۱) باید بین فلسفه بانکداری و عملیات بانکداری تفکیک قائل شد. فلسفه بانکداری، واسطه‌گری میان سپرده‌گذار و وام‌گیرنده یا سرمایه‌گذار است. اما بانک در جریان انجام این وظیفه، عملیاتی انجام می‌دهد که یکی از مهم‌ترین محورهای آن، خلق پول است که بانک جهت انجام آن لزوما و بدواً نیازی به جذب سپرده ندارد.

۲) خلق پول، ریشه در تسهیلات‌دادن و سپس ایجاد سپرده از محل آن یا سپرده ‌گرفتن و سپس تسهیلات ‌دادن از محل آن ندارد. خلق پول، نتیجه وقفه زمانی مانا و پایدار میان اخذ تسهیلات و خرج کردن آن یا وقفه زمانی مانا و پایدار میان سپرده‌گذاری و برداشت آن است. اگر هم در این وقفه‌ زمانی نوسانی بروز کند بانک‌ها از طریق وام‌های بین‌بانکی و همچنین اضافه‌برداشت از بانک مرکزی، آن را مدیریت کرده و پوشش می‌دهند. دلیل اینکه دولت‌ها این همه نسبت به «هراس‌ بانکی» و عبارت مشهور «بیرون کشیدن سپرده‌ها از بانک‌ها» حساس هستند و در مواجهه با ناترازی‌ها و کژمنشی‌های بانکی سخاوتمندانه عمل می‌کنند، نگرانی از به هم خوردن همین مانایی و پایداری وقفه‌ زمانی مورد اشاره است.

۳) هر عاملی که باعث افزایش این وقفه‌ زمانی و همچنین مانایی و پایداری آن شود می‌تواند سبب افزایش قدرت خلق پول از سوی بانک‌ها و به‌خصوص کلیت نظام بانکی شود. مثلا کم‌رنگ شدن نگهداری پول نقد نزد اشخاص و همچنین کم‌رنگ شدن انجام معاملات با پول نقد سبب شده این وقفه‌ زمانی و به‌خصوص مانایی و پایداری آن تقویت شود و بانک‌ها با اطمینان بیشتری دست به خلق پول بزنند. البته این موضوع می‌تواند برعکس هم باشد اما به نظر می‌رسد برآیند آن به نفع تقویت این وقفه‌ و مانایی و پایداری آن بوده است.

۴) بعضا گفته می‌شود خلق پول توسط بانک‌ها از «هیچ» صورت می‌گیرد. من خلق پول را از هیچ نمی‌دانم اما قبول آن هم چیزی را عوض نمی‌کند. باید توجه داشت پولی که به این صورت خلق می‌شود دارای پشتوانه واقعی است - مقابل بدهی‌هایی که خلق می‌شود (سپرده‌ها) مطالبات واقعی وجود دارد (تسهیلات) - و شبیه پول پرقدرت نیست که بدون پشتوانه چاپ می‌شود.

۵) به نظر می‌رسد تا پیش از دهه ۱۹۸۰ بانک‌ها عموما و عمدتا از مسیر سپرده‌گیری - وام‌دهی، خلق پول می‌کردند و مسیر وام‌دهی - سپرده‌گیری یا وام‌دهی - ایجاد سپرده، کم‌رنگ بود. اما از زمانی که آلن گرینسپن ریاست بانک مرکزی آمریکا را عهده‌دار شد و دست به مقررات‌زدایی گسترده‌ای زد و ایده‌های او در بقیه کشورها نیز پیروی شد، مسیر وام‌دهی - سپرده‌گذاری هم برای خلق پول گسترش یافت، به‌خصوص که مقررات‌زدایی‌ها اشتهای قبول ریسک را در نظام بانکی به‌شدت بالا برد و همه این‌ها پیامدهای خود را در بحران مالی ۲۰۰۸ نشان داد.

۶) بحث سپرده‌گیری - وام‌دهی در مقابل وام‌دهی - سپرده‌گیری، مشابه بحث «مالیات‌گیری - خرج کردن» در مقابل «خرج کردن از محل انتشار اوراق - مالیات‌گیری» است. در روش سنتی، دولت‌ها ابتدا مالیات می‌گیرند و آن را خرج می‌کنند اما در روش‌های امروزی برای تامین مالی بودجه، دولت‌ها ابتدا قرض می‌کنند و منابع حاصله را خرج می‌کنند تا بعدا از طریق مالیات‌گیری آن را بازپرداخت کنند. در واقع انتشار اوراق روی هوا اتفاق نمی‌افتد بلکه به هوای مالیات آتی صورت می‌گیرد. به همین ترتیب در بانک هم، بانک لزوما منتظر نمی‌ماند سپرده‌ای بیاید تا تسهیلات بدهد، بلکه می‌تواند تسهیلات داده و دنبال جذب سپرده‌اش برود؛ وگرنه اگر بدون تجهیز یا ایجاد سپرده، تسهیلات بدهد نوعی کلاهبرداری و چاپ غیرقانونی پول است که طبعا بحث دیگری است.