واشنگتن در انتظار پایان پوتین

دو سال و نیم پس از حمله روسیه به اوکراین، استراتژی ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ یکسان است: هزینه هایی زیاد به روسیه تحمیل شود تا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری این کشور به این نتیجه برسد که چاره‌ای جز توقف درگیری ندارد. واشنگتن در تلاش برای تغییر محاسبات هزینه و فایده خود، تلاش کرده میان حمایت از اوکراین و مجازات روسیه از یک سو و کاهش خطرات تشدید تنش از سوی دیگر روزنه‌ای به نفع خود بازتعریف کند. هر چقدر هم که این رویکرد منطقی به نظر برسد، بر یک فرض اشتباه استوار است: اینکه می‌توان ذهن پوتین را تغییر داد.

در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده است، اقتصادنیوز این یادداشت را ترجمه و در دو بخش منتشر می‌کند. بخش اول با عنوان «خواب آشفته معمار جنگ اوکراین/ در ذهن پوتین چه می‌گذرد؟/ آخرین گزینه آمریکا برای پایان جنگ در اروپا/ چرا تزار ماشه را چکاند؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.

پشت پرده حمله روسیه به اوکراین

حتی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، زمانی که مشخص شد واشنگتن تمایلی به کمک به کی یف ندارد، پوتین همچنان از انجام یک حمله نظامی‌گسترده تر یا هرگونه تلاش دیگری برای گسترش نفوذ روسیه در اوکراین خودداری کرد. چنین فرصت‌های از دست رفته در کنار دیدگاه پوتین به‌عنوان یک فرصت‌طلب چیره دست تعریف شده است.

به جای یک جنگ تجاوزکارانه فرصت طلبانه، حمله به اوکراین به عنوان یک جنگ پیشگیرانه ناعادلانه شناخته می‌شود که برای متوقف کردن آنچه پوتین به عنوان یک تهدید امنیتی آینده برای روسیه می‌دید، آغاز شد. از نظر پوتین، اوکراین در حال تبدیل شدن به یک کشور ضد روسی بود که اگر متوقف نشود، می‌تواند توسط غرب برای تضعیف انسجام داخلی روسیه و میزبانی از نیروهای ناتو که خود روسیه را تهدید می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد.

به نظر می‌رسد در برخی سطوح، مقامات ایالات متحده این گزاره را درک می‌کنند. همانطور که آوریل هاینس، مدیر اطلاعات ملی، گفت: "او اوکراین را دید که به طور اجتناب ناپذیری به سمت غرب و به سمت ناتو و دور شدن از روسیه حرکت می‌کند."

 
در حالی که این حمله یک  فرصت نبود، اما برای پوتین تصمیمی‌خطرناک و پرهزینه قلمداد می‌شد. او در سطح بین‌المللی تمایل به ریسک‌گریزی دارد، حرکات حساب شده انجام می‌دهد و تعهد منابع روسیه را به حداقل می‌رساند. استقرار روسیه در سوریه با تنها چند هزار نیرو، نسبتاً کم رنگ شده و عمدتاً متکی به نیروی هوایی است. زمانی که نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا در سال ۲۰۱۹ به در آستانه سرنگونی قرار گرفت، پوتین تنها چند صد سرباز را برای کمک به حفظ او در سمتش به کار گرفت.

در مقابل، جنگ در اوکراین به قیمت جان بیش از صد هزار سرباز روسیه تمام شده و به اقتصاد و جایگاه بین‌المللی این بازیگر آسیب‌های بیشماری وارد کرده است.اینکه جنگ با محاسبه ریسک توسط پوتین بسیار ناسازگار است، نشان می‌دهد که او تصمیمی‌استراتژیک در مورد اوکراین گرفته و تمایلی به عقب نشینی از آن ندارد. تصمیم او برای فرستادن بخش اعظم ارتش روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و سپس بسیج نیروهای بیشتر در صورت شکست حمله اولیه، نشان می‌دهد که او جنگ را بسیار مهم می‌داند و تمام هزینه‌ها، احتمالاً فکر می‌کند که هزینه‌های بی‌عملی بیشتر خواهد بود – یعنی روسیه نمی‌توانست با توسل به انقلاب رنگی از ظهور اوکراین همسو با غرب جلوگیری کند.پوتین تصور می‌کرد حتی اگر موفق هم نشود، می‌بایست هزینه‌های این تصمیم را متحمل شود.با توجه به این که پوتین احتمالاً سناریوهای پیش روی خود را اینگونه می‌سنجد، فشار غرب بعید است که او را مجبور به تغییر عقیده و پایان دادن به جنگ با شرایط قابل قبول برای کی یف و واشنگتن کند.

مشروح این گزارش را در اقتصادنیوز با تیتر «تله آمریکا برای پوتین/ جنگ اوکراین؛ باتلاق تزار؟/ چگونه واشنگتن می تواند کرملین را به زانو در آورد؟» بخوانید. 

 

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.