وضعیت باورنکردنی سرانه پزشک در کشور/ ایران پایینتر از مغولستان و اندونزی
با نتایج آزمایشش نزد متخصص آنکولوژی میرود: بیماریاش در استیج سه است، یعنی سایز تومور بدخیم، بزرگتر از پنجسانتیمتر است و همراه با درگیری غدد لنفاوی. فرشته نیز مانند هر بیمار دیگری نگران این است که دوره درمانش را چگونه طی کند و چه کسی را به عنوان جراح برگزیند و پروسه شیمیدرمانی و پرتودرمانیاش را کجا ادامه دهد.
روایت رنجوری
فرشته برای اولین مشاوره به دکتر «خ» در سعادتآباد مراجعه میکند. دکتر به او میگوید که دچار سرطان بدخیم است و باید یکچهارم از سینه راستش تخلیه شود، او را به یکی از بیمارستانهای خصوصی در تهران معرفی میکند و از او میخواهد روز قبل از عمل، یک نیمسکه به مطب تحویل دهد تا معرفینامهاش برای روز بعد صادر شود. برای دومین مشاوره به نزد دکتر «ح» میرود که او نیز نظرات پزشک اول را تأیید و یک قبض ۶۵ میلیون تومانی برایش صادر میکند که معلوم نیست برای کدام هزینههاست.
پزشک سوم، دکتر «م» است. او در بیمارستانی کار میکند که برای انجام عمل جراحی در آنجا باید در یک صف طولانی انتظار بمانید اما خوبیاش این است که دکتر میم در بیمارستانهای دانشگاهی هم جراحی انجام میدهد. هزینه جراحی در کلینیک پستان جهاد دانشگاهی تا چند ماه قبل حدود ۱۵ میلیون تومان بوده است.
حالا فرشته تصمیمش را گرفته و قرار است نزد دکتر «ر.م» جراحی کند. او دستمزدش و هزینه بیمارستان را با دو شب بستری حدود ۴۵ میلیون تومان برآورد کرده است که در مقایسه با سایرین شاید منصفانهتر به نظر برسد.
تصمیم گرفتم با روایتهای آدمها از تنهای رنجورشان همراه شوم. این روزها که گویی ناخوشی در هوا جریان دارد، پای درددل هرکس مینشینی گویی زخمی در تن دارد چشمانتظار مرهم. انگار این زخمها فقط بر تن بیماران نیست و پزشکان نیز به نوعی دیگر زخمی سیاستهای نادرست و قضاوتهای مردمند. آنها که با شرفشان در برابر مافیای قدرت و ثروت ایستادهاند و دستشان برای پاسخگویی به هجمهها کوتاه است. امید ربانیفر، پزشک عمومی در این زمینه میگوید: در هر قشری افراد متخلف وجود دارند و این مسأله در برخی پزشکان هم مشاهده میشود اما مردم میتوانند نسبت به تخلفات پزشکان شکایت کنند و به جای استفاده از خدمات آنها نزد پزشکان جوان یا غیرمعروف بروند.
مطبهایی که تعطیل میشوند
امید ربانیفر میگوید: با توجه به تورمی که طی این سالها اتفاق افتاده بسیاری از پزشکان با وجود تخصصهای مهم، مطبشان را تعطیل کردهاند. فرض کنید کسی که متخصص داخلی است باید ۱۱ سال درس بخواند، دو سال طرح عمومیبگذراند و دو سال هم برای طرح داخلیاش زمان بگذارد و بعد از ۱۵ سال تحصیل با ویزیت مثلا ۱۱۵ هزارتومانی ناچار شود مطبش را تعطیل کند. در ضمن دایر کردن مطب هم کار سادهای نیست، زیرا پزشکان قدیمی در تهران و پنج مرکز بزرگ استان، مطبهایشان را دایر کردهاند و دیگر جایی برای تأسیس مطب توسط پزشکان جوان نیست. شاید بدانید که چشمپزشکی یکی از سختترین تخصصهای پزشکی است و باید بین ۱۵ هزار پزشک، رتبه دورقمی کسب کنید تا در این رشته قبول شوید و من اکنون چشمپزشکی را میشناسم که یکسال است مطب دایر کرده اما بیماران چندانی به او مراجعه نمیکنند.
ترویج پزشکستیزی
این پزشک عمومی میافزاید: در دوران کرونا همه دست به دامن پزشکان بودند و بسیاری از مدافعان سلامت در آن زمان جانشان را از دست دادند آیا آن روزها فراموش شدهاند؟ نباید تنها در مواقع بحران به یاد پزشکان بود، زیرا آنها هم قشری از جامعه هستند که همزمان با مردم در بحرانها سهیمند. این روزها خانمها برای کاشتن ناخن یا رنگ کردن موهایشان هزینههای گزاف پرداخت میکنند و از این پرداختها رضایت کامل دارند اما حاضر نیستند برای سلامتیشان هزینه کنند. انکار نمیکنم که برخی از پزشکان نیز زیرمیزی دریافت میکنند اما تعداد آنها در برابر پزشکان شریف بسیار اندک است. در بسیاری از مشاغل افراد به سرعت میلیاردر میشوند اما در میان پزشکان آنهایی که میلیاردرند حداقل ۷۰ تا ۸۰ سال سن دارند و درآمد عمده پزشکان جوان در حد بخور و نمیر است.
