خیال قالیباف از نیامدن لاریجانی راحت شد!
در ادامه این یادداشت آمده است: رفتهرفته برای تیم قالیباف روشن میشود که در بازی جریان دولت و نزدیکانش برای انتخابات مجلس جایی ندارند. لذا در مواجهه با اصولگرایان واقعبینانهتر برخورد میکنند. تا زمان پایان پیشثبتنامها، نگرانی قالیباف این بود که آیا علی لاریجانی در انتخابات ثبتنام خواهد کرد؟ با روشن شدن عدم ثبتنام رئیس چند دوره مجلس اصولگرایان، محمدباقر قالیباف نفسی آسوده کشیده و راه را برای شکل دادن ائتلافی با لاریجانی هموارتر میبیند.
حالا رقیب در انتخابات ثبتنام نکرده است. قالیباف بهخوبی میدانست که در صورت ثبتنام علی لاریجانی، باید خودش را برای نشستن در صندلیهای پایین مجلس آماده کند. اما او چنین قصدی ندارد. لذا امروز تنها رقیبش را فرد «اصلح» میبیند که پایداری به دنبال آن است.
شورش علیه پدرخوانده
قالیباف از سال 96 از اصولگرایان دل زده بود؛ اصولگرایانی که با راهاندازی تشکیلات جمنا (جریان مردمی نیروهای انقلاب) در آخرین روزها او را به پای ابراهیم رئیسی قربانی کردند. نامه سرگشاده قالیباف به جوانان اصولگرا در ضرورت گفتوگوی انتقادی، نشان از شورش علیه پدرخوانده داشت. همان پدرخواندهها که باعث شده بودند او در سالهای 84 و 92 شکست بخورد و در سالهای 88 و 96 از انتخابات به نفع کاندیدای جریان اصولگرا وارد انتخابات نشود، یا کنارهگیری کند.
به اعتقاد قالیباف «پدرخواندهها گفتوگو را یکطرفه میبینند؛ به این معنا کسانی که پیشکسوت هستند و حس میکنند در مرکزیت قرار دارند، احساس میکنند نیازی ندارند حرف بقیه را گوش کنند.»
29 آبان 96 درحالیکه به تازگی بعد از 12 سال از شهرداری تهران عزل شده بود، در یک جمع دانشجویی شرکت کرد و جریان اصولگرایی را در «ارائه کارنامه» ناتوان ارزیابی کرده و «کارنامه آنها را قابلقبول و قابل دفاع» نمیدید. او اصولگرایان را متهم میکرد به اینکه «حتی در هدفگذاری و روش و ابزار هم بدسلیقگی» دارند.
قالیباف تلاش میکرد تا «نواصولگرایی» مدنظر خود را درست در تقابل با «پدرخواندهها» تعریف کند: «نواصولگرایی پدرخوانده نمیخواهد. هیچکس دیگر حق ندارد بهعنوان پیشکسوت جلوی بروز این ظرفیت عظیم جوانان باانگیزه و پخته را سد کند.» (19 آبان 96، جمع دانشجویان امیرکبیر)
بهار با جریان بهار
قالیباف سال 97 را در سکوت و تنهایی گذراند. در بهار 98 خبرهایی حاکی از دیدار مخفیانه قالیباف و احمدینژاد منتشر شد. وضعیت قالیباف و احمدینژاد از سال 84 شرایط عادی نداشت. هر دو یکدیگر را رقیبی میدیدند که برای دستیابی به حمایت جریانهای وابسته به حاکمیت رقابت شدیدی میانشان وجود دارد. سال 88 قالیباف عزم حضور در انتخابات را داشت و سخنرانی تندی علیه احمدینژاد در جمع اعضای ستادش انجام داد. اما آن سال از حضور در انتخابات بازماند. با این حال تقابل میان احمدینژاد و قالیباف فروکش نکرده بود.
از سوی دیگر احمدینژاد کسی بود که از سال 96 و بعد از منع حضورش در انتخابات از پشت بلندگو، باز هم شناسنامه خود را روی میز وزارت کشور گذاشت تا در رقابت مقابل حسن روحانی شرکت کند. وقایع پس از ردصلاحیت احمدینژاد و بقایی تا دیماه 96 بسیار پرتلاطم بود؛ وقایعی که در آن اصولگرایان تندترین عبارتها را در مورد او به کار میبردند. دو سال بعد اما قالیباف در بهار سال 98 به سراغ جریان «بهاری» رفت تا ضمن ترغیب آنها به انتخابات، ترس به جان پدرخواندهها بیندازد. در پاییز همان سال سایتی راهاندازی کرد و از جوانان اصولگرا و انقلابی خواست برای حضور در لیست انتخاباتی ثبتنام کنند. این رفتارها ترس به جان پدرخواندهها انداخت و حاضر شدند سرلیستی انتخابات 98 را به او واگذار کنند. فرمول بهار 98 برای قالیباف اثربخش بود و حالا در حال بازتولید همان فرمول است.
