درجه تمرکز در ایران بهگونهای دستکاری شده است که خواستههای توسعه محلی و منطقهای مردم را نمیتوان برآورده کرد. این معضل سبب شده است استانداران بیش از اندازه وابسته به پایتخت باشند تا وابسته به انگیزههای استانی؛ در نتیجه در دورههای اخیر استانداران در توسعه استانی نقش محدودی داشتهاند.
افزایش قیمت حاملهای انرژی، بهویژه بنزین در ایران همواره یکی از مباحث اقتصادی و اجتماعی مهم بوده که دیدگاههای متفاوتی را به خود جلب کرده است. موافقان این سیاست بر این باورند که قیمت بنزین در ایران تفاوت قابلتوجهی با قیمت جهانی دارد و یارانههای گسترده انرژی موجب اتلاف منابع و مصرف بیرویه شده است.
طی دو دهه گذشته در کنار گسترش زنجیرههای جهانی ارزش (GVCs)، یک سیاست زیستمحیطی بینالمللی به نام پروتکل کیوتو به اجرا درآمد. در همین سالها که جهان وارد فاز متفاوتی از تعاملات بینالمللی میشد، ما مسیر دیگری را انتخاب کردیم که به خلق یک اثر تراژیک منتهی شده است. این نوشتار در سهپرده به آن تراژدی نگاهی خواهد داشت.
داستان مشهوری هست که جان راکفلر سال۱۹۲۸، یعنی یک سال پیش از اتفاقات بورس نیویورک که منجر به رکود بزرگ شد، کفشهایش را در والاستریت به دست پسرکی برق میانداخته است و پسر بدون اینکه راکفلر را بشناسد به او درباره سهمهای ارزنده توصیه میکرده است. راکفلر هم به شیوه خود توصیههای پسرک را عملی کرد و گفت وقتی یک پسرک کفاش، توصیه بورسی میکند باید از بورس خارج شد و او با همین تصمیم، ثروتش را از توفان ۱۹۲۹ نجات داد. شاید تصور شود نوعی خودپسندی طبقاتی در پس ذهن راکفلر بوده است؛ اما منطق وی کاملا ریشه اقتصادی داشت.
چند هفته پیش، یکی از چهرههای جنجالی توییتر فارسی که برای توجیه برنامههای ذهنی خودش از هر ابزاری استفاده میکند، تصویر سوالی را که از یک مدل هوش مصنوعی در خصوص یارانهها در کشور پرسیده بود منتشر کرد. با توجه به شکل پرسیدن سوال، آن مدل پاسخی به او داده بود که با نظر خودش همراه بود. او نیز سرخوش از چنین تاییدی، آن را نشانهای از تایید نظریات نادرست خود میدانست.
مقدمه: در سرمقاله چهارشنبه ۲۱شهریور «دنیایاقتصاد» مقاله ارزندهای از استاد دکتر علینقی مشایخی تحت عنوان «بهرهوری و رشد اقتصادی پایدار» چاپ شده بود که از جهات مختلف، مخصوصا دیدگاه سیستمی ایشان به موضوع و ارتباطی که رشد اقتصادی و بهرهوری بهطور مستقیم و غیرمستقیم با دیگر متغیرهای سیستم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور دارد، آموزنده بود. البته در ادبیات رشد اقتصادی، بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) یک متغیر اقتصاد کلان است که از طریق تابع تولید اقتصاد برآورد میشود و تاثیر متغیرهایی غیر از نهادههای اصلی کار و سرمایه یا به عبارت دیگر تاثیر تغییرات سازماندهی و فناوری تولید در رشد اقتصادی را نشان میدهد.
در ۳۱ ژانویه۱۹۹۰ رستوران زنجیرهای مکدونالد اولین شعبه خود را در مسکو افتتاح کرد. تصویر طاق طلایی در میدان پوشکین و مشتریان صفکشیده در برابر شعبه این رستوران آمریکایی، تصویری استثنایی از سرمایه اجتماعی ویرانشده کمونیسم در پایان دهه۱۹۹۰ نبود. همانطور که ادوارد شواردنادزه در سال۱۹۸۴ به میخائیل گورباچف گفته بود، بهنظر میرسید که «همه چیز پوسیده است و باید تعویض شود.» مساله، فقط اقتصاد نبود، اقتصاد تنها جنبههای مادی بحران را به نمایش میگذاشت.
فقر میکشد! فقر به هیچچیز و هیچکس رحم نمیکند و تنها ارمغانش برای انسان، نابودی تمامعیار اوست. فقر همان پدیده زشت و درندهخویی است که ابتدا ذهنها را نابود میسازد و سرانجام جانها را میستاند. فقر به مثابه یک قاتل سریالی، همواره در طول تاریخ بشر، مسبب دردها و رنجهای بسیاری بودهاست؛ درست همانند حادثه تلخی که روز گذشته در طبس رخ داد.
آخرین گزارش نرخ سالانه تورم در ایالاتمتحده که مقایسه روند قیمتها در ۱۲ماه گذشته است به تحلیلگران روند قیمتهای جهانی نوید فرارسیدن ثبات قیمتها را در کشورهای توسعهیافته داد. این بار اهمیت اقتصادی گزارش بیش از پیش بود. بانک فدرالرزرو آمریکا، نهاد بانک مرکزی، منتظر آخرین گزارشهای تورم و اشتغال بود تا درباره میزان کاهش نرخ بهره بین بانکی تصمیم بگیرد؛ تصمیمی که با توجه به نرخ تورم سالانه ۰.۲درصدی به ۰.۵ درصد کاهش در نرخ بهره منجر شد.
