نگاه دیگران-بخش دویست و پنجاهم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
یک عنصر شخصیتری نیز وجود داشت که کیسینجر را آزار میداد. کیسینجر درباره فروپاشی دولتهای کامبوج و ویتنام جنوبی که در حال رخ دادن بود، مملو از عدم اعتمادبهنفس و «خود ملامتگری» بود؛ آن هم زمانی که آنها در حال بررسی گزینههای اعراب–اسرائیل بودند. کیسینجر میترسید که تلاش برای تحمیل راهحل به اسرائیل، کمر اسرائیلیها را از نظر روانی بشکند. همانطور که او در خاطراتش اعتراف میکند، «این شبح موجب آزار من میشد که ممکن است بار دیگر با بهترین نیتها، نیروی محرکهای در پس روند صلح دیگری باشم که با فروپاشی یک متحد به پایان میرسد... بهویژه در مقابل متحدی که بسیار با سرنوشت خانواده من در هولوکاست مرتبط است.» او توافقنامه صلح ویتنام را که اکنون در حال فروپاشی بود، بر سایگون تحمیل کرده بود. کیسینجر با خود سوگند یاد کرد که «اگر باید رویکرد گامبهگام کنار گذاشته میشد و ایالاتمتحده به بیان شرایط برای توافق سوق داده میشد، [او] استعفا میداد.»
همانطور که دیدیم، کیسینجر بارها تهدید به استعفا میکرد؛ اما سابقه مقاومت او در برابر راهحل تحمیلی بر خطوط ۱۹۶۷ کاملا ثابت شده است. در هر صورت، او جرات نداشت این عقیده را که ناشی از نگرانی از سرنوشت دولت یهود بود، با همکاران یا رئیسجمهور خود در میان بگذارد. در عوض، او فریبکاری و چابکی خود را در چالش برگرداندن اجماع به رویکرد گامبهگام مورد علاقه خود که برای اسرائیل نیز قابلکنترلتر بود، بهکار گرفت. کیسینجر برای مبهم کردن مقاصد خود، هم به فورد و هم به مشاوران وزارت امور خارجهاش نشان داد که مسیر ژنو را ترجیح میدهد. در مباحث ۳آوریل، او ایده یک «توافق موقت بزرگتر» را رد کرد. «کنث کیتینگ» سفیر ایالاتمتحده در اسرائیل، با گزارشی مبنی بر اینکه آلون به او گفته بود که اسرائیل آماده است فراتر از گذرگاهها برای «عدم خصومت» برود، کوشید به این گزینه اعتبار بخشد. این همان چیزی است که رابین و پرز قبلا پیشنهاد کرده بودند که کیسینجر باید بررسی کند؛ اما کیسینجر آنها را نادیده گرفته بود.
اکنون کیسینجر برای دستیارانش بسیار تحقیرکننده عمل میکرد. کیسینجر سلامت عقلی اسرائیلیها را زیر سوال برد. کیسینجر گفت: «اگر آنها مذاکرات را برای ۶کیلومتر به هوا بفرستند و سپس برای چیزی که کاملا غیرخصمانه نیست، ۸۰کیلومتر به عقب برگردند، باید دیوانه باشند.» کیسینجر نسخه خود را از این سه گزینه بیان کرد: «میتوانیم تلاش کنیم مذاکرات را دوباره آغاز کنیم، یا میتوانیم به ژنو برویم و اجازه دهیم طبیعت مسیر خود را طی کند یا میتوانیم با طرح آمریکایی به ژنو برویم.» سیسکو که اکنون مراقب رویارویی با جامعه یهودیان آمریکا بود، به نفع گزینه چهارم استدلال کرد؛ رفتن به ژنو تنها پس از حصول توافق موقت از سوی اسرائیلیها. درحالیکه گزینه سیسکو با تفکر خودش سازگار بود، کیسینجر میخواست به آنها نشان دهد که از چیزهای سختتری ساخته شده است. او ممکن است در خفا درباره سرنوشت دولت یهود دچار آشفتگی شده باشد، اما در این نشست وزارت امور خارجه وی استدلال کرد که آنها فرصتی داشتند تا نشان دهند که ایالاتمتحده واقعا از چیزی دفاع میکند.
او میدانست که جامعه یهودی او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد؛ اما او به آنها اطمینان داد که این «فقط بهایی است که ما میپردازیم». کیسینجر دستور داد تا مطالعات بیشتری انجام شود. پنج روز بعد، هنگامیکه آنها دوباره گرد هم آمدند، ایده ازسرگیری تلاش برای دستیابی به یک «توافق موقت کوچک» را رد کردند: از منظر اجماع، اسرائیلیها همچنان بیشتر از آنچه سادات میتوانست بدهد، برای گذرگاهها مطالبه میکردند. دادن امتیازات مضاعف برای هر دو طرف دشوار خواهد بود؛ زیرا آنها اکنون بهطور آشکار عزم خود را جزم کرده بودند و مشکل همیشگی سوریه هم وجود داشت: اگر کیسینجر یک توافق موقت را با مصر دنبال میکرد، باید با سوریه نیز چنین توافقی را انجام میداد، در غیر این صورت خطر تشدید تنشی وجود داشت که میتوانست به جنگ بینجامد. هنگامیکه تیم وزارت امور خارجه این موضوع را با فورد در ۱۴آوریل بررسی کرد، کیسینجر، با کمک ایلتس، ایده یک «توافق موقت بزرگتر» را از بین برد؛ زیرا اسرائیل بر عدم خصومت پافشاری میکرد و سادات فقط آن را در ازای یک عقبنشینی کامل یا تقریبا کامل ارائه میکرد.
این مساله گزینه ژنو را کنار زد. همه آنها متفقالقول بودند که رفتن به ژنو مشکلساز خواهد بود مگر اینکه ایالاتمتحده از قبل طرح جامعی برای صلح ارائه کند. کیسینجر طرح وزارت امور خارجه را مطالعه کرد و وانمود میکرد که از درخواست اسرائیل برای عقبنشینی به خطوط۱۹۶۷ با اصلاحات جزئی مرزها در کرانه باختری رضایت دارد. تنها اخطار او این بود که فعلا بیتالمقدس را از برنامه خارج کند. رئیسجمهور با اشتیاق این ایده را پذیرفت. فورد اذعان کرد که این امر منجر به رویارویی با جامعه یهودیان آمریکا میشود؛ اما ازآنجاکه این نبرد از قبل آغاز شده بود، او احساس نمیکرد چیز زیادی برای از دست دادن داشته باشد و چنین قضاوت کرد که کنگره در آخرین راهحل با او خواهد بود.