نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ به دارون عجماوغلو، جیمز رابینسون و سایمون جانسون به دلیل پژوهشهای پیشگامانه درباره تاثیر نهادها بر رشد اقتصادی و توسعه اعطا شد. کارهای آنها اهمیت حکمرانی و سیاستگذاری را در موفقیت یا شکست ملتها نشان میدهد. این پژوهشها نشان دادهاند که نهادهای فراگیر، با توزیع قدرت و…
در سال ۲۰۲۴، بازار ارزهای دیجیتال شاهد رویدادهای مهمی بود که تاثیرات قابلتوجهی بر این صنعت داشت. در ژانویه، تایید ETFهای بیتکوین توسط شرکتهایی مانند بلکراک و فیدلیتی، نقطه عطفی در پذیرش نهادی این ارز دیجیتال بود.
برنامهریزی برای توسعه در ایران، با ۵برنامه قبل از انقلاب شروع شد. بعد از تشکیل سازمان برنامه، مسیر توسعه در ایران کلید خورد و نهایتا بعد از ۱۳سال، در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی ایران طعم توسعه اقتصادی و صنعتی شدن را برای مدتی طلایی اما محدود چشید. بعد از پیروزی انقلاب نیز برنامهریزی توسعه ادامه پیدا کرد و تاکنون ۷برنامه پنجساله نوشته شده است.
دهه ۴۰ معمولا بهعنوان دهه طلایی اقتصاد ایران شناخته میشود. متوسط رشد اقتصادی ایران در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۵ حدود ۱۱واحددرصد بوده است که این عملکرد خیرهکننده در روایتهای اقتصادی معمولا به اجرای سیاست صنعتی و هماهنگی تیم اقتصادی منتسب میشود. با اینحال شواهد آماری این روایت را تایید نمیکند.
از شاخص رفاه بهعنوان ابزار تحلیلی برای اندازهگیری کیفیت زندگی و رفاه اقتصادی در یک جامعه استفاده میشود. این شاخص معمولا شامل متغیرهایی نظیر درآمد سرانه، سطح مصرف، بهداشت و درمان، دسترسی به آموزش و امنیت اجتماعی است. از آنجا که مصرف یکی از عوامل کلیدی در این شاخص به شمار میآید و در محاسبه شاخص نیز بیشترین وزن به آن اختصاص یافته، حتی در شرایط نامناسب اقتصادی نیز مشاهده شده که به دلیل بالا بودن سطح مصرف ایرانیان، این شاخص مقدار بالایی را تجربه کرده است. به همین دلیل، فهم دقیق روندهای رفاه در ایران نیازمند بررسی تاریخی و عمیق است تا دلایل نوسانات آن شناسایی شود.
پرهام پهلوان: «باشگاه اقتصاددانان» دنیای اقتصاد در این پرونده به بررسی ریشهها و پیچیدگیهای فقر در جهان، از دلایل تاریخی و جغرافیایی گرفته تا نقش فرهنگ، سیاست و نهادها، پرداخته است. در این رویکرد با نگاهی به تاریخ توسعهیافتگی، بررسی شد که چگونه برخی جوامع با ایجاد نهادهای کارآمد و سیاستهای درست، مسیری برای توسعه پیدا کردند درحالیکه برخی دیگر به دلیل نهادهای استخراجی در تلههای فقر و استعمار گرفتار شدند.
گفته میشود توسعه پایدار یک مفهوم مهم در روابط انسانی و پیرامونش و فرایندی است برای به دست آوردن پایداری منابع و جایگزینی سریع و عمومی که تمرکز آن بسیار گستردهتر از صرفا محیطزیست است و سعی در تحصیل رشد مستمر همه زوایا، ورای انواع رشدهای اقتصادی دارد و به نیازهای اساسی نظیر تلفیق حفاظت و توسعه، دستیابی به عدالت اجتماعی و حفاظت از یگانگی فرهنگی و اکولوژیک میپردازد.
