان چندان وضعیت بهتری پیدا نکرد.
در مقالهای با عنوان «فرسایش بادی و برآورد اقتصادی تأثیرات آن در مبدأ (مطالعهٔ موردی: تالاب هامون)» که خردادماه امسال دانشگاه تربیت مدرس آن را منتشر کرده، هزینهٔ اقتصادی ناشی از فرسایش باد در هامون مورد توجه قرار گرفته است. در مقدمهٔ این مقاله آمده «فرسایش خاک در میان فرایندهای مختلف تخریب زمین، بهعنوان مشکل عمدۀ محیطزیستی شناخته شده است که باعث از بین رفتن خاک سطحی و مواد مغذی، کاهش حاصلخیزی و درنتیجه کاهش عملکرد محصول میشود. ارزیابی و تهیۀ نقشۀ ریسک و برآورد ارزش اقتصادی ازدسترفتهٔ ناشی از اتلاف عناصر غذایی خاک میتواند زمینۀ لازم برای برنامهریزی منطقی برای پیشگیری و کنترل فرسایش بادی را فراهم سازد. هدف این پژوهش، برآورد اقتصادی پیامدهای فرسایش بادی در تالاب هامون است که یکی از کانونهای تولید گردوغبار در دشت سیستان محسوب میشود.»
مرکز پژوهشهای مجلس اخیراً در گزارشی اعلام کرده است در خوشبینانهترین حالت کمتر از ۳۰ درصد برنامههایی که در دورههای پنجسالهٔ برنامههای توسعه پیشبینی میشود، عملیاتی شده است و کمترین عامل تحقق این برنامهها بودجه بوده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد تالاب هامون دارای پنج کلاس خطر است که کلاس خطر کم با ۴۱.۱۵ درصد، بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است. در مبحث اقتصادی، از منظر نقشۀ ریسک تالاب، بیشترین شدت ریسک با ۵۹.۹۳ درصد در کلاس خیلی کم، ۳۲.۶۸ درصد در کلاس خیلی زیاد و ۷.۳۶ درصد نیز در سایر کلاسها واقع شده است و میزان ارزش اقتصادی ازدسترفتۀ عناصر اصلی خاک ناشی از فرسایش بادی در تالاب یادشده، معادل ۹۹۴ میلیارد ریال برآورد شده است.
این جدیدترین پژوهش منتشرشده دربارهٔ اثرات فرسایش بادی بر اقتصاد جامعهٔ محلی است، اما در سالهای گذشته بارها دربارهٔ تأثیرات منفی این امر بر اقتصاد کشور گفته شده بود. «وحید جعفریان»، مدیرکل وقت دفتر امور بیابان سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری، در آبان ۱۴۰۱ از خسارات چندهزار میلیاردی فرسایش بادی و طوفانهای ماسهای به اماکن، تأسیسات، حملونقل ریلی و اراضی کشاورزی خبر داده و گفته بود «خسارت مستقیم ناشی از فرسایش بادی و طوفانهای ماسهای بیش از سه هزار میلیارد تومان در سال به اماکن، تأسیسات، حملونقل ریلی و اراضی کشاورزی خسارت وارد میکند که البته این محاسبهٔ خسارت براساس سال ۱۳۷۹ بوده است.» او در خرداد ۱۴۰۲ نیز آمار خسارت را به دلار اعلام کرد و گفت «سالانه ۶۵۰ میلیون دلار خسارت مستقیم فرسایش بادی به بخشهای کشاورزی، صنعتی و راهها است و اگر عوامل تهدید مهاجرت و غیره را هم اضافه کنیم، رقم بسیار فراتر خواهد شد.»
محمد درویش، فعال محیط زیست، چندی پیش در گفتگو با روزنامه «پیام ما» دراینباره گفته بود:« براساس قانون هوای پاک، منابعطبیعی از سال ۹۶ باید سالانه ۳۰۰ هزار هکتار عملیات درختکاری و مقابله با بیابانزایی را انجام میداده. حالا وارد سال هفتم شدهایم و باید در شش سال گذشته یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار درخت کاشته میشد که این اتفاق نیفتاد. بهگفتهٔ او، مرکز پژوهشهای مجلس اخیراً در گزارشی اعلام کرده در خوشبینانهترین حالت کمتر از ۳۰ درصد برنامههایی که در دورههای پنجسالهٔ برنامههای توسعه پیشبینی میشود، عملیاتی شده است و کمترین عامل تحقق این برنامهها بودجه بوده است. «آیا در سازمان منابعطبیعی آسیبشناسی شده که چرا این آمارها محقق نشده است؟ براساس قانون هوای پاک، منابعطبیعی از سال ۹۶ باید سالانه ۳۰۰ هزار هکتار عملیات درختکاری و مقابله با بیابانزایی را انجام میداد. حالا وارد سال هفتم شدهایم و باید در شش سال گذشته یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار درخت کاشته میشد. نمیتوان گفت چون تحریم بودیم یا بودجه نبود. در حال حاضر پولهای گزافی در کشور خرج این طرحهای مختلف میشود. در یک نمونه بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان خرج انتقال آب از دریای عمان به مشهد شده است. بنابراین، مسئله بودجه نیست. وقتی طرحی تصویب میشود و به تصویب شورای نگهبان میرسد، یعنی بودجه برایش تعریف شده است. چنان تخلفی کردهاند که سه معاون وزیر سه سال انفصال خدمت گرفتهاند. »