سرانه مصرف انرژی در ایران و اروپا یکسان است؛ تبرئه مشترکان خانگی از اتهامات قدیمی
واقعیت «شیطان ناترازی»
اتلاف ۶۰درصدی انرژی در شبکه برق کشور، در کنار رتبه دوم کشور در فلرسوزی گازهای همراه نفت، بیش از آنکه حکایت از مصرف بالای انرژی در بخش خانگی داشته باشد، روایتگر ناکارآمدی زیرساختهاست. در حالی که سرانه مصرف انرژی ایران با ۳.۲ تن تقریبا برابر با متوسط اتحادیه اروپا و خاورمیانه است، فرسودگی شبکه انتقال و توزیع برق با بیش از ۱۳۰هزار کیلومتر مدار، سالانه میلیاردها دلار خسارت به اقتصاد کشور وارد میکند. تجربه موفق کشورهایی مانند هند در کاهش ۹درصدی تلفات شبکه طی ۵سال و برزیل در کاهش ۴۰ درصدی اتلاف انرژی از طریق هوشمندسازی، نشان میدهد که حل این چالش، بیش از آنکه نیازمند منابع مالی هنگفت باشد، مستلزم تغییر رویکردهای مدیریتی است. راهکارهایی که میتواند با وجود محدودیتهای مالی و تحریمها، مسیر صنعت برق ایران را به سمت کارآمدی تغییر دهد.
نگاهی به سرانه مصرف انرژی در ایران در مقایسه با منطقه
با نگاهی به آمار منتشر شده از سوی آژانس بینالمللی انرژی (IEA) در سال ۲۰۲۱، مصرف سرانه برق در ایران ۳۴۲۵ مگاوات ساعت بوده است. این رقم در مقایسه با متوسط منطقه خاورمیانه که ۴۶۶۱ مگاوات ساعت است، رقمی معقول است. ضمن اینکه مصرفکنندگان در کشورهایی مانند عربستان سعودی و عمان به ترتیب با ۱۰۳۴۱ و ۸۲۷۴ مگاوات ساعت مصرف سرانه در وضعیت بسیار بدتری قرار دارند. نکته قابلتوجه این است که ایران با وجود داشتن جمعیتی حدود ۹۰ میلیون نفر و مساحتی معادل ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومترمربع (دومین کشور بزرگ خاورمیانه)، الگوی مصرف انرژی نسبتا متعادلی در بخش خانگی دارد. در عین حال شرایط اقلیمی ایران که شامل تابستانهای گرم و زمستانهای سرد است، نیاز طبیعی به مصرف انرژی را توجیه میکند.
بر اساس دادههای سال ۲۰۲۲، مصرف سرانه انرژی در ایران به ۳.۲تن معادل نفت خام (toe) رسیده که این میزان با متوسط اتحادیه اروپا و خاورمیانه برابری میکند. این آمار نشان میدهد که مصرفکننده خانگی در ایران، برخلاف برخی تصورات رایج، عامل اصلی ناترازی در شبکه انرژی کشور نیست.
مشکل اصلی در جای دیگری نهفته است: اتلاف ۶۰ درصدی انرژی در فرآیند تولید و توزیع برق. این میزان اتلاف که عمدتا ناشی از فرسودگی شبکه انتقال و توزیع، تلفات حرارتی در نیروگاهها و عدم بهینهسازی زیرساختهاست، چالش اصلی صنعت برق ایران به شمار میرود.
همچنین، رتبه دوم ایران در فلرسوزی (سوزاندن گازهای همراه نفت) در جهان، نشاندهنده هدررفت قابلتوجه منابع انرژی در بخش بالادستی صنعت نفت و گاز است. این موضوع نه تنها از منظر اقتصادی زیانبار است، بلکه پیامدهای زیستمحیطی جدی نیز به همراه دارد. با توجه به روند مصرف انرژی که از سال ۲۰۱۸ تثبیت شده و در سال ۲۰۲۲ به ۲۷۶ میلیون تن معادل نفت خام رسیده است، میتوان نتیجه گرفت که چالش اصلی نه در بخش مصرف خانگی، بلکه در ساختار تولید و توزیع انرژی است. نرخ رشد سالانه ۳.۷ درصدی مصرف انرژی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ نیز با توجه به رشد جمعیت و توسعه صنعتی کشور، رقم غیرمتعارفی به شمار نمیرود.