در مقاله قبل داستان تاریخ توسعهیافتگی بهصورت اجمالی بیان شد، در این مقاله به عمده دلایلی که بیشتر شهروندان برخی از کشورها همچنان در فقر شدید بهسر میبرند میپردازیم. پر واضح است که فقر یک مساله ساده با یک یا دو راهحل نیست. همانگونه که قبلا نیز بیان شد، این موضوعی بسیار پیچیده با راهحلهای پیچیده و وابسته به هم در بخشهای مختلف یک جامعه است.
توسعه اقتصادی همواره یکی از دلمشغولیهای اصلی هر اقتصاددان یا سیاستگذاری بوده است. مفهومی که شاید پاسخ یکتایی هم نداشته باشد. در طول تاریخ و در بازههای زمانی متفاوت، هر کشور و جامعهای، گاه با توسعه یا عدم توسعه مواجه شده که کلید رسیدن به موفقیت در این موضوع مشخصا آشکار نشده است. حال سوال اصلی ما این است که چرا برخی کشورها توسعه پیدا میکنند و برخی خیر! پس از بررسی تاریخی روند توسعه اقتصادی در میان کشورها میتوان بیان کرد که این فرآیند بهشدت متاثر از مجموعهای از عوامل جغرافیایی، تاریخی، نهادی، اجتماعی، سیاستی و بینالمللی است که هر کدام نقش کلیدی در تعیین مسیر رشد ایفا میکنند.
نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ به دارون عجماوغلو، جیمز رابینسون و سایمون جانسون به دلیل پژوهشهای پیشگامانه درباره تاثیر نهادها بر رشد اقتصادی و توسعه اعطا شد. کارهای آنها اهمیت حکمرانی و سیاستگذاری را در موفقیت یا شکست ملتها نشان میدهد. این پژوهشها نشان دادهاند که نهادهای فراگیر، با توزیع قدرت و فراهمکردن فرصتهای برابر، نوآوری، سرمایهگذاری و توسعه پایدار را ممکن میکنند. در مقابل، نهادهای غیرفراگیر که قدرت را در دست گروههای خاص متمرکز میکنند، مانع رشد و پیشرفت میشوند.
جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ به دارون عجماوغلو، سایمون جانسون و جیمز رابینسون برای «مطالعه چگونگی شکلگیری نهادها و تاثیر آنها بر کامیابی بشر» اهدا شد. این افراد (مخصوصا عجماوغلو) در افواه عمومی بهخاطر کتابهایی همچون «چرا کشورها شکست میخورند»، «دالان باریک»، «قدرت و پیشرفت» و «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» شناخته میشوند. برای تحصیلکردگان اقتصاد نیز نام این افراد با مقالات و کتابهای درسی اقتصاد رشد و اقتصاد توسعه شناخته شده است. البته عجماوغلو اقتصاددان پرکار و ذوالفنونی است و علاوهبر اقتصاد رشد و توسعه، در اقتصاد بازار کار، اقتصاد کلانمالی و اقتصاد سیاسی نیز دستی بر آتش دارد.
شاید بتوان گفت مهمترین کار عجماوغلو و رابینسون که در کنار جانسون جایزه نوبل ۲۰۲۴ اقتصاد را به دست آوردند، ایده اصلی کتاب «چرا کشورها شکست میخورند» است؛ ایدهای که در آن نگارندگان استدلال میکنند، سرنوشت کشورها به نهادهای سیاسی و اقتصادی آنها وابسته است و تفاوت در ثروت و فقر کشورها نه به فرهنگ و جغرافیای خاص، بلکه بیشتر از آن به فراگیر یا غیرفراگیر بودن نهادهای سیاسی و اقتصاد آنها بستگی دارد.
