یک نکته مهم درباره ماجرای آرمیتا گراوند/ پسلرزه قانون حجاب در کشور
روزنامه هم میهن نوشت: بخشی از پاسخ به بیاعتباری رسانههای دولت، بیتوجهی به رسانههای مستقل و عدم رعایت اصول حرفهای روزنامهنگاری و خبرنگاری بازمیگردد. اما ریشه بحران جای دیگری است. مسئله به جایی برمیگردد که تغییرات سبک زندگی در جامعه هنوز به رسمیت شناخته نشده است و در نتیجه نهادهای دولتی و عمومی تمام توان خود را برای برخورد با زنانی که روسری بر سر ندارند، گذاشتهاند. همین امر باعث میشود هرگونه روایتی مبنی بر تنش میان یک دختر با پلیس بر سر مسئله حجاب باورپذیر شود و یک بحران از دل آن خلق شود.
حمله آمنه سادات ذبیحپور به منتقدانش+ عکس
یا این مردان و زنانی که در خیابان دوربین بهدست از دیگران فیلم میگیرند تا برای حجاب جریمهشان کنند را در نظر بگیرید. عجیب نیست اگر روزی گروهی از مردم، برای این که فیلمشان ضبط نشود و جریمه نشوند، با این افراد درگیر شوند و کسی هم در این میان آسیب ببیند. طرفداران مصوبه مجلس در خصوص حجاب، این را چطور میخواهند در جای جای شهر کنترل کنند؟
سیاستی که دولت و مجلس در مواجهه با حجاب و برخورد با زنان بدون روسری دارند، حاکی از آن است که فقط تا نوک دماغ خودشان را میبینند. تصور میکنند اگر الان یا یک ماه یا ۶ ماه بعد، اتفاقی نیفتاد پس این سیاست بحران ایجاد نمیکند.
درحالیکه این سیاستها در ذات خود بحرانساز هستند. جامعه تغییر کرده است و نمیتوان با ابزار زور و قانون جلوی تغییرات اجتماعی را گرفت. بحران از همین نقطه شروع میشود که تصور میشود با ابزار زور میتوان جلوی تغییرات اجتماعی را گرفت. تا زمانی که این نگاه به تحولات اجتماعی تغییر نکند، در هر ماجرایی که یک طرف آن دختران بدون روسری باشند، بخشی از جامعه حکومت را مقصر قلمداد میکند ولو حکومت واقعاً در آن ماجرا بیتقصیر باشد.
بر همین مبنا، برگردیم به ماجرای آرمیتا گراوند و آن را بهعنوان یک نمونه بررسی کنیم. اگر در مترو اساساً کسی نبود که به حجاب افراد تذکر دهد و دختری صرفاً بهخاطر افت فشار غش میکرد، هیچگاه کسی پلیس، شهرداری و سایر نهادها را متهم نمیکرد. اما الان چند ماهی است که این تذکرات در مترو آغاز شده و تا زمانی که این تذکرات تنشزا ادامه داشته باشد، غش کردن هر دختری درون مترو میتواند تبدیل به یک بحران برای نظام شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.