از فرسودگی تا نیاز به نوسازی
یکی از مهمترین چالشهای صنعت برق ایران، فرسودگی و ناکارآمدی شبکه انتقال و توزیع است. آمارها نشان میدهد که بیش از ۴۰درصد تجهیزات شبکه توزیع برق کشور عمری بالای ۲۰ سال دارند. این فرسودگی در کنار استفاده از فناوریهای قدیمی، منجر به تلفات قابلتوجه در مسیر انتقال برق از نیروگاهها به مصرفکنندگان شده است.
در حال حاضر، متوسط تلفات شبکه توزیع برق در کشورهای توسعهیافته حدود ۶ تا ۸درصد است، در حالی که این رقم در ایران به بیش از ۱۵درصد میرسد. به عبارت دیگر، از هر ۱۰۰ واحد برق تولیدی، حدود ۱۵ واحد آن در مسیر انتقال و توزیع تلف میشود. این میزان تلفات در برخی مناطق به دلیل فرسودگی بیشتر شبکه، حتی به ۲۵درصد هم میرسد.
عوامل متعددی در این تلفات بالا نقش دارند. اولین عامل، طول زیاد خطوط انتقال است که به دلیل گستردگی جغرافیایی ایران اجتنابناپذیر است. دومین عامل، کیفیت پایین برخی تجهیزات مورد استفاده در شبکه توزیع است که عمدتا به دلیل محدودیتهای مالی و تحریمها، امکان بهروزرسانی آنها وجود نداشته است. سومین عامل، عدم توازن بار در شبکه است که ناشی از پراکندگی نامتوازن مراکز تولید و مصرف برق است. نکته قابلتوجه این است که هزینه تلفات برق در شبکه توزیع سالانه معادل ساخت یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی برآورد میشود. این در حالی است که با سرمایهگذاری در نوسازی و هوشمندسازی شبکه، میتوان این تلفات را به میزان قابلتوجهی کاهش داد. تجربه کشورهایی مانند کرهجنوبی نشان میدهد که با استفاده از فناوریهای نوین مانند شبکههای هوشمند(Smart Grid) و سیستمهای مانیتورینگ پیشرفته، میتوان تلفات را تا حد ۵درصد کاهش داد.
بررسیها نشان میدهد که برای کاهش تلفات شبکه به سطح استاندارد جهانی، نیاز به سرمایهگذاری حداقل ۲۰میلیارد دلاری در بخش توزیع برق است. این سرمایهگذاری شامل نوسازی پستهای توزیع، تعویض کابلهای فرسوده، نصب تجهیزات اندازهگیری هوشمند و اصلاح ساختار شبکه میشود. هرچند این رقم در نگاه اول بسیار بالا به نظر میرسد، اما با توجه به هزینههای هنگفت تلفات فعلی، این سرمایهگذاری در میانمدت توجیه اقتصادی دارد.
مسیر پر پیچ و خم نوسازی
در شرایطی که نوسازی شبکه برق یک ضرورت انکارناپذیر است، موانع متعددی پیش روی این مسیر قرار دارد. تحریمهای بینالمللی از یکسو و محدودیت منابع مالی از سوی دیگر، روند نوسازی را با چالشهای جدی مواجه کرده است. با این حال، تجربه برخی کشورها نشان میدهد که میتوان با اتخاذ رویکردهای خلاقانه، حتی در شرایط دشوار نیز گامهای موثری برداشت.