عجماوغلو در تازهترین گفتوگوهایش، غالبا حول محور موضوعات مرتبط با سیاست، دموکراسی و حکمرانی اظهارنظر کرده و درباره اقتصاد کمتر حرف زده است. اندیشمند ارمنیتبار ترکیه، پروفسور دارون عجماوغلو، از سهدهه پیش تاکنون در آمریکا به سر میبرد، اما هنوز هم ارتباط تنگاتنگی با رسانهها و محافل دانشگاهی و علمی ترکیه دارد. او پس از دریافت جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴ میلادی، در روزهای گذشته یکبار دیگر مهمان زادگاهش استانبول و از این محفل به آن محفل، در حال سخنرانی و مصاحبه بود. هرچه باشد، پس از اورهان پاموک و عزیر سنجار، او سومین فرد اهل ترکیه است که موفق شده است نوبل بگیرد.
در سال ۲۰۲۴، بازار ارزهای دیجیتال شاهد رویدادهای مهمی بود که تاثیرات قابلتوجهی بر این صنعت داشت. در ژانویه، تایید ETFهای بیتکوین توسط شرکتهایی مانند بلکراک و فیدلیتی، نقطه عطفی در پذیرش نهادی این ارز دیجیتال بود.
حدود دولت کجاست؟ دولت باید در امور اقتصادی تا به کجا دخالت کند و در کجاها نباید مداخلهای داشته باشد؟ این پرسش، از آن پرسشهای مناقشهبرانگیزی است که از همان ابتدای تولد علم اقتصاد، بر سر آن نزاع فکری وجود داشته است؛ نزاعهایی که گاه از سطح اندیشه فراتر رفته و در سطوح سیاسی و اقتصادی نیز خود را بازتولید کردهاند.
ارتباط بین تنظیمگری و اقتصاد از دهه ۱۹۷۰ به موضوعی مرکزی در اقتصاد سیاسی تبدیل شده است. این مقاله، با استفاده از دادههای ایالتهای آمریکا از سال ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۲، استدلال میکند که تاثیر تنظیمگری بر اقتصاد بسته به نوع تنظیمگری و اطلاعات و انگیزههای تنظیمکنندگان میتواند مثبت یا منفی باشد. تنظیمگری بیشتر زمانی منجر به رشد اقتصادی بالاتر میشود که آن تنظیمگری جزئیتر باشد، سطح فعلی تنظیمگری پایینتر باشد، عدماطمینان بیشتر باشد و در شرایطی که رقابت بیشتر یا فرصتهای بیشتری برای آزمون و خطا در میان پیشنهاددهندگان قوانین و مسوولیتپذیری بالاتر وجود داشته باشد.
یکی از تغییرات چشمگیری که هر مسافری که از کشورهای ثروتمند به کشورهای کمدرآمد در دهه گذشته رفته مشاهده کرده است، گسترش سریع استفاده از تلفن همراه و بهتبع آن، دسترسی فزاینده به اینترنت موبایلی است.
بسیاری از بخشهای دنیای کسبوکار مدتهاست که از مقررات دولتی شکایت دارند و قوانین را بهعنوان موانعی برای سودآوری، کارآیی اقتصادی و ایجاد شغل محکوم میکنند. بسیاری از شرکتها تلاش کردهاند با یافتن راههای قانونی، انتقال عملیات به خارج از کشور یا نقض قوانین ضد انحصار، از مقررات فرار کنند.
رومن رولان، نویسنده فرانسوی، در جایی از آثار خود میگوید: «نبود جنگ، به معنای آرامش نیست»؛ گزارهای که شاید یکی از مصادیق آن را بتوان سوریه سالهای اخیر دانست. حکومت سوریه پس از سالها درگیری نظامی با گروههای مخالف دولت مستقر توانست همه آنها را سرکوب کند و بار دیگر، بشار اسد خود را در مقام یگانه قدرت حاکم در این کشور پیدا کرد. او شاید هرگز فکر نمیکرد در عرض تنها چند روز حکومت مستقرش ساقط شود.سرعت و شکل فروپاشی دولت بشار اسد به نحوی بود که همگان را متعجب کرده است؛ آنچنانکه میتوان ادعا کرد سقوط بشار اسد بیش از آنکه به قدرت مخالفانش بازگردد، به ناتوانی نیروهای خودش مربوط است؛ ارتشی که وارد نبرد نمیشود و کاخ ریاستجمهوری خود را بیدفاع میکند.
