از سوی دیگر در فاز کاهش جدی قیمت‌ها پتانسیل مشکلات مالی برای برخی از واحدهای فروش ایجاد خواهد شد آن هم در شرایطی که افت نرخ از یک جریان ممتد تبعیت کرده یعنی بازار از اواسط اردیبهشت‌ماه و اوج قیمت‌ها، تاکنون در یک مسیر نزولی نوسان کرده است. همین داده یعنی افت مستمر قیمت‌ها در دو ماه پیاپی احتمال مشکلات مالی را افزایش می‌دهد و شاید برخی برای رها شدن از مشکلات خود به سمت بازارسازی روی آورده‌اند. به‌عنوان یک نمونه، بهای میلگرد سایز ۸ قزوین در اواسط اردیبهشت‌ماه ۵ هزار و ۳۵۰ تومان بر هر کیلوگرم بود که تا گذشته به ۴ هزار و ۲۵۰ تومان کاهش یافته. یا سایزهای مختلف میلگرد نیشابور از ۵ هزار و ۳۴۰ تومان به ۴ هزار و ۱۶۰ تومان رسیده است. همین موارد می‌تواند پتانسیل تغییر فاز بازار را ایجاد کند یعنی پس از یک روند کاهشی ممتد، بازار بی‌اختیار با میل به تغییر فاز روبه‌رو می‌شود. البته تکانه‌های دلاری هم در این تغییر بی‌اثر نبود.

ذات نزدیک شدن به قیمت ۴۰۰۰ تومانی برای میلگرد خود به معنی نزدیک‌شدن به یک سطح روانی قیمتی در بازار است؛ یعنی بازار از یک‌سو با کاهش شتاب افت قیمت‌ها همراه شد و از سوی دیگر احتمال تغییر فاز به کمک تغییر در جو روانی بازار با کمک دلار هم به یاری بازار آمد آن هم در شرایطی که برخی از بازیگران برجسته در بازار هم به این تغییر کمک کردند. روز گذشته برخی از واحدهای فروش تلاش کردند تا با محدودکردن حجم معاملات خود تکانه قیمتی جدیدی را برای بازار تعریف کنند که البته اندکی موفق بود اما روزهای آینده نشان خواهد داد که این تغییر رفتار برای تغییر فاز بازار موثر خواهد بود یا خیر. در کل باید گفت خریدهای روز گذشته اغلب از سمت واسطه‌ها بود تا تقاضای واقعی یعنی موتور محرک سفته‌بازی به راه افتاده و باز هم روند صعودی قیمت‌ها از این مسیر استارت خورده است.

 این درحالی است که توانمندی سفته بازها در تغییر فاز بازار هم تاریخ مصرف کمی دارد و هم اگر از سمت داده‌های جانبی همچون قیمت دلار یا رشد قیمت‌های جهانی یا میزان معاملات و قیمت کشف شده در بورس کالا مورد حمایت قرار نگیرد، چندان هم قدرتمند نبوده و سریع‌تر از حد انتظار از حرکت می‌ایستد. قیمت‌های امروز در پایان وقت بازار می‌تواند چهره دقیق‌تری را از بازار ترسیم کند. نکته دیگر حجم معاملات در بورس کالاست که هفته‌هاست پرحجم ظاهر شده و حتی معاملات نسیه هم رونق گرفته است. این داده در کنار حجم تولید نسبتا بالا در هفته‌های اخیر به معنی بالابودن حجم عرضه در بازار است و می‌تواند بخش مهمی از رشد تقاضا را کم‌اثر جلوه دهد ولی قطعا رشد تقاضا در این بازار نسبتا ضعیف بی‌اثر نخواهد بود.

با توجه به موارد فوق شاید بتوان این احتمال را مطرح کرد که بازار پس از چند تکانه افزایشی از حرکت بازایستد؛ یعنی عمر این روند افزایشی چندان هم طولانی نخواهد بود. برای بررسی این احتمال باید به سراغ قیمت‌های معامله‌شده در بورس کالا رفت. قیمت‌های فعلی یا معاملات هفته جاری در بورس کالا با قیمت‌های بازار تفاوت خاصی نداشته است اگرچه اغلب نرخ‌های بورس کالا پایین‌تر از قیمت‌های بازار بوده که منطقی است اما یک داده دیگر را باید در نظر گرفت و آن قیمت‌های پایه است، یعنی نرخ‌هایی که بازار کمتر از آن نمی‌تواند بیاید. به‌صورت دقیق‌تر قیمت‌های پایه در بورس کالا را می‌توان به‌عنوان یک کف قیمتی بنیادین برای بازار فولاد در نظر گرفت آن هم در شرایطی که در هفته‌های اخیر همیشه قیمت‌های کشف شده در بورس کالا بالاتر از قیمت‌های پایه بوده است و باز هم شاهد رقابت برای خرید هستیم.

 به‌عنوان دو نمونه مشخص در دو هفته اخیر قیمت‌های پایه شمش در بورس کالا نزدیک به ۳ هزار و ۲۰۰ تومان و قیمت‌های پایه برای میلگرد نزدیک به ۳ هزار و ۶۰۰ تومان بوده است. این قیمت‌ها در صورت عدم تغییر در هفته آینده به این معنی است که بازار پایین‌تر از این نرخ هم نخواهد آمد یعنی مثلا کف قیمتی میلگرد بر پایه نرخ‌های رسمی (قیمت پایه) در بورس کالا نزدیک به ۳ هزار و ۹۵۰ تومان خواهد شد.

 این داده را باید جدی گرفت؛ زیرا اگر قیمت‌های پایه برای هفته آینده تغییر نکند بازار نمی‌تواند از این ارقام پایین‌تر بیاید یعنی میلگرد نزدیک به ۴ هزار تومان شاید یک کف قیمتی جذاب باشد. البته بعید نیست که قیمت‌های پایه برای هفته آینده تغییر نکند و در صورت تغییر این قیمت باز هم باید محاسبات فوق را تغییر داد. در این شرایط باید به یک باگ قیمتی در بورس کالا اشاره کرد یعنی عدم تغییر قیمت‌های پایه برای دو تا سه یا چهار هفته توجیه‌پذیر نیست و گویی ساختارهای رسمی که قیمت‌های پایه را به بورس کالا اعلام می‌کنند بهتر است عملکرد خود را اصلاح کرده و واقعیت‌های بازار را دقیق‌تر ارزیابی کنند. در آینده باز هم به این موارد خواهیم پرداخت.

12-01