استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
این بهویژه به این دلیل بود که مناخیم بگین و سایر اعضای اپوزیسیون مدعی بودند که این توافق، شهرکنشینان آنجا را در معرض حملات خشونتباری قرار داده است. کیسینجر این پارادوکس را در بحث با مایر و مشاورانش به تصویر کشید: «مشکل واقعی این است که [اسد] میتواند بدون اعتراف به آن عمل کند و برای شما اعتراف مهمترین بخش است.» تنها راه برای پر کردن شکاف، انجام آخرین تلاش برای طلبیدن شفافسازی از اسد بود که کیسینجر میتواند به کابینه اسرائیل گزارش دهد و آن را با تضمین آمریکا تکمیل کند. بااینحال، دوباره نقش ایالاتمتحده ضروری شد.
بنابراین کیسینجر آخرین سفر خود را به دمشق انجام داد و در ساعت 8:15بعدازظهر با اسد در کاخش ملاقات کرد. اسد که از نقشه و دیگر ترتیبات راضی بود، سعی کرد تا جایی که میتواند با کیسینجر همراه باشد. اسد بار دیگر گفت که سوریه آتشبس را «بادقت» رعایت خواهد کرد، هیچ شلیکی از سوی هیچکس در سراسر خط مقدم به سمت اراضی تحت کنترل اسرائیل انجام نخواهد شد، از جبهه بهعنوان پایگاه پرتاب استفاده نخواهد شد و هیچ گروه مسلحی از این منطقه بهسوی اسرائیل عبور نخواهد کرد. اما او از انجام تعهد کتبی خودداری کرد. برای بیش از چهلسال اسد و متعاقبا پسرش بشار، تقریبا به تمام تعهدات شفاهی که در آن روز به کیسینجر داده بود، عمل کردند و از همه حملههای فلسطینی - بهجز دو حمله به سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل از سمت جولان سوریه- جلوگیری کردند. تا زمان وقوع جنگ داخلی در سوریه در سال۲۰۱۱، جولان آرامترین مرزهای اسرائیل بود. حتی در سال۲۰۱۹، با حمله جنگندههای نیروی هوایی ارتش اسرائیل به اهدافی در سوریه، تنها یک مورد رخ داد که در آن یک موشک وارد حریم هوایی تحت کنترل اسرائیل در جولان شد. بااینحال، در لبنان، که اسد در سال۱۹۷۶ کنترل موثری بر آن داشت، برای مهار گروههای فلسطینی و متعاقبا حزبالله از حمله به شهرها و کیبوتصها در آنسوی مرز در شمال اسرائیل، کاری انجام نداد. او هرگز در این زمینه تعهدی نداده بود و چنین حملاتی را بهعنوان یادآوری غیرقابلانکار هزینههای اسرائیل برای حفظ جولان مفید میدانست.
نقش شوروی چه شد؟ ازآنجاکه آنها با همکاری عمدی اسد کنار گذاشته شده و حاشیهنشین شده بودند، هیچ نقش مفیدی نبود که آنها ایفا کنند. چالش کیسینجر صرفا جلوگیری از تبدیلشدن آنها به مزاحمانی بود که میتوانستند یک مذاکره پیچیده را مخدوش کنند. کیسینجر از زمان ملاقاتش با گرومیکو در قبرس تقریبا سه هفته قبلتر، آنها را نادیده گرفته بود. این تنها به این دلیل امکانپذیر شده بود که برژنف و گرومیکو راضی به نظر میرسیدند که آرام در حاشیه بنشینند و کسینجر را رها کنند تا خودش شکست بخورد. بااینحال، با افزایش انتظارات برای دستیابی به موفقیت، گرومیکو ناگهان اعلام کرد که در روز دوشنبه، ۲۷مه، به دمشق پرواز خواهد کرد. کیسینجر این را ترفندی شفاف دید تا به نظر برسد که گویی این توافق محصول همکاری ابرقدرتها است. او مصمم بود همزمان با گرومیکو، از حضور در دمشق اجتناب کند. اسد که از همکاری در این جدایی دیپلماتیک خرسند بود، ورود وزیر امور خارجه شوروی را تا اواخر عصر به تعویق انداخت با این فرض که کیسینجر تا آن زمان رفته باشد. بااینحال، مشخص کردن جزئیات توافق و نامههای جانبی بیش ازحد انتظار طول کشید. کیسینجر فقط اواخر عصر، تقریبا همزمان با فرود گرومیکو، توانست معامله را نهایی کند. او در هنگام شام از اسد به خاطر نامناسب بودن وضعیت عذرخواهی کرد. اسد خندید و گفت: «اشکال ندارد. شما دارید شام او را میخورید.» کیسینجر نگران بود که رسانهها از جت ایلیوشین گرومیکو در کنار هواپیمای بوئینگ نیروی هوایی ایالاتمتحده در فرودگاه بینالمللی دمشق عکس بگیرند. اسد اجبارا هواپیمای شوروی را به گوشه تاریک فرودگاه کشاند. کاروان گرومیکو مانند دو کشتی که در شب در حال عبور هستند از برابر کیسینجر گذشت؛ درحالیکه وزیر امور خارجه آمریکا با سرعت به سمت فرودگاه حرکت کرد و به سمت بیتالمقدس به پرواز درآمد. وقتی چراغهای کاروان گرومیکو در بزرگراه تاریک ظاهر شد، خدام که طبق معمول کیسینجر را اسکورت میکرد، گفت: «این هم از دوستت!» کیسینجر پرسید: «آیا باید دست تکان دهم؟» ازآنجاکه گرومیکو هنگام بازگشت کیسینجر در عصر روز بعد هنوز در دمشق بود، ملاقات اجتنابناپذیر بود. در کمال تعجب کیسینجر، اسد به گرومیکو اطلاع نداده بود که با اسرائیل به توافق رسیده است. کیسینجر با یادآوری واکنش شوروی به حذف آنها از امضای توافقنامه جدایی اسرائیل و مصر، با گرومیکو موافقت کرد که این بار سفرای شوروی و آمریکا در کنفرانس ژنو در امضای قرارداد در ژنو در ۳۰مه شرکت کنند.
یک هفته بعد، در واشنگتن، کیسینجر سعی کرد مرهم بیشتری بر زخمی که دیپلماسی او ایجاد کرده بود، بمالد. در یک کنفرانس مطبوعاتی که پیشنمایشی از نشست آتی نیکسون با برژنف در مسکو بود، کیسینجر خاطرنشان کرد که اتحاد جماهیر شوروی یک ابرقدرت با منافع جهانی -از جمله در خاورمیانه- است. او با صراحت گفت: «بنابراین، ما هیچ قصدی - و در واقع هیچ قابلیتی - برای قطع نفوذ شوروی از خاورمیانه نداریم.» پنج سال قبل، او همین هدف را به رسانههایی که در کنار استخر نیکسون در «سن کلمنته» ایستاده بودند، بیان کرده بود. اکنون پس از رسیدن به آن هدف، وی از همان واژگان استفاده کرد تا انکار کند که همیشه هدفش همین بوده است. این دیپلمات ارشد به هنر صحبت کردن از طرف هر دو طرف از دهان خود مسلط بود.