در کتاب ادبیات فارسی میخواندیم که سعدی، بازرگانی را در جزیره کیش میبیند، آن بازرگان از آرزویش میگوید که در آخرین تجارت عمرش «گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حَلَب و آبگینه حلبی به یَمَن و برد یمانی به پارس و زآنپس ترکِ تجارت کنم و به دکانی بنشینم»؛ این همان تجارت در مسیر تاریخی است که با عنوان «راه ابریشم» نامیده میشود و مسیر تجاری از چین به اروپا و مصر بود. در میانه این جاده، ایران قرار دارد و سوریه نیز در منتهیالیه این مسیر حضور دارد که در ادبیات قدیم بهعنوان منطقه شام از آن یاد میشده و حلب، فلسطین و لبنان امروزی را نیز شامل میشده است.
سقوط رژیم بشار اسد به منافع روسیه آسیب زیادی رسانده است. اول، فروپاشی سوریه ضربه جدی به اعتبار روسیه بهعنوان یک متحد قابل اعتماد است که نمیتواند بقای شرکای خود را تضمین کند. از زمان مداخله نظامی روسیه در سال ۲۰۱۵، ماشین تبلیغاتی مسکو، روسیه را بهعنوان ضامن ثبات و حافظ رژیمها در برابر فشارهای خارجی و تهدیدهای داخلی قرار داد. این تبلیغات همیشه بین اسد و سرنوشت متحدان آمریکایی، بهویژه حسنی مبارک، تشابهاتی ایجاد کرد. از دست دادن اسد، اعتماد متحدان احتمالی به تضمینهای روسیه را تضعیف خواهد کرد. حداقل، برای مسکو دشوار خواهد بود که ادعا کند «ما پشت متحدانمان را خالی نمیکنیم.»
مساله «تبعیض جنسیتی» در بازار کار نه موضوع جدیدی است و نه موضوعی است که به کشورهای خاصی همچون کشور ما محدود باشد. این مساله، یک مشکل قدیمی و فراگیر است که مطابق منطق علم اقتصاد، از همان آغاز انقلاب صنعتی و تغییر تکنولوژی تولید وجود داشته است. در خصوص ادعای مطرحشده، شاید اشاره به این موضوع کفایت کند که کلودیا گلدین، سال گذشته میلادی، درست بهخاطر پژوهشهای درخشان خود در خصوص نابرابری جنسیتی در بازار کار، برنده جایزه نوبل اقتصاد شد؛ مسالهای که ادعای ما در خصوص پابرجابودن و همچنین، جهانشمول بودن این نظریه را اثبات میکند.
حوزه کار زنان و پرداخت دستمزد به آنها با ظهور انقلاب صنعتی در غرب دچار تغییر بنیادین شد و وضعیت کار زنان مورد توجه قرار گرفت. اصلیترین علل این تغییرات عبارتند از: انتقال تدریجی تولید از خانه به کارخانه و تفکیک عرصه عمومی و خصوصی، رشد صنعت و تکنولوژی و تحول فرهنگی و ایجاد ساختارهای جدید سیاسی، فرهنگی و اقتصادی. به دنبال این تغییرات نیز نظامهای حقوقی در عرصه بینالمللی، منطقهای و داخلی، نسبت به حقوق زنان در بازار کار حساسیت نشان داده و با تصویب اسناد بینالمللی، منطقهای و قوانین و مقررات داخلی تلاش کردند تا از نابرابری جنسیتی در حقوق و تکالیف مربوط به اشتغال بکاهند.