اساساً قالیباف «گفتوگوهای شب انتخابات» را با پیشزمینه «سهمخواهی» ارزیابی میکرد، اما خودش سهمخواهی را پیش از شب انتخابات کلید میزند. او که پیشتر تلاش میکرد لاریجانی را به سوی ائتلاف با جریان اصلاحات و اعتدالگرا بکشاند، حالا مدتی است از این تئوری ناامید شده است.
ائتلاف لاریجانی/روحانی/خاتمی، ائتلافی بود که قالیباف برای سرلیست شدن در انتخابات و رسیدن به کرسی ریاست مجلس به آن شدیداً نیاز داشت. تنها شکلگیری چنین ائتلاف و لیست واحدی از سوی جریان اعتدال بود که در سایه آن میتوانست دولت رئیسی و حامیانش در میان جریان پایداری و «شریان» را وادار به همراهی با خود کند. او خود لاریجانی را در سرلیستی انتخابات نیاز نداشت، بلکه به ائتلاف او و روحانی نیازمند بود. اما تلاشهایش در این زمینه بینتیجه ماند. از همین رو به فرمول بهار 98 بازگشت تا اصولگرایان را از شکل دادن ائتلافهای جدید به وحشت بیندازد.
راهبرد انقلابی در مقابل جریان اصلاحات
همزمان با فرمول بهار 98، قالیباف بهخوبی میداند که در میان بدنه اصولگرایی او را یک فرد انقلابی نمیدانند. از همین رو سرخط دستور به رسانههای قالیباف این است که بدون هیچ پردهپوشی باید به جریان اصلاحات و شخص سیدمحمد خاتمی حمله کنید. این دستورالعمل در روزهای اخیر و پس از مواضع اخیر سیدمحمد خاتمی در مورد «خودبراندازی» درحال اجرا شدن است و در ماههای آینده نیز دنبال خواهد شد. هدف قالیباف این است که به بدنه جریان انقلابی نشان دهد از مقابله با جریان اصلاحات واهمهای ندارد و یک فرد انقلابی است. این درحالی است که بهخوبی میداند جریان پایداری آنها را «انقلابینما» میخوانند و بدنه اصولگرایی به او هیچ اعتمادی ندارد.
چرخش به سمت لاریجانی
به نظر میرسد قالیباف از همان ابتدای سال که با رؤسای سابق مجلس در ساختمان پارلمان افطاری خورد، تلاش میکرد تا بار دیگر به اصولگرایان این پیام را مخابره کند که در صورتی که به وحدت ذیل محور نام او نرسند، ممکن است به همراه لاریجانی و اصولگرایان سنتی یک لیست واحد ارائه کنند.
از همین رو رسانههای قالیباف تحلیل میکنند: «لاریجانی همچنان در بخشهایی از جبهه اصولگرایی مورد توجه است؛ بهویژه از سوی جامعه روحانیت مبارز. لاریجانی را میتوان یک نیروی اصولگرا دانست که گرایشهایی به مستقلین هم دارد و شاید به سختی بتوان او را با اصلاحطلبان میانهرو هم پیوند داد اما او محافظهکارتر از این است که مانند روحانی همپیمانشدن با اصلاحطلبان را بهراحتی بپذیرد. البته که اصلاحطلبان هم چندان میلی ندارند با لاریجانی اصولگرا در یک دسته بگنجند.» (سایت فردا، 3 شهریور 1402)
همچنین تاکید دارند که «خود لاریجانی هم تمایلی به نزدیکی به خاتمی و اصلاحطلبان ندارد زیرا میداند در این صورت پایگاه اصولگرایی خود را از دست میدهد.»(همان)
این تحلیل نشان میدهد قالیباف قرار است جریان شورای ائتلاف را بر سر دوراهی قرار دهد که میان او و یاران لاریجانی از یک سو و پایداریها از سوی دیگر یک طرف را باید انتخاب کنند. در این میان نقشآفرینی محمدرضا باهنر و شورای وحدت (به رهبری جامعه روحانیت مبارز که در انتخاباتهای اخیر از پایداری زخم خورده است) اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد؛ کسی که میتواند حلقه وصل اصولگرایان سنتی و قالیباف باشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.