روایتی عجیب از شب قبل از اعدام صدام حسین!
یک ژنرال آمریکایی که در چندین نوبت شاهد جلسات بازجویی صدام حسین بوده درباره شب اعدام صدام خاطرات جالبی نقل کرده است.
او درباره وضعیت صدام قبل از اعدام میگوید: شب اعدام هم روحیه خوبی داشت، خوشحال بود و اثری از اضطراب در او دیده نمیشد. آن شب او از ما برنج و گوشت مرغ خواست. برایش بردیم، با اشتهای خوب خورد و دوباره تقاضای عسل و آب جوش داشت. برایش فراهم شد سه لیوان عسل و آب جوش هم خورد و گفت: از کودکی این شربت را مینوشیده است.
متجاوزان به حریم هوایی ایران منتظر پاسخ کوبنده باشند
پس از صرف غذا بالاپوش گرمش را خواست با تعجب گفتیم برای چه میخواهی اینجا گرم است! گفت: صبحهای عراق سرد است نمیخواهم وقتی برای اعدام میروم بلرزم و برداشت ترسیدن از آن شود.
پیش از اجرای اعدام «الله اکبر» را فریاد زد و شعارهای مسمانان «شهادتین» را گفت. اینها نشانه مسلمانی است. رو کرد به قاضیان حاضر اعدام و گفت: ببینید من را آمریکاییان اعدام میکنند. بعدها میبینید که شما نیز توسط آنها کشته خواهید شد.این ژنرال آمریکایی میگوید از شنیدن فریاد «الله اکبر» ترسیدم. احساس کردم ممکن است نیروهای او با این علامت محل را منفجر کنند محل را ترک کردم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.