کاهش فرزندآوری یکی از بحرانهای جمعیتی در ایران است، بهگونهای که نرخ باروری، پایینتر از متوسط جهانی و نیز پایینتر از نرخ جانشینی فرزندآوری است. تعداد فرزندان به ازای هر زن در سال ۱۴۰۲، ۱.۷ بوده، در حالی که نرخ جانشینی باروری که روند ترمیم جمعیت را تضمین میکند، معادل ۲.۱ است. ذکر این نکته ضروری است که اگرچه روند کاهش باروری و کاهش جمعیت تقریبا در اکثر کشورهای جهان روی داده، اما ایران این فرآیند را با حداکثر سرعت ممکن طی کرده است. بهعنوان مثال، در کشورهایی مانند انگلیس، هلند و ایالاتمتحده بین ۹۵ تا ۸۲سال طول کشیده تا نرخ فرزندآوری از ۶ به ۳ کاهش یابد و برای ترکیه، ۲۷سال و برای ایران فقط ۱۰سال طول کشیده است (۱۳۷۵-۱۳۶۵).
توسعه یکی از مفاهیمی است که بشر، در دوران پساصنعتی بسیار به آن پرداخته است. بشر به دنبال دستیابی به توسعه در هر دوره تاریخ، هزینههای زیادی متحمل شده است. توسعه مفهومی است که بسیاری از جنگها، استعمارگریها، کشتارها و آسیبهای اجتماعی و محیطزیستی را توجیه کرده است. پایداری در مفهوم توسعه پایدار، برای توضیح آن بخش از توسعه آمده است که توسعه در دوره جاری، نباید هزینهای به دورههای بعد منتقل کند و رشد در یک شاخص نهادی، نباید باعث آسیبدیدن بقیه شاخصها شود. «باشگاه اقتصاددانان» در ادامه مسیری که به دنبال پیدا کردن مفهوم توسعه و توسعه پایدار شروع کرده، در این پرونده به بررسی مختصر تاریخ توسعه پرداخته است.
فهم معمول ما از پدیده «استعمار» همواره با تصویری از بردگان زجرکشیده و سربازانی چکمهپوش و شلاقی در دستان آنها درهمتنیده است. روایتهای عمومی از استعمار حاکی از ملتهایی هستند که صرفا به خاطر بهرهمندی از فناوریهای نظامی برتر، سرمایههای انسانی و اقتصادی ملل دیگر را دزدیدند و به کشورهای خود بردند و علاوه بر نگونبخت کردن ملتهای استعمارشده، توسعه خود را ممکن کردند.
پیش از انقلاب صنعتی حوالی سالهای ۱۷۵۰ تقریبا همه کشورها در درآمد مشابه بودند و فقر به صورت مساوی در کل دنیا گسترده بود. بخش کوچکی از مردم در شهرها زندگی میکردند و بخش عمده آنها در روستاها به کشاورزی مشغول بودند. گرسنگی و مرگ تقریبا به طور مساوی در تمام دنیا گسترده شده بود.
ریشههای اقتصاد توسعه را میتوان به پیش از جنگ جهانی دوم نسبت داد؛ زمانی که نظریههای اقتصادی کلاسیک آن زمان عمدتا تحتتاثیر کارهای اقتصاددانانی همچون آدام اسمیت و دیوید ریکاردو شکل گرفته بود. آدام اسمیت در کتاب خود «ثروت ملل»، به اهمیت تقسیم کار و نقش بازارهای آزاد در رشد اقتصادی اشاره کرد. او معتقد بود که با تقسیم کار و بهبود تخصصیسازی، بهرهوری افزایش یافته و این امر میتواند به رشد اقتصادی کمک کند. اگرچه این ایدهها به طور مستقیم به کشورهای در حال توسعه مربوط نبودند، اما بعدها در نظریههای رشد و توسعه تاثیرگذار شدند.
