استادیوم آزادی در خطر است

همه ما حتی شده از قاب تلویزیون، شکوه و عظمت ورزشگاه آزادی و استادیوم خاطره‌انگیز آن را تجربه‌ کرده‌ایم. چه بسیار خاطرات تلخ و شیرینی که از دل این بنای نمادین برای همه ما رقم خورده‌ است. اگر کسی تجربه حضور فیزیکی در مجموعه ورزشی آزادی را داشته باشد، حس این شکوه و عظمت دوچندان می‌شود. هرچند معماری این ورزشگاه را باید مدرن تلقی کرد، اما احساسی که در امتداد ورودی اصلی -‌که بنای نرم اما عظیم استادیوم در امتداد دید و دو بنای باصلابت و اصیل استخر و سالن ۱۲ هزار نفری در طرفین محور به صورت متعادل و نه متقارن خودنمایی می‌کنند‌- به بیننده القا می‌‌شود، ناخود‌آگاه حس صلابت و استواری معماری باستانی ایران، عزم یک ملت برای رشد و بالندگی و حتی غرور ملی در وجود انسان زنده می‌‌شود.

طراحی شهری و معماری آزادی بسیار فاخر و تبلوری از روح زمانه خود است. ایده ترکیبی ساخت دریاچه و استفاده از خاک آن برای ساخت استادیوم ظاهرا از یک استادیوم مشابه از آمریکای جنوبی الهام گرفته شده است؛ اما به هر حال در ترکیب با هم و سایر کاربری‌های مجموعه، حس یک فضای اصیل و باشکوه ایرانی را القا می‌کند. من نمی‌دانم ایده معماری و فضای شهری ایرانی واقعا در زمان طراحی برای معمارمطرح بوده یا نه، اما به نظرم هر کسی که ذره‌ای درون‌مایه ساده، اصیل، پرصلابت و در ‌عین‌ حال آرام معماری ایرانی در آثار جاودانی نظیر تخت جمشید را به نظاره نشسته باشد، طنینی از این اصالت و شکوه باستانی را که از دل یک تاریخ پرماجرا عبور کرده و متناسب با روح زمانه دوباره متبلور شده، کاملا احساس می‌کند. قدم‌زدن در این مجموعه به‌ویژه در زمان‌های سکوت و آرامش در هر نقطه جذابیت‌های خاص خود را دارد؛ اما اوج آن در قدم‌زدن و ورزش حول دو حلقه مسیر هم‌تراز و بالای دریاچه است. مسیر هم‌تراز بی‌واسطه کنار آب است و مسیر تراز بالا اشراف بسیار زیبایی به خود دریاچه، استادیوم و شهر تهران دارد. اینجا خوشبختانه افق باز است و چشم‌انداز زیبایی از کوه‌های تهران در جهت شمال و فرم سبکبال و بسیار زیبای استادیوم صد هزار نفری در پس‌زمینه آب دریاچه در جهت جنوب در پیش چشم ناظر قرار‌ می‌گیرد. حسی فوق‌العاده زیبا و فرح‌بخش که بعضا با مشاهده تمرینات حرفه‌ای قایق‌رانان در دریاچه تکمیل می‌شود.

فضای سبز و درختانی که اکنون کهن‌سال شده‌اند و فرح‌بخشی دریاچه در محوطه مجموعه یک واحه دلنشین در دل یک شهر پر‌آشوب است که متأسفانه یا شاید هم خوشبختانه در معرض بازدید عموم قرار ندارد. در کنار اینها مجموعه زیادی از فضاها و سالن‌ها ورزش قهرمانی و خدماتی هم وجود دارد که البته شکوه و جلوه بناهای اصلی و قدیمی‌تر را مطلقا ندارند. این بنا را باید به‌عنوان یک اثر ملی ثبت کرد و ساخت‌‌و‌ساز و احداث بناهای جدید در آن را در چارچوب یک طرح یکپارچه و جامع هدایت کرد که بناها‌ی بدقواره و بی‌تناسب بیش از این باعث خدشه بصری و تضاد هویتی به کل مجموعه نشوند. متأسفانه ساخت‌‌وساز‌های بعدی هیچ اثری از صلابت، شکوه و سادگی بنا‌های اولیه را ندارند؛ اما از اینها بد‌تر شرایط جاری و معضلاتی جدی است که به دلیل بی‌توجهی و عدم رسیدگی در این مجموعه ورزشی خاطره‌انگیز و غرور‌آفرین حادث شده‌ است. برخی از این معضلات به شرح زیر است:

 

 فرسودگی و آسیب‌پذیری سازه ساختمان‌های اصلی به‌ویژه استادیوم فوتبال که می‌تواند بسیار خطرساز باشد. در برخی جاها خوردگی بتون درخور توجه است و اگر در زمان‌های حضور جمعیت سازه دچار مشکل و ریزش شود، با یک فاجعه روبه‌رو خواهیم شد.

 فرسودگی زیر‌ساخت‌ها نظیر تأسیسات، لوله‌کشی، پمپ‌ها، فاضلاب، کابل‌های برق و... که نیازمند توجه جدی است. بروز یک مشکل جدی به‌ویژه در زمان یک مسابقه بین‌المللی می‌تواند به اعتبار ورزش و ‌آبروی کل مملکت خدشه وارد کند.

 آشفتگی در سیما و منظر به‌ویژه در سالن ۱۲ هزار نفری و استخر که نما دچار خوردگی و فرسودگی شده و منظر بسیار ناموزون و زشتی را پیش چشم قرار داده‌ است. ریختگی نما‌ها و زشتی حاصل از آن به‌هیچ‌وجه در شأن یک مجموعه ملی و نمادین یک کشور نیست. مجموعه‌ای از ساخت‌وسازهای بی‌هویت و ناموزون با کلیت مجموعه که آشفتگی بصری مجموعه را تشدید کرده است و از طرف دیگر تعدادی ساخت‌وسازهای رهاشده در کنار دریاچه و ضلع شمال غرب مجموعه که حس بی‌توجهی و رهاشدگی را القا می‌کند.

طبیعی است که بهسازی و ساماندهی مجموعه ورزشی آزادی به منابع مالی کلان و صد‌ها میلیارد تومان بودجه نیاز دارد که در شرایط موجود کشور به‌طور قطع امکان تأمین آن از سوی دولت وجود ندارد. در این شرایط برای باز‌سازی، ساماندهی و مرمت مجموعه ورزشی آزادی باید به سمت مشارکت و سرمایه‌های بخش خصوصی رفت.

مجموعه ورزشی آزادی حدود ۳۵۰ هکتار فضا دارد و هنوز جا برای توسعه و تعریف انواع پروژه‌ها با مشارکت بخش خصوص وجود دارد. هرچند نباید به این مجموعه نگاه اقتصادی داشت، اما در نهایت در بخش‌هایی از آن با توجه به قابلیت‌های پیدا و پنهان مکانی، شهرت و برند مجموعه، جذابیت‌های فوق‌العاده مکانی به واسطه فضای سبز و وجود دریاچه، دسترسی مناسب و وجود ایستگاه مترو می‌توان نسبت به احداث برخی پروژه‌های دارای توجیه اقتصادی با مشارکت بخش خصوص اقدام کرد. آورده و سهم مجموعه از این سود می‌تواند صرف نوسازی و بهسازی بنا‌ها و زیر‌ساخت‌های خود مجموعه شود. در این مجموعه امکان تعریف و اجرای مجموعه‌ای از پروژه‌ها شامل انواع سالن‌ها و امکانات ورزشی برای عموم یا با تمرکز بر ورزش قهرمانی، فضاها و کاربری‌های تفرجی و حتی کاربری‌های تجاری و... وجود دارد. برای اینکه این امر اتفاق بیفتد، مدیریت مجموعه و وزارت ورزش و جوانان باید نسبت به تهیه یک برنامه جامع توسعه ورزشگاه مبتنی بر رویکرد‌های علمی و متناسب با شأن و جایگاه مجموعه اقدام و بسته‌های تعریف پروژه را تهیه کنند. خیلی باید دقت شود که این پروژه‌ها در عین اینکه بخش خصوصی را به سرمایه‌گذاری ترغیب می‌کنند، شأن ورزشگاه و منافع عمومی را هم تأمین کنند و سود‌آوری صرف و خواسته‌های بخش خصوصی تنها مبنا و نیروی تعریف پروژه نباشد.

