در این مطلب آمده است؛

تقریبا از دو سال قبل بود که ناگهان ماجرای «یوز» ایرانی و خطر انقراض آن به یکی از پدیده‌های مهم و تعیین‌کننده زیست محیطی تبدیل شد! صد‌ها گزارش و خبر درباره ضرورت حفاظت از یوز ایرانی بر صفحه روزنامه‌ها و مجلات نشست، دهها کارشناس اروپایی و آمریکایی برای کمک به کارشناسان محیط زیست کشورمان و آموزش چگونگی حفاظت از این حیوان زبان‌بسته عازم ایران شدند، تصویر یوز ایرانی روی پیراهن ورزشکاران در تیم‌های ملی کشورمان نقش بست، سریال پر بیننده «پایتخت» یکی از قسمت‌های این سریال را به یوز ایرانی اختصاص داد و مورد تقدیر سازمان حفاظت از محیط زیست قرار گرفت، سازمان صدا و سیما چند فیلم مستند از یوز ایرانی با دوربین‌های دید در شب تهیه و پخش کرد، صدها تابلو با مضمون «محل عبور یوز ایرانی» در کناره جاده کویری شرق کشور از گرمسار تا سمنان و دامغان و شاهرود و سبزوار تا نیشابور نصب شد و... هیچکس نپرسید چه شده که یکباره یوز ایرانی و حفاظت از آن به یکی از اصلی‌ترین مسائل کشورمان تبدیل شده و چرا منطقه کویری سمنان و شاهرود تا این اندازه مورد توجه کارشناسان آمریکایی و اروپایی قرار گرفته که سفرهای پی در پی آنان به ایران و حضور شبانه روزی آنها در این منطقه را به دنبال داشته است؟!

ماجرا در حد و اندازه‌ای از اهمیت اطلاعاتی و امنیتی بود که حساسیت مراکز اطلاعاتی و امنیتی را به دنبال داشته و آنان را به پیگیری موضوع و مخصوصا بررسی هویت کسانی که از اروپا و آمریکا به عنوان کارشناس محیط زیست و حیات وحش به کشورمان سرازیر شده‌اند وادارد. در این باره سه پرسش در میان بود که نمی‌توانست و نباید از میدان توجه مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشورمان دور می‌ماند. اول آنکه چرا یکباره مسئله یوز ایرانی به یکی از اصلی‌ترین مسائل تبدیل شده و گستره‌ای تا این اندازه فراگیر پیدا کرده است؟! و دوم اینکه هویت واقعی کارشناسان آمریکایی و اروپایی که به کشورمان گسیل شده‌اند چیست؟! و سوم آنکه چرا تا این اندازه به جستجو و پرسه زدن شبانه‌روزی در کویر علاقه نشان می‌دهند و مثلا چرا نگران نسل ببر مازندران و تلاش برای یافتن یک یا دو قلاده احتمالی از آنها نیستند؟!

کیهان به نوبه خود طی گزارش مفصلی در اسفند ماه 1393 و با عنوان «مجوز شکار حیوانات یا جمع‌آوری اطلاعات»! به ماجرای مشکوک حضور اتباع آمریکا و انگلیس و... که در پوشش شکار به مناطق کویری ایران گسیل شده بودند پرداخت و نسبت به احتمال جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات نظامی کشورمان از سوی آنان هشدار داد که البته مانند بسیاری از هشدارهای دیگری که بعد از وقوع واقعه درستی آن معلوم شد، مورد توجه قرار نگرفت!

دیروز دادستان محترم تهران از پرونده تکان‌دهنده جاسوسی افسران اطلاعاتی سیا و موساد که در پوشش فعالیت‌های زیست‌محیطی و مخصوصا حمایت از حیات یوز ایرانی به جاسوسی از مراکز نظامی و مخصوصا صنایع موشکی کشورمان مشغول بودند، پرده برداشت که ضمن قدردانی ویژه از برادران اطلاعات سپاه که با حساسیت و پشتکار مثال‌زدنی این شبکه را کشف کرده‌اند و تقدیر از دادستانی محترم تهران، گفتنی است بعد از بازداشت اعضای این شبکه، به ناگاه و در یک حرکت هماهنگ، شاهد اعتراض‌های گسترده روزنامه‌های زنجیره‌ای، برخی از نمایندگان مجلس، یکی از به‌اصطلاح اساتید دانشگاه و... به بازداشت آنان بودیم. یکی از متهمان اصلی بعد از آنکه متوجه می‌شود اطلاعات سپاه از تمامی فعالیت جاسوسی او با خبر بوده است، در زندان دست به خودکشی می‌زند و طیف داخلی مورد ‌اشاره در یک حرکت «پینگ پُنگی» با رسانه‌های خارجی از جمله بی‌بی‌سی و صدای آمریکا تلاش می‌کنند افراد بازداشت شده را بی‌گناه و صرفا دلسوز محیط‌زیست و یوز ایرانی! قلمداد کنند.

فلان عضو هیئت علمی با طعنه‌ای سؤال‌برانگیز نوشته بود «از کی تا به حال سرگین یوز هم جزو اطلاعات طبقه‌بندی شده است»؟! که باید به ایشان گفت از کی تا به حال جمع‌آوری اطلاعات موشکی توسط جاسوسان آمریکایی و اسرائیلی را «جمع‌آوری سرگین یوز»!! جا می‌زنند؟! یا فلان مشاور رئیس‌جمهور با حالتی عالمانه توئیت کرده بود که «نه جامعه‌شناسان دین خودکشی می‌کنند و نه حامیان محیط زیست»! و توضیح نداده بود که نظرش درباره خودکشی یک جاسوس موشکی چیست؟ و از کجا اطمینان داشته است که فرد بازداشت شده جاسوس نیست؟! و...

شرح بیشتر ماجرا در گزارش امروز کیهان آمده است و آنچه در این وجیزه مورد نظر است اینکه نمی‌توان و نباید از کنار حرکت هماهنگ روزنامه‌های زنجیره‌ای، برخی از نمایندگان مدعی اصلاحات و... با رسانه‌های آمریکایی و اروپایی در فضا‌سازی به نفع جاسوسان، به آسانی عبور کرده و این هماهنگی را تصادفی تلقی کرد!! این طیف بارها به اقدامات مشابه و هماهنگی در دفاع از متهمان جاسوسی و مفاسد کلان اقتصادی دست زده‌اند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.