ترکیه، به عنوان یکی از همسایگان ایران، در دهه گذشته توانست با اجرای برنامه جامع نوسازی شبکه برق، تلفات را از ۲۰درصد به کمتر از ۱۲درصد کاهش دهد. این کشور با استفاده از مدل مشارکت عمومی- خصوصی (PPP) و جذب سرمایهگذاری خارجی، موفق به تامین منابع مالی مورد نیاز شد. هند نیز با وجود محدودیتهای مالی، از طریق برنامه «شبکه هوشمند ملی» توانست گامهای موثری در جهت کاهش تلفات بردارد. یکی از راهکارهای موثر که میتواند در شرایط فعلی ایران نیز کارساز باشد، اجرای پروژههای نوسازی به صورت منطقهای و مرحلهای است. به جای تلاش برای نوسازی کل شبکه به صورت همزمان، میتوان مناطق دارای بیشترین تلفات را در اولویت قرار داد. این رویکرد نه تنها از نظر اجرایی عملیتر است، بلکه بازگشت سرمایه سریعتری نیز خواهد داشت. نکته مهم دیگر، ضرورت توجه به توسعه فناوریهای بومی است. در شرایطی که دسترسی به فناوریهای پیشرفته خارجی محدود است، تقویت توان داخلی در زمینه ساخت تجهیزات و نرمافزارهای مورد نیاز شبکه هوشمند میتواند راهگشا باشد.
بهینهسازی مصرف و مدیریت هوشمند شبکه
مسیر آینده صنعت برق نیازمند یک رویکرد جامع و چندوجهی است. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که تنها تمرکز بر یک جنبه، مانند نوسازی شبکه یا بهینهسازی مصرف، نمیتواند به تنهایی مشکلات را حل کند. باید مجموعهای از راهکارها به صورت همزمان و هماهنگ اجرا شوند.
اولین گام، اصلاح ساختار اقتصادی صنعت برق است. تا زمانی که قیمت برق به شدت یارانهای باقی بماند، انگیزه کافی برای سرمایهگذاری در نوسازی شبکه وجود نخواهد داشت. البته این اصلاح باید به گونهای باشد که فشار مضاعفی بر اقشار آسیبپذیر وارد نکند. تجربه کشورهایی مانند ترکیه و مالزی نشان میدهد که میتوان با طراحی یک نظام تعرفهای هوشمند و پلکانی، هم از مصرفکنندگان کمدرآمد حمایت کرد و هم منابع لازم برای نوسازی شبکه را تامین کرد. گام دوم، حرکت به سمت تولید پراکنده برق است. به جای تمرکز صرف بر نیروگاههای بزرگ و خطوط انتقال طولانی، میتوان با حمایت از توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس و انرژیهای تجدیدپذیر در نزدیکی مراکز مصرف، هم تلفات انتقال را کاهش داد و هم پایداری شبکه را افزایش داد. کشورهایی مانند آلمان و دانمارک با استفاده از همین رویکرد توانستهاند علاوه بر کاهش تلفات، وابستگی به سوختهای فسیلی را نیز کاهش دهند. نکته کلیدی دیگر، استفاده از فناوریهای نوین در مدیریت شبکه است. هوش مصنوعی و اینترنت اشیا میتوانند نقش مهمی در بهینهسازی عملکرد شبکه داشته باشند. به عنوان مثال، استفاده از سیستمهای پیشبینی هوشمند میتواند به مدیریت بهتر پیک مصرف کمک کند. همچنین، استفاده از کنتورهای هوشمند و سیستمهای مدیریت توزیع خودکار میتواند تلفات شبکه را به طور قابلتوجهی کاهش دهد.
باید توجه داشت که موفقیت در این مسیر نیازمند مشارکت همه ذینفعان، از مصرفکنندگان گرفته تا سیاستگذاران و بخش خصوصی است. تجربه جهانی نشان میدهد که بدون یک عزم ملی و همکاری همهجانبه، دستیابی به اهداف بهینهسازی شبکه برق امکانپذیر نیست. با این حال، با توجه به پتانسیلهای موجود در کشور، از جمله نیروی انسانی متخصص و زیرساختهای پایه، میتوان به آینده این صنعت امیدوار بود.