اقتصاد ایران امروزه با ناترازیهای مختلفی دست و پنجه نرم میکند؛ ناترازیهایی که برخی از اقتصاددانان را به این باور رسانده که خلاصشدن از شر آنها بسیار دشوار است و پشتسر گذاشتن هر یک از این ناترازیها باعث شکلگرفتن ناترازی جدید یا دامن زدن بر یکی دیگر از ناترازیها میشود. ناترازی انرژی نیز که از مشکلات جدی این روزهای کشور است از این شبکه بیرون نیست. ناترازی انرژی، از بحرانهای متعدد خارجی که مهمترین آنها تحریم است و سیاستهای مختلف داخلی که باعث ایجاد افزایش تقاضا، قیمتهای پایین و وضعیت خارج از تعادل در بازار انرژی شده است ناشی میشود. ناترازی انرژی در ایران، خود باعث بروز چالشهای متعدد، از جمله آلودگی هوا و آسیبهای محیطزیستی متعدد که این روزها در گوشه و کنار کلانشهرها مشاهده میشود شده است. از طرف دیگر، ناترازی در سرمای زمستان، اصلیترین عامل خاموشیهای منظم و غیرمنظم، از کار افتادن چرخ صنعت و حتی چالش در تامین گاز مصرفی خانوار است. «باشگاه اقتصاددانان» در پرونده امروز به عوامل آسیبزا، چالشهای حل بحران و عواقب ناترازی انرژی در ایران پرداخته است.
باورش سخت است، اما کشوری که یکدرصد از جمعیت جهان را در خود جای داده است و دارای منابع طبیعی قابلتوجهی مانند نفت و گاز (۱۷درصد از ذخایر گاز جهان و ۱۳درصد از ذخایر نفتی آن) و فلزات مختلف است، همچنین دارای آب و خاک حاصلخیز و مناسب برای کشاورزی است و ۷درصد از ذخایر معدنی زمین را در خود جای داده است، مدتهاست با چالشهای جدی در زمینه ناترازی انرژی و سیاستهای قیمتگذاری آن روبهروست. ناترازی انرژی به معنای عدمتعادل بین عرضه و تقاضای انرژی، بهویژه در بخشهای گاز، برق و سوختهای فسیلی، به یکی از دردسرهای بزرگ اقتصاد کشور تبدیل شده است، قطع برق منازل و صنایع این روزها از جمله نشانههای آن است.
آزمایشگاههای سیاستگذاری یا Policy Labها محیطهایی فرضی برای طراحی و آزمون سیاستها هستند که به سیاستگذار در اتخاذ سیاستهای بهینه و کمهزینه کمک میکنند. یکی از چالشهای اصلی سیاستگذاری، هزینه بالای سنجش اثرات اجرای سیاستها و زمان از دست رفته است. بهعنوان مثال، اگر سیاستگذار بخواهد برای کنترل و مصرف انرژی در تولیدات صنعتی سیاست مشخص «الف» را اتخاذ کند، نمیتواند از عواقب اتخاذ این سیاست بر تولید، رفاه اجتماعی، بازار، تورم و... اطلاعات شفافی به دست آورد. با این حال، آزمایشگاههای سیاستگذاری با استفاده از دادهها، امکان آزمایش سیاستها و کسب اطلاعات ناکامل اما قابل اعتماد را برای سیاستگذار فراهم میکنند. «باشگاه اقتصاددانان» در این پرونده با کمک فعالان این حوزه به بررسی این آزمایشگاهها و اثرات آنها پرداخته است.
امروزه، اجرای خطمشیها یکی از دغدغههای مهم خطمشیگذران است، زیرا آنچه در میدان عمل رخ میدهد، لزوما آن چیزی نخواهد بود که مورد نظر سیاستگذاران است. دانش خطمشیگذاری شامل موضوعاتی همچون چرخه و فرآیند خطمشیگذاری، مدلهای «خط» و «مشی»گذاری، تحلیل خطمشی و... است. با فراگیری این دانش توصیفی، میتوان خطمشیهای عمومی را ارزیابی و تحلیل کرد. همچنین فرد توانایی پیدا خواهد کرد تا به تدوین خطمشیها نیز بپردازد.