نادیدهگرفتن اثرات زیستمحیطی در سدسازی اکوسیستمهای آبی ایران را دگرگون کردهاست
سدسازی؛ توسعه یا نابودی منابع؟

یکی از مهمترین دلایلی که سدسازی در ایران از گذشته تاکنون مورد استقبال قرارگرفته، امکان ذخیرهسازی آب در فصول بارانی و استفاده از آن در فصول خشک است. با احداث سد، کشاورزان قادر به استفاده از آب تنظیمشده برای آبیاری محصولات آببر میشوند که این موضوع موجب افزایش بازدهی کشاورزی و رشد ارزش تولیدات میشود.
بهعلاوه، سدها بهعنوان ابزاری برای کنترل سیلاب و جلوگیری از خسارات ناشی از آن، نقش مهمی در حفظ زیرساختهای شهری و روستایی ایفا میکنند. تولید انرژی هیدروالکتریک نیز یکی دیگر از مزایای سدسازی است؛ انرژی تولیدی از سدها پاک و تجدیدپذیر بوده و در کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی موثر است. تحقیقات منتشرشده توسط دانشگاههای معتبر ایران نشان میدهد؛ در شهرستانهایی که سد احداث شدهاست، افزایش قابلتوجهی در سطح زیرکشت محصولات آبی و ارزش تولیدات کشاورزی دیده میشود. بهعلاوه، این پروژهها به ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در مناطق محلی کمک کردهاند.
چالشهای سدسازی
بهرغم فواید فوق، سدسازی در ایران با چالشهای متعددی نیز مواجه است. یکی از اصلیترین مشکلات، کاهش جریان آب در مناطق پاییندست است. به دلیل نگهداری آب در مخازن سد، رودخانهها در مناطق پاییندست دچار کاهش جریان شده و این موضوع منجر به کاهش آبهای جاری، افت سطح آبهای زیرزمینی و تغییر الگوی هیدرولوژیکی میشود، در نتیجه کشاورزان در این مناطق شاهد کاهش بهرهوری و تغییر در الگوی کشت محصولات هستند.
یکی از معایب سدسازی، افزایش تبخیر آب در مناطق خشک است؛ زیرا آب ذخیرهشده در مخازن به دلیل تابش شدید آفتاب تبخیر بیشتری دارد که منجر به ازدسترفتن آب تجدیدپذیر میشود، همچنین سدها جریان طبیعی رودخانهها را تغییرداده و مانع عبور موجودات زنده مانند ماهیان میشوند که این امر باعث کاهش تنوعزیستی و اختلال در چرخههای طبیعی اکوسیستمهای آبی میشود. از سوی دیگر، احداث سدها در برخی مناطق موجب جابهجایی جمعیتها و ایجاد مشکلات اجتماعی از جمله ازدسترفتن سرزمینهای کشاورزی و سکونتگاههای روستایی شدهاست. افزون بر این، افزایش دسترسی به آب در مناطق محل احداث سد، کشاورزان را به کشت محصولات آببر تشویق میکند؛ امری که در شرایط کمآبی میتواند به مصرف بیرویه آب و تشدید بحران کمآبی منجر شود. سد گتوند علیا، واقع بر رودخانه کارون در استان خوزستان، نمونهای بارز از پروژههای سدسازی در ایران است که به پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی گستردهای منجر شدهاست. احداث این سد، علاوهبر جابهجایی اجباری سکونتگاههای محلی، به تغییرات عمده در اکوسیستمهای آبی منطقه نیز انجامیده است. مطالعات نشاندادهاند که این پروژه تاثیرات منفی قابلتوجهی بر محیطزیست و جوامع محلی داشتهاست.
تجربیات بینالمللی
در بسیاری از کشورها، سدسازی بهعنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی و عاملی با پیامدهای زیستمحیطی منفی مورد بررسی قرارگرفتهاست.
در هند، پروژههای بزرگی مانند سدهای نیلگون در جنوب این کشور، ضمن تامین آب و انرژی، به تغییر الگوی جریان رودخانهها و کاهش تنوعزیستی منجر شدهاند. چین با سد عظیم سهگو، تامین آب و تولید انرژی را افزایش داده اما با جابهجاییمیلیونها نفر و تغییر اکوسیستم یانگتسه مواجه شدهاست. در آفریقا، سدسازی برای کنترل سیلاب و تامین آب کشاورزی انجامشده، اما مدیریت نادرست منابع آب چالشهایی را بههمراه داشتهاست. در آمریکا و اروپا، تجربه سدسازی به اصلاح قوانین و اجرای ارزیابیهای زیستمحیطی منجر شده تا پیامدهای ناخواسته کاهش یابد. این تجربیات نشان میدهد؛ در کنار توسعه، مدیریت پایدار منابع آب ضروری است.