حمله به پزشکان و سیاهنمایی علیه آنها انگار سازمانیافته است. وقتی قرار است گزارشی در مورد عدم استفاده از کارتخوان منتشر شود اول به سراغ پزشکان میروند و تاکنون دهها گزارش در این زمینه منتشر شده است اما اگر روزانه خرید کنید با بسیاری از مشاغل مواجه میشوید که کارتخوان ندارند.
به گفته این پزشک عمومی، یکی دیگر از موارد اجحاف به پزشکان این است که رسانهها به افرادی تریبون میدهند که تنها قصد تخریب جامعه پزشکی را دارند و در برنامههایشان فقط به سهمیهها و مافیای پزشکی اشاره میکنند اما هیچ گزارش مثبتی از عملکرد پزشکان ارائه نمیدهند. تنها پزشکان هستند که هدف انتقادات صداوسیما قرار میگیرند، نباید به خاطر عده قلیلی که باید با آنها برخورد شود پزشکستیزی را در جامعه ترویج کرد. روزگار کرونا را یادمان بماند که بسیاری از پزشکان برای بیماران، ویزیت آنلاین و رایگان انجام میدادند.
پزشکی تدافعی
امید ربانیفر میگوید: در حال حاضر سرانه پزشک در ایران نسبت به مغولستان و اندونزی و… پایینتر است اما پزشکی ایران با کیفیتتر است پس سرانه دسترسی به پزشک معیار مناسبی برای سنجیدن کیفیت پزشکی نیست و این که تا چه حد به پزشک دسترسی دارید مقولهای جدا از آن است که خدمات را با چه کیفیتی دریافت میکنید. بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، کشورهای یادشده با وجود این که دسترسی بیشتری به پزشک دارند اما مرگ و میرشان هم بالاست. رشته پزشکی مزرعه خیار و گوجه نیست که هرچه پرمحصول، بهتر. قرار نیست ما به ازای هر نفر یک پزشک داشته باشیم، مهم این است که افراد خدمات را با چه کیفیتی دریافت میکنند. این روزها که ارزش پول ما پایین آمده است افراد بسیاری از سایر کشورها برای اقدامات درمانی خود به ایران مراجعه میکنند. انجام یک عمل قلب باز در لاکچریترین و بهترین بیمارستان ایران حدود ۲۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و اگر بخواهند همین عمل را در فرانسه انجام دهند باید چندین برابر هزینه کنند.
این ضدتبلیغها مدام علیه پزشکان در جریان است. اگر فیلم «مجبوریم» را دیده باشید در یکی از دیالوگهای آن آمده است که مردم برای درمان سرماخوردگی هم از پزشکشان شکایت میکنند و حالا دیگر «پزشکی تدافعی» در جریان است، یعنی کسی مسئولیت جراحیهای سنگین را نمیپذیرد. حتی در مقابل برخی بیمارستانها وکلا تبلیغ میکنند که برایتان دیه دریافت میکنیم.
این پزشک عمومی میافزاید: فکر میکنید ویزیت پزشک روستایی چقدر است؟ این مبلغ برای پزشک ۵۰۰ تومان و برای متخصص ۱۵ هزار تومان یا کمی بالاتر است.
من وقتی دوره طرحم را میگذراندم چهار میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بابت این امر پرداخت میکردند. حداقل درآمد پزشک عمومی در تهران به صرف ویزیت بیمار شاید ماهانه به دو تا سه میلیون تومان هم نرسد، مگر این که وارد خدمات زیبایی شده باشد و البته به شرط این که کسب و کارش گرفته باشد، زیرا با توجه به این که این روزها تعداد مراکز خدماترسانی زیبایی بسیار زیاد است همه آنها به سوددهی نمیرسند. شرایط در حوزه پزشکی آنقدر نابسامان است که دوستان متخصص بسیاری را میشناسم که ژل و بوتاکس تزریق میکنند.
خودکشی رزیدنتها
ربانیفر ادامه میدهد: سال گذشته چندین رزیدنت (دانشجوی دوره تخصص) خودکشی کردهاند. در این دوره فشار کار بسیار زیاد است و یک رزیدنت باید حداقل ۱۵ کشیک داشته باشد و برای این حجم از کار به افراد مجرد، شش میلیون و به افراد متأهل هشت میلیون تومان پرداخت میشود. برخی از این افراد در آیسییو از راه تزریق داروی بیهوشی خودکشی میکنند که آمارشان را میشود به صورت میدانی جمعآوری کرد. چندی پیش سه نفر از پزشکان در یک روز خودکشی کردند. وقتی در مورد پزشکانی که سکه یا دلار میگیرند صحبت میکنید باید به آمار خودکشی و مهاجرت پزشکان هم دقت داشته باشید. سال گذشته فقط نزدیک به هزار متخصص قلب از ایران مهاجرت کردهاند. آیا اینها اگر درآمد و دلخوشی داشتند وطنشان را ترک میکردند؟
او در پایان میافزاید: مردم آگاهانه میتوانند از حقوق خود دفاع کنند اما خودشان مایلند که ویزیتهای دلاری و سکهای را بپردازند، در غیر این صورت از مراجعه به آن پزشکان خودداری میکردند. در ضمن چون کار خلاف قانون صورت گرفته است به سادگی میتوانند از آن پزشکان شکایت کنند. من با اطمینان میگویم که بسیاری از پزشکان جوان، سواد علمی بیشتری نسبت به این گونه پزشکان دارند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.