با اینکه از سال ۱۳۹۷ تاکنون، چند بار وزیر اقتصاد، رئیس کل بانکمرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه تغییر کرده، چرا نرخ تامین ارز اقلام اساسی و دارو به صورت کامل تثبیت شده (از ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۱ در سطح ۴۲۰۰تومان و از آن به بعد در سطح ۲۸هزار و ۵۰۰تومان) و نرخ بازار نیما (محل تامین ارز مواد اولیه و تجهیزات تولیدی) نیز از الگوی تثبیت خزنده (تغییر نرخ با شیب ملایم) تبعیت کرده است؟
۱- رئیسجمهور محترم همواره در زمان رقابت در انتخابات و پس از آن ضمن تاکید بر در دستور کار قرارگرفتن برنامه هفتم توسعه و سند چشمانداز اعلام کردند که فعالیت خود و دولت چهاردهم را بر همین مبانی قرار خواهند داد. این سخن احترام و تاکید قابل قبولی برای پذیرش اصالت و احترام به سند چشمانداز و راهبردهای اصلی توسعه کشور، برنامهها و اسناد میانمدت آن از یکسو و از سوی دیگر عدم مبالغه و پرهیز ازنمایشهای تبلیغاتی و عامیانه بوده است.
تکرار همیشه ملالآور نیست. وقتی در مورد مهمترین مسائل کشور صحبت میکنیم که سالهاست اصلاح آنها به تعویق افتاده، هرچه بیشتر تکرار کنیم و زوایای پیدا و پنهان مسائل را باز کنیم، امید به حل آنها بیشتر میشود.
قریب به ۵دهه است که تورم در اقتصاد ایران مزمن شده است. تورم مزمن را به راحتی نمیتوان از بین برد؛ چراکه بخش مهمی از فرآیند علاج تورم مزمن مستلزم رفع مشکلات ساختاری است. کشوری که با کسری ساختاری در بودجه مواجه است و بانکهای آن دچار ناترازیهای غیر قابل پیشبینی در جریان ورود و خروج نقدینگی و ناترازی ترازنامهای هستند، نمیتواند صرفا با اتکا به سیاستهای انقباضی پولی یا تثبیت نرخ ارز با تورم مقابله کند. از طرف دیگر، کشوری که بهدلیل تحریمها و استیلای انحصارات دولتی و شبه دولتی در صنعت، محکوم به درونگرایی است و به حکم ضرورت و اضطرار ناچار است بهطور مطلق از بنگاههای تولیدی ناکارآمد حمایت کند، نه در درمان تورم توفیق بهدست میآورد و نه از رشد اقتصادی طرفی میبندد. لذا در شرایط اضطرار ناشی از جنگ و محاصره خودخواسته اقتصادی، حمایت اجباری از بنگاههای ناکارآمد انحصارطلب، گرچه به حفظ وضعیت موجود تا حدی کمک میکند، اما قطعا در بلندمدت مانع جدی برای رشد اقتصادی است و زوال پایدار تورم را ناممکن میکند.
یکی از مباحث مهم بانکی بحث مربوط به ایجاد نهادهای موردنیاز در ساماندهی، اصلاح و گزیر (حل و فصل) و ضوابط حاکم بر آنها در نظام بانکی است. خوشبختانه در مورد انجام اینگونه اقدامات تجربیات فراوانی در سایر کشورها وجود دارد که بهراحتی میتواند در تهیه و تدوین قانون مورد استفاده قرار گیرد، کما اینکه در مورد قانون بانکمرکزی هم در بسیاری از مواد از چنین تجربیاتی استفاده شده است. بخش عمده مطالب ناظر بر موضوع مورد بحث در قانون بانکمرکزی در مواد ۲۸ تا ۳۴ مطرح شده است و حاوی نقاط قوت بسیار و در مواردی کاستیهایی است که باعث میشود شرایط لازم برای سرعت عمل و اقدام بهموقع بانکمرکزی بهعنوان ناظر و تنظیمگر نظام بانکی فراهم نباشد.
با گسترش روزافزون کاربرد فناوری هوش مصنوعی در زندگی بشر و شتاب پیشرفت روزافزون آن در جوامع صنعتی، نگرانیهای زیادی درباره آثار زیانبار کاربرد این فناوری بر آینده انسانها و جوامع بهوجود آمده است. بهویژه بحث تاثیرگذاری هوش مصنوعی در از بین بردن بسیاری از مشاغل و ایجاد بیکاری و آسیبهای متعاقب آن امروزه نقل محافل جوامع روشنفکری، رسانهای، جامعهشناسی و حتی اقتصادی شده است. از نیمه دوم قرن۱۸ که انقلاب صنعتی در انگلستان شروع شد و به سرعت اروپا و آمریکا را درنوردید، این نگرانی به وجود آمد که اتوماسیون ناشی از انقلاب صنعتی عده زیادی را بهویژه در بخش کشاورزی که بخش غالب اقتصادی تمام کشورها بود، دچار بیکاری و لاجرم فقر بیشتر خواهد کرد؛ البته این موضوع یعنی فقیرتر شدن فقرا بهویژه در اروپای غربی در قرن۱۹ اتفاق افتاد؛ ولی علت آن نه انقلاب صنعتی که در مجموع ثروت ملل را افزایش داد، بلکه خشونت عریان نظام سرمایهداری و اختلاف طبقاتی حاصل از ثروتمند شدن بورژوازی شهرنشین و فروپاشی نظام فئودالی بود.