پایان بازارهای هنری؟

 «سی‌ان‌ان» به تازگی از ساخت اسکنری خبر داده و گفته پیشرفت‌های رخ‌داده در ساخت اسکنرهای لیزری، نحوه نگهداری نقاشی‌ها توسط موزه‌ها را با نقشه‌برداری از بافت‌ها، رنگ‌ها و ابعاد سطوح با جزئیات دقیق تغییر داده است.

بر همین اساس تمام جزئیات آثار داخل موزه‌ها، به صورت سه‌بعدی اسکن می‌شوند و طی همین اتفاق است که شما با یک اثر طبیعی مواجه می‌شوید، تا جایی که حتی رد ظریف رنگ‌ها و حتی ضربات قلم‌مو را مشاهده خواهید کرد؛ گویی با یک اثر واقعی مواجه هستید. بر اساس این پروژه، مجموعه‌ای با نسخه‌های محدود تولید شده و به عنوان برداشتی جدید از لیتوگرافی پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. مجموعه مذکور به گونه‌ای طراحی شده که آثار اسکن‌شده عملا از شاهکارهای اصلی قابل‌تشخیص نیستند و حتی افراد متخصص در این زمینه دچار اشتباه می‌شوند.

پایان بازار هنر؟

متفکران مکتب فرانکفورت معتقد بودند که «کار یک هنرمند وقتی اصیل و بدیع باشد، اثری هنری محسوب می‌شود اما وقتی به شکل انبوه از آن تولید شد بازتولیدی از آن اثر هنری است که دیگر ارزش اولیه خود را ندارد». اما با تکنولوژی‌های جدید و رشد سریع هوش مصنوعی، آیا مفهوم ارزش هنری یک اثر دچار دگرگونی می‌شود؟ هنوز برای فکر کردن در این باره کمی زود است اما هرچه باشد، بازار هنرهای تجسمی احتمالا با تحولات اساسی روبه‌رو خواهد شد. یکی از موضوعات مورد توجه در این زمینه تجاری‌سازی آثار هنری برای عموم مردم است؛ به این معنی که موزه‌ها و گالری‌ها به واسطه این ابزار می‌توانند به چاپ پوسترها و کارت‌پستال‌های بسیار باکیفیت بپردازند. مطمئنا افراد بسیاری در سراسر دنیا خواهان داشتن آثار هنری بدیع و مطرح هستند، اما مبالغ بالای آثار این امکان را از آنها سلب کرده است. وجود آثار سه‌بعدی غیر‌اصلی اتفاق خوبی برای این دسته از مخاطبان محسوب می‌شود.  به عنوان مثال، موزه «اورسی» واقع در شهر پاریس، به‌تازگی اقدام به چاپ و فروش نسخه‌های چاپ‌شده

«لیتو مسترز» از آثار ون‌گوگ کرده که با استقبال خریداران مواجه شده است. کنستانس د مارلیو (رئیس توسعه اقتصادی موزه اورسی) به «سی‌ان‌ان» گفته است: ما می‌خواهیم به بازدیدکنندگان این امکان را بدهیم که به عنوان بخشی از تجربه‌شان در بازدید از موزه، آثاری را با خود به خانه ببرند. این اتفاق در رابطه با فرهنگ‌سازی مخاطبان نیز موردی مثبت تلقی می‌شود. اینکه مخاطبان هر موزه با خرید اثر مکان مربوطه را ترک کنند در نوع خود اتفاقی مثبت در جهت فرهنگ‌سازی برای مواجهه با آثار هنری است. بنابراین بعید نیست که در آینده نزدیک حراج‌های بزرگ هنری با چالش‌های جدی مواجه شوند و بازارهای هنری با ارائه آثار کپی که هیچ تفاوت آشکاری با اصل آثار هنری ندارند، ساختار و بافتار تازه‌ای پیدا کنند. به نظر می‌رسد تکنولوژی‌های نو، هر روز معیشت هنرمندان و فعالان صنایع خلاقه را بیشتر در تنگنا قرار می‌دهند و بعید نیست که پایان دوران بازارهای هنری دست‌کم به شیوه کنونی آنها نزدیک باشد.

2 copy