مقایسه وضعیت ایران
اگرچه ایران با چالشهای اقلیمی و کمآبی دستوپنجه نرم میکند و نیاز مبرمی به منابع آبی دارد، اما در روند سدسازی تجربیات کشورهای دیگر نشان میدهد؛ بدون ارزیابی جامع و برنامهریزی دقیق، پروژههای سدسازی میتوانند پیامدهای منفی جدی بههمراه داشته باشند. در ایران، با وجود اینکه سدهایی برای تامین آب و انرژی احداث شدهاند، برخی از این پروژهها به دلیل عدمتوجه به اثرات زیستمحیطی و اجتماعی، موجب کاهش آبهای پاییندست و تغییرات ناخواسته در اکوسیستمهای آبی شدهاند. برخلاف کشورهای توسعهیافته که پس از ساخت سدهای بزرگ اقدام به تدوین قوانین دقیق و نظارت مداوم میکنند، در ایران هنوز نیاز به تدوین چارچوبهای قانونی جامع برای ارزیابی قبل و بعد از احداث سدها احساس میشود. یکی از تفاوتهای اصلی در تجربههای بینالمللی با ایران، توجه بیشتر به بازنگری و بهبود عملکرد سدهای قدیمی است. کشورهای اروپایی و آمریکا، پس از گذشت چند دههاز احداث سدها، اقدام به اجرای پروژههای بهبود عملکرد و کاهش اثرات منفی زیستمحیطی سدها کردهاند؛ درحالیکه در ایران همچنان ساخت سدهای جدید بدون درنظرگرفتن تمامی پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی ادامه دارد.
با توجه به تجربیات داخلی و بینالمللی، چالشها و راهکارهای مهمی برای سدسازی در ایران مطرح است. یکی از مهمترین درسهایی که از کشورهای توسعهیافته گرفته میشود، الزام به اجرای ارزیابیهای جامع زیستمحیطی و اجتماعی پیش از شروع هر پروژه سدسازی است تا از بروز مشکلات ناخواسته جلوگیری شود. بهبود مدیریت منابع آب نیز از طریق استفاده از فناوریهای نوین مانند هوشمصنوعی و سیستمهای هوشمند میتواند کارآیی سدها را افزایش داده و هدررفت آب را کاهش دهد، موضوعی که تجربههای موفق در کشورهای پیشرفته آن را تایید میکنند. از سوی دیگر، به دلیل تاثیر متفاوت سدها بر مناطق بالا و پاییندست، لازم است سیاستگذاران از مناطق پاییندست حمایتهای مالی و اقتصادی ویژهای ارائه دهند تا کاهش آب ورودی و پیامدهای منفی آن جبران شود، همچنین تشویق کشاورزان به استفاده از روشهای آبیاری کارآمد و انتخاب محصولات متناسب با شرایط اقلیمی میتواند از مصرف بیرویه آب جلوگیری کرده و بحران کمآبی را کاهش دهد.
بازنگری و بهبود عملکرد سدهای موجود که تجربههای بینالمللی نشاندادهاند میتواند هم بهرهوری سدها را افزایش دهد و هم اثرات منفی زیستمحیطی را کاهش دهد، از دیگر نکات مهمی است که ایران باید در دستور کار خود قرار دهد. سرمایهگذاریهای سنگین در حوزه سدسازی در ایران، با وجود تامین آب، کنترل سیلاب و تولید انرژی هیدروالکتریک، پیامدهای قابلتوجهی از نظر اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بههمراه داشتهاست. در شهرستانهای محل احداث سد، افزایش بازده کشاورزی و ارزش تولیدات بهوضوح مشهود است، اما در مناطق پاییندست به دلیل کاهش جریان آب و تغییر در الگوی آبرسانی، شاهد کاهش بهرهوری و بروز مشکلات زیستمحیطی هستیم. تجربیات بینالمللی، بهویژه از هند، چین، آفریقا و کشورهای توسعهیافتهای مانند آمریکا و اروپا، نشان میدهد؛ در کنار منافع سدها، پیامدهای منفی آن نیز باید بهدقت ارزیابی و مدیریت شود.