در طراحی پروژه‌ها باید طراحی شهری و سیما و منظر حاکم بر ورزشگاه هم مد‌نظر قرار گیرد و خدای نکرده ساخت‌‌وساز بناهای بی‌ربط و بدقواره جلوه بصری و کلیت مجموعه را بیش ‌ا‌ز این مخدوش نکند. سایر مسائل مهم و کلیدی مانند ترافیک، دسترسی، عدم اختلال در کارکرد‌های موجود مجموعه به‌مثابه مرکز اصلی برگزاری مسابقات بین‌المللی و توسعه ورزش قهرمانی و انواع مسائل فنی و اجرائی هم باید مورد توجه قرار گیرند. بسیار ضروری است که در تعریف پروژه‌ها مجموعه به تأمین منابع پایدار و مشارکت در سود فکر کند؛ به‌طوری‌که سهمی از درآمد‌های پایدار به دست بیاورد تا به‌تدریج و با اولویت از این منابع بهسازی و نوسازی مجموعه ورزشی را در دستور کار  قرار دهد.

در کنار این موضوع، پیگیری و تحقق اقدامات زیر می‌تواند منجر به درآمد‌های پایدار بیشتری برای مجموعه بشود:

 دریافت سهمی از پخش تلویزیونی مسابقاتی که در مجموعه برگزار می‌شود، به‌ویژه درصدی از دریافتی سازمان صدا‌وسیما از تبلیغات قبل، حین و بعد از مسابقات.

 دریافت سهمی از درآمد‌های مالیاتی و... دولت از طریق وزارت ورزش و جوانان.

 دریافت سهمی از تبلیغات محیطی دور ورزشگاه که با کمال شگفتی خود مجموعه از آنها سهمی ندارد.

ای‌کاش کشور با این بحران اقتصادی روبه‌رو نبود و با اختصاص یک بودجه کلان، ظرف دو سال مجموعه ورزشی آزادی که آبروی ورزش و نمادی از ایران است، بازسازی و نوسازی و به‌روزرسانی می‌شد؛ اما متأسفانه تحقق این آرزو به‌هیچ‌وجه امکان‌پذیر نیست و دولت و کشور آن‌قدر با مشکلات اساسی‌تری روبه‌رو هستند که حتی گوشی برای شنیدن وجود ندارد مگر اینکه خدای ناکرده یک اتفاق یا فاجعه تلنگری بزند و بودجه‌ای اختصاص یابد. با فرض اینکه بودجه‌ای نیست و آرزوی اینکه حداقل در کوتاه‌مدت با یک فاجعه مواجه نشویم، امیدوارم مدیریت مجموعه و وزارت ورزش و جوانان با تصمیم سنجیده و برنامه عقلانی و فکرشده بتوانند مشارکت بخش خصوصی را برای توسعه، بهسازی، نوسازی و به‌روزرسانی این مجموعه فاخر ملی جلب کنند و با پیگیری بیشتر بتوانند منابع لازم را از پخش تلویزیونی و سایر منابع  به دست بیاورند.

«آزادی»، فراتر از ورزش، نماد یک مملکت است و نامش هم آرمان دیرپای ایرانیان برای آزادی و استقلال را تداعی می‌کند. این مجموعه باید این‌قدر فاخر و باعظمت و پاکیزه و مرتب باشد که هر ایرانی در داخل و خارج مانند گذشته به وجود آن ببالد و احساس افتخار، سربلندی  و عظمت کند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.